در حال حاضر سواد رسانهای در اروپا اهمیت ویژهای پیدا کرده است، قوانینی برای ارتقای آن وضع شده و به عنوان یکی از اهدافی که رسانههای سمعی بصری باید آن را دنبال کنند، در نظر گرفته شده است. به طوری که امروزه سواد رسانهای در حال تبدیل شدن به یک جنبش بینالمللی است.
سواد رسانهای (Media Literacy) را میتوان به طور کلی توانایی هر فرد در تجزیه و تحلیل، تفسیر و ارزیابی نقادانه پیامهای رسانهای تعریف کرد؛ تواناییای که به شهروندان یک جامعه این امکان را میدهد تا پیامهایی که هر روزه از طریق رسانه به آنها منتقل میشود را تجزیه و تحلیل کنند و استفاده مفیدی از رسانه داشته باشند؛ سواد رسانهای توانایی ارزیابی تمام رسانهها از جمله تلویزیون، رادیو، کتاب، اینترنت و دیگر تکنولوژیهای ارتباطی دیجیتال را شامل میشود.
در حال حاضر سواد رسانهای در اروپا اهمیت ویژهای پیدا کرده است، قوانینی برای ارتقای آن وضع شده و به عنوان یکی از اهدافی که رسانههای سمعی بصری باید آن را دنبال کنند، در نظر گرفته شده است. به طوری که امروزه سواد رسانهای در حال تبدیل شدن به یک جنبش بینالمللی است.
پیامد رشد سریع تکنولوژی چیست؟
تاریخ نشان داده است که توسعه تکنولوژی همواره موضوع مثبتی نبوده است، با این وجود بشر به طور طبیعی تکنولوژی را معادل پیشرفت میداند؛ از همین رو، تکنولوژی میتواند هم مثبت باشد و هم منفی. به عنوان مثال، تکنولوژی میتواند برای جلوگیری از بیماریها استفاده شود، مانند سیستم تصفیه آب و هم اینکه میتواند عامل کشته شدن هزاران تن از مردم بیگناه باشد، مانند بمبهای اتمی.
بعضی مواقع با وجود اینکه هدف از توسعه یک تکنولوژی خاص مثبت بوده اما در عمل نتایجی منفی به بار آمده است. این موضوع درباره تکنولوژیهای جدید هم صدق میکند؛ انقلاب ارتباطی که در دنیای امروزِ بشر به وجود آمده است میتواند به درک نادرست و سطحی از دانش بیانجامد. تکنولوژی ظرفیت بالایی برای تغییرات اجتماعی دارد و حقیقت این است که بشریت توانایی لازم برای مدیریت تکنولوژی به نحوی که انسانیت به خطر نیافتد را ندارد. نتیجه این امر هدایت زندگی انسان توسط تکنولوژی و ظهور پدیده «تکنولوژی سالاری» خواهد بود.
تکنولوژی سالاری به معنای اولویت یافتن تکنولوژی بر تمام جنبههای زندگی انسان است. در جامعهای که تکنولوژی سالاری رواج پیدا کند دموکراسی، مذهب و در نتیجه انسانیت رنگ میبازد. از همین رو، به منظور جلوگیری از ظهور آثار مخرب تکنولوژی باید برای افزایش آگاهی نسبت به تکنولوژی قدم برداشت. دنیای امروز نیازمند انجام اقداماتی سازمان یافته است، به نحوی که نتیجه آن قرار گرفتن انسانیت در مرکز تمدن رسانهای باشد. در این شرایط، افراد جامعه باید از حقوق و مسئولیتهای شهروندی خود کاملاً مطلع شوند تا در نهایت جامعه به سمت دموکراسی پیش برود.
ضرورت سواد رسانهای
در گذشته سواد به توانایی خواندن و نوشتن اطلاق میشد اما از اواخر قرن بیست تکنولوژیهای دیجیتال و فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) زندگی انسان را متحول کرد. این پیشرفتِ تکنولوژی استفاده از زبانها، نمادها و کدهای خاصی را بین مردم سراسر جهان ترویج داده و بدین روش مفاهیم و ارزشهای جدیدی را به زندگی مردم عصر حاضر تزریق کرده است که به این ارزشها «فرهنگ رسانهای» گفته میشود؛ فرهنگی که زندگی روزمره و دانش فردی انسان را همواره تحت تأثیر قرار داده و به آن شکل میدهد.
