جستاری در آموزش مجازی

کاستی‌های آموزش مجازی/ آیا آموزش از طریق اینترنت امکان‌پذیر است؟

تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱۳۹۴

از ابتدای قرن بیست و با پیشرفت تکنولوژی، متفکران و اندیشمندان زیادی به دنبال ایجاد پیوند میان تکنولوژی و آموزش بودند تا ضمن کاهش واسطه های آموزش، تحولی در آن ایجاد کرده و از این طریق دایره تعلیم و تعلم در جامعه را افزایش دهند.

گروه علمی گرداب: از ابتدای قرن بیست و با پیشرفت تکنولوژی، متفکران و اندیشمندان زیادی به دنبال ایجاد پیوند میان تکنولوژی و آموزش بودند تا ضمن کاهش واسطه های آموزش، تحولی در آن ایجاد کرده و از این طریق دایره تعلیم و تعلم را در جامعه افزایش دهند.

در همین راستا توماس ادیسون در دهه سوم قرن بیست پیش بینی کرد تصاویر متحرک، نظام آموزشی را متحول خواهد کرد و در عرض چند سال جانشین کتاب های درسی می شود. نیم قرن بعد اسکینر روان شناس مشهور گفت میدانم به زودی با کمک ماشین های آموزش برنامه ریزی شده، دانش آموزان با صرف وقت و تلاش لازم برای یک کلاس معمولی، دو برابر شیوه سنتی خواهند آموخت. (1)

این روند ادامه داشت تا از دو دهه قبل به تدریج استفاده از کامپیوتر برای آموزش تبلیغ شد. حتی در دهه هشتاد پیشنهاد هایی مبنی بر استفاده از کامپیوتر به عنوان معلم مطرح شد اما مورد استقبال قرار نگرفت.(2)


دانش آموزان می توانند در خانه از  بهترین معلمان سراسر دنیا درس بگیرند!

آخرین دیدگاه در این زمینه توانایی شبکه اینترنت برای تحول در آموزش است. به گمان هواداران این دیدگاه، با گسترش آموزش از طریق شبکه اینترنت مشکلات فعلی نظام آموزشی حل خواهد شد و دیگر کسی نگران تعداد بالای دانش آموزان در کلاس ها، ساختارهای معیوب آموزشی و کیفیت پایین معلم ها نخواهد بود.

این دیدگاه که از ایالات متحده آمریکا شروع شده بود، در چین هم مورد استفاده قرار گرفت. جیانگ زمین، رئیس جمهور وقت چین، پیشنهاد تشکیل گروه پشتیبانی از اینترنت را مطرح کرد و گفت پست الکترونیک، تجارت الکترونیک، ارائه خدمات آموزشی و پزشکی از راه دور و پزشکی را متحول خواهد کرد. (3)

البته بخشی از اساتید نیز با این نظر مخالفند و آموزش از طریق شبکه اینترنت را ناکارآمد می دانند. آنها معتقدند آموزش نیاز به رابطه رو در روی معلمان و شاگردان دارد. «فدراسیون معلمان آمریکایی» در انتقاد به عقیم بودن برنامه آموزش از راه دور، خاطر نشان کرد تجربه معلمی ثابت کرده است آموختن و یادگیری در فضاهای مشترک انسانی دانشگاه، برای دانشجویان دوره لیسانس ضروری است. (4)


برای تدقیق بحث حاضر، نگارنده سعی کرده است بصورت دقیق مراحل «آموزش» و کسب «مهارت» را مطرح و سپس به تناقضات آموزش از راه دور اشاره کند.


مرحله اول: مبتدی

فرایند آموزش معمولا اینطور شروع می شود که معلم محیط آموزش و فعالیت را به مؤلفه های مستقل از زمینه -که عبارت از نکات اصلی و تئوریک ابتدایی هر موضوع است- تجزیه می کند تا دانش آموز مبتدی بتواند بدون داشتن مهارت مرتبط و لازم، آنها را بشناسد. پس از آن به دانش آموز مبتدی، قواعدی آموزش داده می شود تا بر اساس هرکدام از آنها بتواند کار خاصی انجام دهد.

داوطلب آموزش رانندگی اتومبیل ابتدا یاد می گیرد که مؤلفه های مستقل از زمینه را تشخیص دهد، مثل دور موتور که عقربه ای پیش روی او آن را نشان می دهد. سپس قواعد را به او آموزش می دهند؛ وقتی عقربه به شماره 12 رسید، باید دنده را عوض کرده و از دنده یک به دنده دو برود.


مرحله دوم: مبتدی-پیشرفته

هنگامی که دانش آموز مبتدی در مواجهه با موقعیت های واقعی تجربه کسب کرد، خودش متوجه می شود که باید با مثال هایی از جنبه های دیگر موقعیت نیز آشنا شود. بعد از اینکه دانش آموز به اندازه کافی با مثال های مختلف آشنا شد، خواهد توانست در موقعیت های جدید تصمیم لازم را اتخاذ کند. در این مرحله توصیه هایی از معلم به دانش آموز که به مرحله مبتدی-پیشرفته رسیده، میشود.

داوطلب آموزش رانندگی با کمک صدای موتور (مؤلفه محیط) و همچنین سرعت، دنده را عوض می کند. او این توصیه را به یاد دارد که هروقت صدای موتور زیاد شد، باید دنده را عوض کند و یا هر زمان ماشین در حال خاموش شدن بود، باید دنده را سنگین تر کند. صدای موتور چیزی نیست که داوطلب آموزش رانندگی سرکلاس و با چند جلسه تعریف آن را یاد بگیرد.


