پیش از آنکه برای اعمال محدودیت در استفاده از تکنولوژی، به دنبال انداختن تقصیر به گردن مراجع قضایی و دولتی باشیم، باید فرهنگ عمومی استفاده از تکنولوژی های نوین را بیاموزیم ...
گروه فرهنگی-اجتماعی گرداب: ماجرا چندان پیچیده نیست؛ کافیست صفحات تقویم را به چند سال قبل بازگردانیم. همان روزهایی که تازه پای تلفن ثابت به برخی منازل در شهرها باز شده بود و روستاها نیز به مرکز مخابراتی تجهیز شده بودند.
کمی بعدتر، خبر از یک شبکه جهانی در شهر پیچید. اوایل دهه 70 بود که برای اولین بار اینترنت به ایران آمد و کم کم بازار «کافی نتها» در ایران نیز داغ شد.
صدای دلخراش اما نوستالژیک «دیالآپ» هنوز هم به گوش بچه های نسل سوم آشناست. همان روزهایی که برای باز شدن یک پیچ باید چند دقیقه عرق میریختی و منتظر می ماندی...
یک روز اگر والدین می فهمیدند که جوان 18-19 سالهشان به کافی نت رفته نگران آینده و تاثیرات منفی اخلاقی بر روی ذهن او می شدند اما پس از گذشت تنها 2 دهه، کودکان 5-6 ساله به راحتی با یک گوشی تلفن همراه به دهکده جهانی متصل می شود!
کمتر کسی است که یادش رفته باشد زمانی که خانهها به تلفن ثابت مجهز شده بودند، بازار مزاحمهای تلفنی چقدر داغ بود. باید به مخابرات منطقه می رفتی و برای شکایت از مزاحم تلفنی فرم پر می کردی و پس از آن بود که خط شما تحت کنترل مخابرات قرار می گرفت و با مزاحم تلفنی احتمالی برخورد می شد.
اما پس از مدتی «کالر آیدی»ها آمدند و این مشکل را حل کردند و بازار کاسبی مزاحمان تلفنی کساد شد.
البته این پایان کار مزاحمان تلفنی نبود، حالا و با ظهور موبایلهای «گوشکوبی» آنها هم جان دوباره ای گرفته بودند و همزمان با پیشرفت تکنولوژی از فضای تلفن ثابت به عرصه تلفن همراه نقل مکان کرده بودند. مزاحمانی که بعضا شماره رندوم می گرفتند و مزاحم می شدند. بازار این افراد با ارائه خدمات «SMS» داغتر هم شد.
البته ماجرای «بیفرهنگی» برخی در استفاده از تلفن همراه به مزاحمتهای پیامکی و تماسی ختم نمی شد. برخیها موبایل را نشانه مدرنیته می دانستند و چه بسیار گوشیهای خاموشی که تنها و تنها برای کلاس! روی گوش افراد می رفت و طرف هم با صدای بلند با مخاطب فرضی از داد و ستدهای میلیونی خود در بازار سخن می گفت. همان روزهایی که هنوز شیوه سایلنت کردن گوشی را بلد نبودیم و کافی بود میان مکالمه فرضی، تلفنی که هر صدسال یکبار زنگ می خورد، «صدای بلبلیاش» بلند شود تا آبروی نداشتهمان بر باد رود!
همین اتفاق نیز به خوبی نشان می دهد که استفاده از تکنولوژی در برخی برهههای زمانی به جای آن که برحسب نیاز صورت بگیرد، بر اساس چشم و هم چشمی و تعریف و تمجیدهای زنانه و ... اتفاق می افتاد!
از فناوری بولوتوث که نگو و نپرس؛ فقط کافی بود با بولوتوث روشن به واگنهای مترو یا سایر اماکن عمومی می رفتی؛ آنوقت بود که انواع و اقسام فیلمها، تصاویر و صوتهای مساله دار به صورت سلسلهوار برایت ارسال میشد. البته دریافت عکس و فیلمهای متسهجن قسمت خوب! ماجرا بود؛ کمی بعدتر فقط کافی بود که بولوتوث گوشیات روشن باشد، حالا هکرهای محترم تا با استفاده از نرم افزارهایی که بر روی گوشی نصب می شد، تمامی اطلاعات و تصاویر شخصی و ... تو را به یغما می بردند و چند روز بعدترش می توانستی تصاویر شخصی خودت را در شبکه های اجتماعی ببینی!
اینترنت هم داستانی شبیه تلفن ثابت و تلفن همراه دارد. شاید سالیان سال زمان برد که جامعه توانست به نسل جوان بفهماند که «اینترنت مانند چاقو است؛ هم می توانی از آن استفاده مفید داشته باشی و هم می توانی با آن فردی را به قتل برسانی!»
هر چند به مرور زمان اینترنت، تبدیل به ابزاری برای رفع نیازهای روزمره مردم شد، اما برخی هنوز ننوانسته اند به درک صحیحی از استفاده از اینترنت و فضای مجازی دست پیدا کند.
یاهو360، روم های چت یاهو .و .. تنها بخشی از عرصه بی فرهنگی استفاده از نت و فضای مجازی بود و چه بسیار جوانان و نوجوانانی که در دام همین صفحات اسیر می شدند و به گمان خام خود «جوانی» می کردند!
