موضع دولتی‌ها برای افزایش سواد رسانه‌ای:

«هیچ‌کس هیچ‌کاری نکند بهتر است!»

تاریخ انتشار : ۱۰ آذر ۱۳۹۳

دبیر کمیته فضای مجازی وزارت ورزش و جوانان با بیان اینکه ایرانی‌ها در استفاده از شبکه‌های مجازی دچار بی‌فرهنگی شده‌اند، گفت: اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی در کمین جوانان ماست چون سواد رسانه‌ای برای استفاده از این نرم‌افزارها وجود ندارد.

به گزارش گرداب، در گذشته حریم خصوصی افراد برای تمام مردم دارای احترام و ارزش خاصی بود و هیچکس به خود این اجازه را نمی‌داد که وارد حریم خصوصی دیگران شود و اصطلاح «چهار دیواری اختیاری» یکی از اصطلاحاتی بود که برای نشان دادن حریم خصوصی افراد به کار می‌رفت.

اما امروزه دیگر چهار دیواری افراد خصوصی نیست و با ورود شبکه‌های اجتماعی مرز بین حریم عمومی و خصوصی هر روز کمرنگ‌تر می‌شود. دلیل استفاده بی رویه از این نرم افزارها چیست و جوانان به دنبال کدام گمشده خود به سراغ فضاهای مجازی می‌روند؟

با محمدرضا رستمی دبیر کمیته فضای مجازی وزارت ورزش و جوانان گفت و گو کردیم تا استفاده بی رویه از این نرم افزارها، آسیب‌ها و تهدیداتی که در انتظار جوانان است را آسیب شناسی کنیم.

استفاده از فضای مجازی حقیقتی است که نمی‌توان آن را انکار و یا محدود کرد، اما آزادی استفاده از این نرم افزارها آسیب‌هایی را به دنبال دارد که باید برای پیشگیری از بحرانی شده این آسیب‌ها راهکاری را در نظر بگیریم، چه کنیم که فضای مجازی نه به عنوان آسیب بلکه به عنوان یک فرصت در اختیار جوانان قرار گیرد؟
استفاده از شبکه‌های اجتماعی در جامعه به صورت فزاینده‌ای در حال افزایش است اما برنامه‌هایی که برای محدود کردن آن وجود دارد نه تنها راهکار درستی نیست بلکه متأسفانه بازخوردهای منفی زیادی نیز دارد.

برنامه‌هایی را در تلویزیون می‌گذارند و در مورد آسیب‌های شبکه اجتماعی صحبت می‌کنند که کاملاً غلط است و حتماً بازخورد منفی دارد. جامعه‌ای که کودکان 2 و 3 ساله آن با نرم‌افزارهای نوین آشنا هستند دیگر هر حرفی را قبول نمی‌کنند.

اگر چنین برنامه‌هایی در رسانه ملی نتواند فرهنگ‌سازی صحیح استفاده از نرم افزارهای نوین را در جامعه ایجاد کند، راهکار دیگری باید وجود داشته باشد، به نظر شما راهکار اصولی این موضوع چیست؟
باید سواد رسانه‌ای و سبک زندگی در عصر رسانه را جدی گرفت تا زمانی که یک واژه مطرح می‌شود همه آن واژه را سوژه می‌کنند و آن را مدام مطرح می‌کنند، اما کار کارشناسی در این زمینه انجام نمی‌شود.

به عنوان مثال کتاب فرزندپروری در عصر رسانه منتشر شده است اما آن کتاب برای جامعه آمریکایی است و نمی‌توانیم بگوییم که آن در ایران هم اجرا شود، باید ببینم فضای اجتماعی و تربیتی در ایران چیست و متناسب با آن الگوی مناسب آن را طراحی کنیم و این جزو آسیب‌ها است، ما هنوز یاد نگرفتیم هر کسی در حوزه تخصصی خودش حرف بزند. آدم‌هایی را بزرگ می‌کنیم بعد عده‌ای به دنبال آنها می‌روند و بدتر انحراف در جامعه بیشتر می‌شود.

