به گزارش
گرداب، سایت فردا نوشت:
بررسی موضوع مراسم ختم
خواننده مرحوم مرتضی پاشایی در انجمن جامعه شناسی دانشگاه تهران با عنوان
«پدیده پاشایی» این روزها جنجال ساز شده است. یکی اساتید جامعه شناسی جملات
تند و شدید الحنی را نسبت به این موضوع ابراز داشته که موجب اندوه خاطر
طرفداران پاشایی شده است.
وی مراسم ختم پاشایی را با مراسم ختم خوانندگان
زمان طاغوت یکی دانسته و فضای این مراسم را موضوع شبه فاشیستی قلمداد کرده
که خطرناک نیز هست. اما
جدای از این گونه تحلیل ها که اغلب به نیمه خالی لیوان نگاهی داشته اند
باید نگاهی واقع بینانه تر به مراسم ختم پاشایی داشت.
اولین موضوعی که به
نظر می رسد در تحلیل های اینچنینی اثرات منفی گذاشته است، نامگذاری غیر
اصولی است. «پدیده پاشایی»؛ عنوانگذاری اینچنینی روی پدیده هایی که اغلب
وسایل پیرامونی آن بیشتر از خود موضوع چربش دارد گاها به خطاهای تحلیلی نیز
می انجامد. بویژه که جامعه شناسان در این روند باید بیشتر به این موارد
توجه داشته باشند.
یکی از فضاهایی که به نظر می رسد در این زمینه
مورد غلفت قرار گرفته است، «فضای مجازی» است؛ فضایی که در آن افراد به
طور روزانه وقت و انرژی زیادی صرف آن می کنند. فضایی که به سبب غیرفیزیکی
بودن آن بیشتر احساسات، تفکران و هیجانات روزمره افراد در آن دخل و تصرف
دارد تا موارد دیگر. فضایی که شناخت در آن همیشه نسبتا پایین است.
افراد در
یک فضای مبهم و پر از ناشناخته ها زندگی می کنند برای همین حس کنجکاوی در
آنان بسیار بالاست. در فضای مجازی و خصوصا شبکه های اجتماعی احساسات غلیان
دارد اما این ابراز احساسات به صورت مجازی است و غالبا ناقص و راضی کننده
نیست.
در پدیده مراسم تشیع پیکر مرحوم پاشایی این آدم های مجازی
بودند که بعد از مدتی توانستند در یک فضای واقعی بروز و ظهور پیدا کنند.
اگر دقت کرده باشید بسیاری از افرادی که در این مراسم شرکت کردند با موبایل
و دوربین خود به عنوان فیلمبردار عمل کردند تا شرکت کنندگان در مراسم تشیع
جنازه. این موضوع هم بسیار جالب توجه است.
درواقع این رفتاری بود که می
توان از یک فرد مجازی در دنیای واقعی سراغ داشت. این افراد با گوشی موبایل
خوراک فضای مجازی را تهیه کردند و دوباره به فضای مجازی بازگشتند. به خوبی
می توان مشاهده کرد که رفتار و عملکرد آنان در دنیای واقعی بسیار تحت تاثیر
فضای مجازی بوده است.فضای
واقعی که در مراسم تشییع پیکر پاشایی بوجود آمد المان های بسیاری از
رفتارهای هیجانی فضای مجازی را با خود به همراه داشت.
با این شرایط نمی
توان این موضوع را چندان با مراسمات گذشته مثلا در زمان طاغوت تطبیق داد.
در این زمینه باید به نقش شبکه های اجتماعی و فضای مجازی به خوبی بنگریم.
شبکه های اجتماعی به عنوان یک کانال ارتباطی روز آمد در حال افزایش هستند.
حتی سهولت دسترسی به این کانال نیز بیشتر از کانال های ارتباطی گذشته است.
وایبر یکی از همین کانال های ارتباطی جدید است که توانسته جایگاه خود را در
میان مردم پیدا کند.موضوع جالب توجه در این روند شکل گیری برخی
رفتارها در فضای مجازی و بروز و ظهور آن در دنیای واقعی است. فوت مرحوم
پاشایی در این زمینه یک حس مشترک ایجاد کرد. حس مشترکی که به سرعت در فضای
مجازی گسترش یافت. حتی خیلی از افرادی که با پاشایی آشنا نبودند توانستند
با سرعت از زندگی و نوع فعالیتش اطلاع یابند.
غلبه این مساله به عنوان یک
موضوع مشترک سبب شد تا برخی که خود را با این فضا نامانوس می دیدند سعی
کنند خود را به سرعت با جماعت تطبیق دهند. همین امر رفته رفته پدیده همشکلی
اجتماعی را دامن زد. هیجانات در این میان سبب شد که بسیاری از هم برای این
منظور سبقت بگیرند.این موضوع از سوی دیگر کاربرد تکنولوژی در
زندگی روزانه و اغلب غلبه آن در زندگی روزمره ما را نیز نشان می دهد.
تکنولوژی که گاها به جای اینکه زحمت ما را کم کند اسباب زحمت ما نیز شده
است.
درواقع برخی از افراد در این راستا در خدمت تکنولوژی در آمده اند تا
تکنولوژی در خدمت آنها. متاسفانه بعضا کارکرد شبکههای اجتماعی هم افراد را
به این سمت و سو سوق می دهد. یعنی افرادی که سعی دارند در فضای مجازی
بیشتر خودنمایی کنند وابستگی خاصی به این موضوع پیدا می کنند و گاه
اختلالات تکنولوژیک گریبان آنان را می گیرد.
البته این موضوع را می
توان از طرق مختل مورد بررسی و بازبینی قرار داد اما به نظر می رسد در
تحلیلهایی که در این روند انجام می گیرد، بایستی فضاهای بوجود آورنده این
موارد را نیز به درستی و به دور از قضاوتهای نابه جا مورد تحلیل قرار
دهیم.
تعمیم یسم های مختلف به یک پدیده اجتماعی که گاها در بستر همان
اجتماع شکل می گیرد نه در نظریات سیاسی و اجتماعی که غربیها بنابر مطالعه
بر روی جوامع خود ارائه دادهاند نه تنها سودمند نیست بلکه آدرس غلط دادن
به جامعه است که بعضا باعث آسیبهایی نیز می شود.
بجاست که در این زمینه
واقعیت های موجود مورد بررسی قرار گیرد و مطالعه پدیدار شناسانه و آسیب
شناسانه در بستر اجتماع صورت گیرد.