کمی بعدتر نوبت به سیم کارتهای اعتباری رسید. سیم کارتهایی که در ماههای ابتدایی تولد بی نام و نشان بودند و بازهم ماجرای تکراری مزاحمین تلفنی!
بستههای تشویقی اپراتور معروف که تازه متولد شده بود نیز موجی از تماسهای رایگان را به راه انداخت. حتی تماسهای کاری نیز به ساعت رایگان 9 شب تا 6 صبح ارجاع داده می شود تا مبادا هزینهای برای مشترک لحاظ گردد و چه بسیار سیم کارتهایی که در این بازه زمانی اشغال می شدند!
اما نکته جالب ماجرا، تلاقی سیمکارتهای اعتباری و فضای مجازی بود. شاید در وهله نخست این دو هیچ ارتباطی با هم نداشته باشند اما زمانی که ایدیهای مجازی و دروغین در ازای دریافت شارژ تو را سرکار می گذاشتند، تازه می توانستی به غیرقابل اعتماد بودن فضای مجازی پی ببری؛ هرچند هنوز هم هستند کسانی که به همین آیدیهای دروغین و مجازی دل بسته اند و چه بسیار پسرهایی که عاشق و دل باخته «سبیل کلفت»های مجازی می شوند و برای وصال عشقشان چه پولهایی که خرج نمیکنند!
هرچند به مرور زمان کم و بیش بازار این شیادان نیز کساد شد و امروز کمتر کسی برای دیدن چند تصویر، شارژ هزینه می کند اما ماجرای عدم استفاده درست از فضای مجازی همچنان ادامه دار است.
اینترنت و لپتاپ و شبکه های اجتماعی داخلی و خارجی طرفداران خاص خود را نیز دارد اما به جرات ظهور شبکه های اجتماعی موبایلی را باید رنسانسی در عرصه تکنولوژی فناوری اطلاعات نامید.
حالا دیگر نیاز نیست برای عضویت در شبکه های اجتماعی و چت و گفت و گو با دوستان و آشنایان به لب تاب محدود شوی، تنها با یک سیم کارت نسل جدید و یک گوشی اندروید براحتی می توانی به دنیای شبکه های اجتماعی بپیوندی و اخلاق را زیر پا بگذاری. یک روز «شریعتی» را سوژه می کنی و فردا نوبت به «لقمان حکیم» می رسی. فردا روز ماجرای تعرض به دو نوجوان ایرانی سوژه جوک می شود و پسفردا بازیهای جام جهانی فوتبال و چهره «علیرضا حقیقی»!
البته در این بین نباید از حمله «بیسابقه کاربران بی فرهنگ» به صفحات شخصی لیونل مسی و داور بازی ایران آرژاتنتین و ... نیز در شبکه های اجتماعی خارجی به سادگی عبور کرد!
تکنولوژی هر روز پیشرفت می کند و قرار هم نیست این سرعت متوقف و یا حتی کم شود، اما نکته ای که نیاز است جامعه ایرانی خود را با آن تطبیق دهد، فرهنگ عمومی استفاده از تکنولوژی های نوین است.
شاید یکی از اصلیترین دلایل حساسیت «نهادهای دولتی
و دلسوزان فرهنگی کشور» بر روی شبکه های اجتماعی موبایلی فعلی، همین عدم استفاده
صحیح از آنها باشد.
به عنوان مثال، محمود واعظی که پیش از این همواره به طرفداری از فعالیت شبکههای اجتماعی موبایل پرداخته و به کرات تاکید کرده بود که هیچ شبکهای به دلیل مسائل اقتصادی فیلتر نمی شود، به خبرنگاران گفته «که برای شبکههایی که از محتوا یا استیکرهایی در قالب توهین به مقامات کشور استفاده کرده یا نسبت به ترویج مسائل غیراخلاقی مبادرت میکنند بر اساس قانون محدودیت اعمال میکنیم.»
ماجرای به استیکرهای غیراخلاقی در تلگرام باز می گردد. پس از فیلترینگ ویچت و ترویج پیجهای غیراخلاقی در اینستاگرام، حالا نوبت به تلگرام رسیده که عدهای سودجو با ساخت و نشر استیکرهای غیراخلاقی، زباله اینترنتی تولید می کنند و فضای مجازی را برای کودکان و نوجوانان آلوده می کنند.
پس می توان نتیجه گرفت، پیش از آنکه برای اعمال محدودیت در استفاده از تکنولوژی، به دنبال انداختن تقصیر به گردن مراجع قضایی و دولتی باشیم، باید فرهنگ عمومی استفاده از تکنولوژی های نوین را بیاموزیم. فرهنگی که سالهاست در آموزش و بهره گیری آن ناتوان بوده ایم و امروز نیز با سرعت گرفتن پیشرفت تکنولوژی و ظهور و بروز شبکه های اجتماعی جدید بار دیگر بدان دچار شده ایم.
البته نباید منکر این مهم باشیم که برخی محدودیتها نیز بر اساس امنیت ملی است و چوب لای چرخ گذاشتن سرویسهای جاسوسی و امنیتی به حساب می آید و کاربران نیز نباید از تلاش بی وقفه جاسوسان فضای مجازی و تهدیدهای آن غافل شوند.