به گزارش گرداب از پایگاه اطلاع رسانی پایداری ملی سال 2004 در عرصه ارتباطات مجازی انقلابی رخ داد. زاکربرگ و دوستان اش فیسبوک را اختراع کردند شبکه ای که میزان سوددهی آن امروزه از صنعت نفت نیز بیشتر است.
ظهور فیسبوک تحولی عظیم در راستای شبکه های مجازی ارتباط جمعی بود که تا آن زمان به شکل بالقوه ای حضور داشتند. در ادامه همین روند تا به امروز انواع و اقسام شبکه های مجازی و نرم افزار های مرتبط به عرصه ارتباطات مجازی پدید آمدند.فارغ از میزان کارآرایی و مضررات و فواید این ابزار ها در این بحث قصد آن داریم زمینه های سیاسی - فرهنگی این پدیده را بررسی کنیم.
اهداف سیاسی نهفته در حمایت کمپانی های مطرح و قدرتمند عرصه ارتباطات از شبکه های مجازی ارتباط جمعی، جدا از اغراض فردی و شخصی کاربران این شبکه ها نیست، در واقع در این جا ما شاهد یک تضایف فرهنگی - سیاسی (مشترک بودن مقاصد آنها) هستیم.
کمپانی های حامی این ابزار ها آن چیزی را در اختیار کاربرانشان می گذارند که کاربران آنها در اختیار این کمپانی ها می گذارند، بنابراین در ازای فراهم آوردن یک ابزار ارتباطی برای کاربران آن یک ابزار کنترل اذهان عمومی و مرتبط به سرویس های اطلاعاتی - جاسوسی نیز فراهم می آید و این ویژگی دو سویه این پدیده را عیان می سازد.
ابزار های ارتباطی به کاربرانشان این باور را القا می کنند که آنان یک فرد بی اهمیت در جهانی که توسط کانون های قدرتمند سیاسی -اقتصادی اداره می شوند، نیستند بلکه آنها عضو یک دهکده جهانی اند که اهمیت و تشخص فراوانی را برایشان به ارمغان می آورد، اما این باور اشتباه است کاربران ابزار های ارتباط جمعی در فضای مجازی احاطه شده در یک دنیای محصور اند که در عین هجوم ارتباطات در انزوای کامل به سر می برند.این ابزار ها با القای این باور موهوم که کاربرنشان می توانند در عین حفظ نمودن فردیت و حریم خصوصی شان بخشی از یک سیستم جهانی و در نتیجه عمومی باشند، آنها را دعوت به عضویت می کنند.
تنها از طریق این ابزارها مجازی ست که دیگر ما عنصر طرد شده از یک جامعه جهانی سیطره جو نیستیم بلکه عضوی از آن هستیم. با وجود این ابزار این دهکده جهانی که با اتکا به بنیان های اقتصادی و سیاسی قدرت هیچ جایگاهی برای ما قائل نیست ،نه تنها ما را به حساب می آورد بلکه امکان اینکه بتوانیم به سلایق و علایق شخصی و فردی خود بپردازیم را نیز فراهم می آورد.اما این امر تنها القای تخدیر گونه یک باور کاملا خیالی و موهوم است ابزار قدرت مجازی بر ما سلطه دارد و کاربرانشان را محصور نموده است در عین اینکه به آنها فرصتی برای "به خود مشغولی" داده است.آنچه در نسبت با این ابزارها برای کاربران رخ میدهد تحمیل یک واقعیت مصرف شده ناکارآمد در ظاهر یک واقعیت کلی و جهان شمول است.
ابزار های مجازی ارتباط جمعی حرکتی عظیم در راستای اشاعه یک پدیده روانشناسانه را آغاز کرده اند که امروز پس از گذشت مدتی از ظهور آنان بیش از پیش شاهد آن هستیم ویژگی "چهره سازی" و "به خود مشغولی" که رابطه تنگاتنگی با شیوع خود شیفتگی مرضی دارد.
برداشت های لحظه ای از خود (در قالب عکس و یا پست های نوشتاری) که ارکان این ابزار های مجازی را تشکیل می دهند به تدریج شمایلی از کاربران آن می سازند که برای خود آنان نیز واقعی نیست و بیگانه است. در حالی که متعارض با آنان است اما پرداختن به آن لذت بخش است (به خصوص آن زمان که پست شما با لایک های فروان روبرو می شود) و این لذتی است که تعارض مورد نظر را می پوشاند.آنان ساعت ها خود را مشغول این ابزار ها می کنند همچون اسطوره یونانی نارسیس (واژه نارسیسیم که به خود شیفتگی روانی اطلاق می شود ریشه در این اسطوره دارد) که در فرهنگ روانشناسی آنقدر شیفته تصویر خود در آب شد که از گرسنگی مرد.
دهکده جهانی و عضویت در آن در عرصه سیاست زدایی قدرت های جهانی ابزاری برای تحمیق و تخدیر بیش از پیش عموم است که در پی ظهور عنصر رسانه و در راستای آن رسانه های مجازی پدید آمد، ابزار های ارتباط جمعی امروزه آنچنان پر قدرت شده اند که اجتناب از آنان تا حدودی ناممکن گردیده است زیرا باور اشتباهی رواج یافته که کسانی را که از این ابزار های استفاده نمی کنند را عقب مانده و متحجر تلقی می کند.