به گزارش
گرداب، از زمان روی کار آمدن اوباما، سایبر هرچه بیشتر وارد عرصهی نظامی آمریکا شد که میتوان از تشکیل فرماندهی سایبری بهعنوان میراث سایبری وی نام برد. از سوی دیگر بعد از درگیریهای روسیه و اوکراین و تیرگی روابط آمریکا و روسیه، دو کشور در تلاش برای افزایش قدرت سایبری خود برآمدند؛ اما در این میان، هدف آمریکا بیشتر، تقویت بعد نظامی سایبر بود تا بتواند از این بستر برای عملیات نظامی خود، بهره ببرد.
حرکت سایبری آمریکا در بخش نظامیپیچیدگی مفهوم جنگ سایبری و دشواری تشخیص حملات و نیاز به انجام عملیات آفند سایبری، موجب شده است کشورها و بهخصوص بخش نظامی آنها به همکاری با یکدیگر روی بیاورند. مطرح کردن سایبر بهعنوان بعد پنجم جنگ نیز سبب شده سازمانهای نظامی مانند ناتو، تلاش کنند ابعاد آفندی و پدافندی را در عرصهی سایبر وارد کنند. تلاش فرماندهی سایبری آمریکا برای مستقل شدن، نشان از اهمیت ورود سایبر به بخش نظامی دارد.
افزایش بودجههای جنگ سایبری، تصویب قوانین امنیت سایبری، ایجاد مراکز فرماندهی جدید، استفاده حداکثری از اینترنت اشیا و هوش مصنوعی، همگی نشان از سعی کشورها برای تقویت کمیت و کیفیت تسلیحات سایبری در عصر دیجیتال دارد. از سوی دیگر آمریکا تلاش میکند با ایجاد عملیات روانی، به دنیا القا کند که روسیه، مجرمان سایبری را جمعآوری میکند و به همین دلیل حملات گوناگونی که انجام میدهد قابلردیابی نیست. طبق برخی گزارشها تا سال 2025، آمریکا تحولی را در عرصه ی سایبری بخش نظامی، ایجاد خواهد کرد.
پنتاگون در راهبرد سایبری خود اعلام کرد: «وزارت دفاع باید برای تدوین روشهای مؤثر مدیریت بودجه عملیات سایبری اقدام کند. امروزه منابع مالی عملیات سایبری در بودجه وزارت دفاع تعبیهشده است که این بودجه شامل بودجه عملیات اطلاعات نظامی نیز میشود.»
به نظر میرسد برخی از تحلیل گران-که شاید به دولتها نیز وابسته باشند- با انتشار مطالبی مبنی بر دشواری تعریف جنگ سایبری، در تلاش باشند تا به این بهانه، هرگونه اقدامی را داخل در جنگ سایبری بدانند و از طرفی هم قوانین خودساخته خود را علیه عاملان اعمال کنند.
اما روسیه نیز قدرت جنگ الکترونیک خود را افزایش داد و به عقیدهی برخی از این طریق توانست در جنگ اطلاعات با کشورهایی نظیر اوکراین، پیروز شود. به همین دلیل بیشترین انگیزه حملات سایبری این کشور- به عقیدهی عدهای از تحلیل گران- اطلاعاتی است تا تخریب فیزیکی. حتی غربیها میگویند روسیه اولین طراح جنگ هیبریدی است. آنها میگویند روسیه با این نوع جنگ، اطلاعات نادرست اقتصادی یا سیاسی را منتشر میکند تا بتواند بر اوضاع نبرد، مسلط شود؛ یعنی امری که چند ماه گذشته مایکل راجرز، فرماندهی فرماندهی سایبری آمریکا اذعان کرد که وی نگران تغییر اطلاعات در زمان حملات سایبری است. از طرفی نیز آمریکا برای اینکه از رقابت در جنگ اطلاعات، عقب نماند، تلاش میکند تا خصوصاً نیروی دریایی خود را در این عرصه تقویت کند؛ زیرا نگران قدرت نیروی دریایی روسیه است و به عبارت بهتر میتوان گفت نیروی دریایی آمریکا، امروزه در عرصهی سایبر، نسبت به سایر بخشهای نظامی آمریکا، قلب تپندهای محسوب میشود که شکست آن در هر حوزه از جنگ سایبری اعم از جنگ اطلاعات و الکترونیک، میتواند تبعات منفی بسیاری برای این کشور داشته باشد.
شایانذکر است نیروی دریایی آمریکا، در ماه ژانویه 2016، در سندی بر اهمیت تقویت توان جنگ اطلاعات، تأکید کرد و ایران را نیز یکی از کشورهایی اعلام کرد که در حال تقویت فناوریهای نظامی است. حتی در این سند بر اهمیت برگزاری مانورهای جنگ الکترومغناطیس، تأکید شد.
برگزاری رزمایشهای مختلف نیز از دیگر مواردی است که نشان از اهمیت دادن آمریکا به فضای سایبر در بخش نظامی دارد. تنها در ماه ژوئن، دو رزمایش بهنامهای «Cyber Flag» و «Cyber Guard» برگزار کرد. از سوی دیگر نیز آمریکا بهشدت تلاش میکند فرماندهی سایبری را به یک واحد مستقل از فرماندهی یکپارچه تبدیل کند.
نتیجهگیریآمریکا در سالهای آینده- طبق اسناد و گزارشهای مختلف- وارد مرحلهی جدیدی از عملیات نظامی خواهد شد؛ این عملیات در قالب راهاندازی حملات سایبری خواهد بود؛ اما سربازان این نبرد تنها اشخاص حقیقی نیستند، بلکه روباتها و ماشینها، قسمتی از سربازان را تشکیل میدهند.
در آینده شاهد همکاری بیشتر شرکتهای فناوری برای پیشبرد اهداف نظامی و سیاسی قدرتهای دنیا خواهیم بود. مثلاً شرکت گوگل با تولید شبکهی اجتماعی DUE، قابلیت تماس تصویری را پدید آورده است که همین امر امکان جمعآوری اطلاعات را –هرچه بهتر- برای سازمانهای جاسوسی و اطلاعاتی آمریکا فراهم میکند.
از سوی دیگر کشورهای عرب منطقه نیز در حال سرمایهگذاری روی صنعت ICT هستند و همین مسئله بهضمیمهی همکاری این کشورها با آمریکا در حوزهی سایبر، میتواند برای منافع ایران، دستاندازی ایجاد کند.