مرحله سوم: کاردانی

با کسب تجربه بیشتر، تعداد اصول مربوطی که دانش آموز می تواند تشخیص دهد، افزایش پیدا می کند. آدمها برای اینکه از عهده تحمل بار اضافی اطلاعات برآیند و به مهارت دست پیدا کنند، باید از طریق تعلیم یا تجربه زاویه دید خاصی را انتخاب کنند. وقتی دانش آموزی یاد بگیرد از بین تعداد زیادی مؤلفه، تعداد محدودی از آنها را انتخاب کند، یادگیری و تصمیم برایش آسانتر خواهد شد.

دانش آموز دوره کاردانی برای اجتناب از اشتباه باید به قواعدی دست پیدا کند تا تشخیص دهد انتخاب کدام راه برایش مفیدتر خواهد بود. با توجه به تعداد زیاد موقعیت های مختلف برای دانش آموز، کسی نمی تواند آنها را در کتابی تجمیع و تعریف کند. از طرفی او در مقابل انتخابش احساس مسئولیت می کند و موفقیت و یا شکست تأثیر مهمی در احساسات وی خواهد گذاشت.


مرحله چهارم: مهارت

در این مرحله تجارب حسی مثبت و منفی منجر به بروز واکنش های لازم می شود. مهارتی که تا به حال از طریق قواعد و توصیه ها آموخته می شد جای خود را به شناختی محیطی همراه با واکنش می دهد. می توان گفت مهارت وقتی به دست می آید که آنرا به همین شکل غیر لفظی و متجسد بفهمیم. سپس به تدریج واکنش های شهودی جای واکنش های عقلی را خواهد گرفت.

راننده ماهر که در روزی بارانی به پیچ نزدیک میشود ممکن است احساس کند که دارد به طرز خطرناکی تند میراند. آنگاه باید تصمیم بگیرد که پا روی ترمز بگذارد یا فقط کمی پایش را از روی گاز بردارد.


مرحله پنجم: تخصص

آنچه متخصص از یک عملگر ماهر جدا می کند توانایی درک و تشخیص دقیق تر و جزئی تر است. متخصص از بین موقعیت های بسیاری که در نگاه اول همه از لحاظ طرح و زاویه دید یکسان هستند؛ تفاوت بین موقعیت هایی که واکنشی متفاوتی از بقیه را می طلبند؛ متوجه میشود. این بدین معناست که ضمن تجربه موقعیت های  مختلف که ظاهری یکسان دارند، متخصص به تدریج دسته بندی های کلی را به دسته بندی های جزئی تر تقسیم میکند که هرکدام واکنش خاص خود را می طلبد.

راننده متخصص، سرعت اتومبیل خود را همانطور که پشت فرمان نشسته حس می کند و بدون محاسبه و مقایسه راههای مختلف، می داند که چگونه کار مناسب را انجام دهد.


شاگردی حتی زمانی که موضوع یادگیری نظری باشد، ضروری است؛ دانشجویان فوق دکترای علوم، در آزمایشگاه یک دانشمند موفق کار می کنند تا بیاموزند چگونه فهم نظری شان به دنیای واقعی منتقل میشود. حتی در علوم انسانی نیز فرضیه های متفق القول چندانی وجود ندارد و برای عبور از سطح نظری و رسیدن به سطح عملی به راهنمایی شخصی احتیاج است. دانش آموختگان می توانند با یک استاد و محقق در تعامل یا می توانند دستیار تدریس آنها باشند. یاران تدریس بیش از همه چیز همین سبک و شیوه استاد را یاد می گیرند، حتی اگر خودش متوجه این مسأله نباشد.

اگر هر دانش آموزی در اتاق خود و در مقابل رایانه شخصی نشسته باشد، جایی برای درگیر شدن وجود نخواهد داشت. آموزش از طریق اینترنت امکان درگیر شدن اذهان، افکار و ایده های مختلف را از دانشجویان سلب خواهد کرد. حتی اگر فرض کنیم همه دانش آموزان و دانشجویان همزمان استاد را نگاه می کنند و همه دانشجویان امکان شنیدن سؤالات دیگران را دارند، باز هم برای یکدیگر ناشناس هستند. به عبارتی دیگر کلاسی در کار نیست که دانشجو بتواند در آن خودی نشان بدهد و خطر مسخره شدن، شکست و یا موفقیت را بپذیرد.

درگیر شدن و اهمیت دادن یک نکته و اصل اساسی در هر مرحله از مراحل آموزش و کسب مهارت است. حامیان آموزش از راه دور باید بدانند که فقط دانش آموزی که با نکات مهارتی درگیر می شود، می تواند متخصص شود. لذا هنگامی که مهارت های خاصی را می آموزند معلمان باید در فرآیند درگیر شدن وارد شوند و آن را تشویق کنند. غیر از مرحله اول آموزش که شاید بتوان با اغماض  آموزش آن را از طریق اینترنت ممکن کرد، در سایر مراحل حضور فیزیکی تاثیر بسزایی در آموزش بهتر خواهند داشت. البته آموزش از راه دور می تواند به عنوان روشی تکمیلی در خدمت نظام آموزشی قرار گیرد.




1- On The Internet, Hubert L, 2001

2- ذهن ما فوق ماشین، سی دریفوس، فصل 5

3- گزارش «رویترز» مورخ بیست و دوم آگوست سال 2000

4- گزارش نیویورک تایمز، 11 نوامبر 1996