فرهنگ سازی در سایر کشورها چگونه انجام می‌شود و آیا می‌توان از آنها الگو گرفت؟
در دنیا این کار را انجام می‌دهند که کودکان خود را با نرم‌افزارهای نوین مانند تبلت آشنا می‌کنند، اما برای آن یک چارچوب خاصی تعریف شده است، که ما هنوز آن چارچوب را نداریم.

ما در ایران از هر چیزی فرار می‌کنیم، آن را عمل می‌کنیم، رسانه ملی ما ناموفق و آسیب‌زن به فرهنگ عمومی کشور عمل می‌کند.

این اتفاق افتاده است که برای اینکه نشان بدهیم خیلی پیشرفته‌ هستیم در مدارسی از تبلت استفاده می‌شود چاره‌ای هم نداریم، اما کاری که باید دولت انجام دهد این است که اگر قرار است در مدارس حتی از موبایل استفاده شود که الان ممنوع است، باید چه موبایلی استفاده شود، در دنیا به هیچ کودکی گفته نمی‌شود که شما موبایل همراه خود نداشته باشید، اما چه موبایلی استفاده می‌کنند؟

از موبایلی استفاده می‌کنند که تنها 4 کلید دارد، کلید اول پدر، کلید دوم مادر، کلید سوم مادر بزرگ و کلید چهارم پدربزرگ و یک کلید هم با نام کلید بحران دارد که اگر در جایی اتفاقی افتاد و نتوانست به پدر و مادر خود خبر دهد، با فشار دادن آن دکمه یک پیامک برای پدر و مادر کودک ارسال می‌شود و هم‌زمان به چند جا پیامک داده می‌شود که من در خطر هستم و مکان یاب هم موقعیت او را شناسایی می کند و به او رسیدگی می‌کنند.

فرهنگ و سواد رسانه‌ای هنوز در جامعه ترویج نشده است و استفاده از این نرم افزارها هر روز بیشتر می‌شود، مشکل جامعه ما در استفاده از این نرم افزارها چیست؟
ما تکنولوژی زده‌ایم، عده‌ای خودباوری و اعتماد به نفس ندارند و می‌خواهند با دادن موبایل یک، دو میلیونی به دست فرزندان اعتماد به نفس کسب کنند و بگویند چون سوار این ماشین هستیم بزرگ هستیم این عده به نوعی دچار خود کم‌بنیی هستند و به همین دلیل از هر چیز به صورت افراطی استفاده می‌کنند.

یک جامعه افراطی و تفریطی شده‌ایم یا کلاً آن را حذف می‌کنیم و یا آنقدر پیش می‌رویم که حتی سازنده‌های وسایل نیز متعجب می‌ماند که چرا اینگونه از وسایل استفاده می‌کنند؟

آیا استفاده از وسایلی مانند تبلت در مدارس قابل تأیید کارشناسان است و یا می‌تواند آسیب زا باشد؟
مخالف استفاده از تبلت در مدارس نیستیم اما اینکه با چه اصولی استفاده شود مهم است، ما در کل فضای مجازی باید تکنولوژی‌های جدید را استانداردسازی و سطح‌بندی کنیم که چگونه و در چه حدی در اختیار گروه‌های مختلف سنی قرار گیرد و چگونه از آنها استفاده کنند.

به عنوان مثال؛ موبایل کهنسالان را در ایران نداریم و این در حالی است که ایران به سمت کهنسالی در حال حرکت است و تکنولوژی نوین می‌تواند به آنها کمک کند اما منظور از تکنولوژی این تکنولوژی موجود نیست، بلکه باید تکنولوژی متناسب با سن و سواد او را دراختیارش قرار دهیم تا او بتواند از آن استفاده کند.

فعلا که سواد رسانه‌ای و یا به تعبیری سبک زندگی در عصر رسانه مغفول مانده است، آیا باید اجازه دهیم این روند شتابزده همچنان ادامه پیدا کند؟ راهکار کوتاه مدت تا زمان تدوین سواد رسانه‌ای چیست؟
تا آن موقع کاری نکنیم بهتر است. من به این نتیجه رسیده‌ام که در کشور ما اگر کسی هیچ کاری نکند بهتر است چون ما شعارزده کار می‌کنیم و کاری را در حد رفع تکلیف انجام می‌دهیم و این است که ما بعد از چندین سال از پیروزی انقلاب هنوز با مسائل مختلفی مواجه هستیم.

برنامه‌های سواد رسانه‌ای زمان‌بر است چون باید وضعیت موجود و نقاط ضعف و قوت شرایط موجود را استخراج کنیم و تاکنون متأسفانه هیچ کاری در این زمینه انجام نشده است و فضای مجازی جزو اولویت‌ها در گذشته نبوده است.

آیا محدود کردن و یا فیلتر کردن این ابزارها به عنوان درمان موقت می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد؟
اگر آدم‌ها در چاله می‌افتند نباید آنها را هل دهیم که به چاه بیفتند. ما الان در شرایطی نیستیم که مدام کار را بدتر کنیم. فیلتر کردن و محدود کردن یعنی حریص کردن و ما حدیث داریم که شما هر چیزی که ممانعت ایجاد کنید حرص را نسبت به آن بیشتر می‌کنید.

هیچ‌کس اینستاگرام را نمی‌شناخت، آنقدر گفتند که همه عضو آن شدند و هم اکنون کارهایی می‌کنند که خنده آور است. ما دچار بی‌فرهنگی هستیم، نظر من این است که ما جامعه را خیلی دستکاری می‌کنیم و نمی‌گذاریم به حال طبیعی خود بگذرد.

بنابراین نباید فعلا از دولت و برنامه ریزان بخواهیم کاری را انجام دهند اما جوانان خودشان باید نحوه استفاده صحیح از این نرم افزارها را چگونه یاد بگیرند؟ و پیشنهاد شما به عنوان کارشناس فضای مجازی چیست؟
من به عنوان متخصص این حوزه می‌توانم بگویم جامعه باید زمان‌بندی محدودی برای حضور در فضای مجازی برای خود تعریف کند، یعنی هر فردی برای اینکه بتواند استفاده مفید ببرد باید زمان‌بندی داشته باشد، به عنوان مثال بگوید من به مدت نیم‌ ساعت در شبکه‌های اجتماعی حضور پیدا می‌کنم و هدف خود را مشخص کند، اگر این اتفاق نیفتد و اگر لجام گسیخته در این فضا وارد شویم اعتیاد به فضای مجازی قطعی است و این در جهان تأیید شده است.

شما در آن شرایط وارد فضای مجازی می‌شوید به گونه‌ای که دیگر توان خروج از آن فضا را ندارید و ممکن است حتی شب تا صبح نیز بدون استراحت در آن فضا حضور داشته باشید بدون اینکه نتیجه‌ای را داشته باشد. بنابراین برای اینکه فعلاً از آسیب‌های احتمالی کاهش دهیم، مدیریت زمان برای هر فرد الزامی است.

من برای خودم هم این زمان‌بندی را دارم و حتی برای دخترم نیز این زمان‌بندی را اعمال می‌کنم و هم‌اکنون بسیار راضی و راحت است.

به اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی اشاره کردید، آیا این موضوع هم اکنون جوانان ما را نیز تهدید می‌کند و آیا ما به مرز هشدار و خطر رسیده ایم؟
فردی که اعتیاد پیدا می‌کند متوجه حوادثی که برای او رخ می‌دهد نمی‌شود و ناگزیر وارد فضاها و مباحثی می‌شود که نمی‌تواند به آنها احاطه داشته باشد و چون آستانه حساسیت فرد پایین آمده است خطر را درک نمی‌کند و یکباره می‌بیند با شرایطی مواجه است که دیگر نمی‌تواند کاری کند. ما هم‌اکنون متأسفانه جوانانی داریم که به این فضا اعتیاد پیدا کرده‌اند اما آمار را نمی‌توان اعلام کرد.

آزمونی برای سنجش اعتیاد به فضای مجازی وجود دارد؟
یک آزمون اعتیاد به فضاهای مجازی وجود دارد که این آزمون نشان می‌دهد فرد چقدر به فضای مجازی اعتیاد دارد و آیا نیاز به درمان و بستری شدن دارد یا خیر؟

این آزمون، یک آزمون علمی است که در آمریکا و کشورهای توسعه‌یافته انجام می‌شود، اما در ایران هنوز انجام نداده‌ایم و براساس همان هم کلینیک‌های درمان اعتیاد به فضای مجازی وجود دارد که برای درمان به آنجا مراجعه می‌کنند.