وسایل ارتباطی و رسانه به سرعت در حال هدایت شخصیت فردی و اجتماعی افراد هستند؛ به نگرشها و تفکرات ما جهت میدهند و نقش مهمی در شکل دادن به واقعیتهای اجتماعی دارند. از این رو، زندگی در دنیای امروز نیازمند داشتن تواناییها و دانش بسیار بیشتری در مقایسه با گذشته است و داشتن مهارت مطالعه و تجزیه و تحلیل صحیحِ رسانهها امری ضروری است.
اهداف سواد رسانهای
هدف از سواد رسانهای افزایش آگاهی از پیامهای رسانهای است؛ سواد رسانهای به شهروندان کمک میکند تا بفهمند که رسانهها چگونه باعث ایجاد تغییر در افکار، اعتقادات و فرهنگ جمعی میشوند و بر انتخابهای فردی آنها تأثیر میگذارند.
هدف دیگر از گسترش سواد رسانهای محافظت افراد در برابر محتوای رسانه است. گروههای آسیبپذیر جامعه به خصوص کودکان و نوجوانان همواره در معرض محتوای غیر اخلاقی، خشونتآمیز یا نژادپرستانه رسانه قرار میگیرند، در نتیجه حفاظت از آنها در برابر خطرات رسانه امری ضروری است. سواد رسانهای میتواند آگاهی و سطح فکری کودکان و همچنین بزرگسالان جامعه را بالا ببرد، به نحوی که نابرابریهای جنسیتی، طبقاتی و نژادی در جامعه کاهش پیدا کند.
از دیگر اهداف تلاش برای افزایش سواد رسانهای میتوان به بهبود وضعیت شهروندی اشاره کرد. رسانه باید طوری مورد استفاده قرار گیرد که به شهروندان فرصت و پتانسیلهای لازم برای استفاده در جهت ایجاد خلاقیت ذهنی و تغییر مثبت در جامعه را بدهد؛ تعاملات مثبت بین افراد جامعه را در فضای رسانه دیجیتال افزایش دهد و موجب گردش بهتر اطلاعات و افزایش دانش جامعه شود. سواد رسانهای با تکیه بر ظرفیت انتقادی و تشخیص بشر، رفاه اجتماعی را به همراه میآورد.
دو بخش مهم سواد رسانهای؛ سواد سمعی بصری، سواد دیجیتال
سواد سمعی بصری: این نوع از سواد دانش استفاده از رسانههای الکترونیک اعم از فیلم و تلویزیون را شامل میشود. از آنجایی که رسانههای سمعی و بصری میتوانند به راحتی ارزشهای فرهنگی و سیاسی را در ذهن مخاطبان خود شکل دهند؛ افراد جامعه باید توانایی تجزیه و تحلیل آنچه در رسانههای سمعی بصری میبینند و میشنوند را داشته باشند. به دلیل تغییر در سیاستگذاریهای آموزشی این نوع سواد گسترش پیدا کرده است اما هنوز یک سیاست جامع درباره آن وجود ندارد.
سواد دیجیتال: این نوع از سواد مفهوم بسیار جدیدی است و دستیابی به آن نیازمند ایجاد یک تغییر در مهارتها و دانش فردی است. سواد دیجیتال به معنای توانایی استفاده درست و کارآمد از امکانات دیجیتال و توانایی درک و انتخاب منابع مناسب از میان چندین منبعی است که اینترنت و دنیای دیجیتال در اختیار کاربران قرار میدهد.
برای اینکه بتوان با پیامدهای تحول در دنیای ارتباطی روبرو شد، هر یک از افراد جامعه باید از نحوه صحیح استفاده از منابع ارتباطی اطلاع داشته باشند تا بتوانند از این منابع به نحوی مفید و کارآمد استفاده کنند.
فعالیتهای انجام شده در زمینه سواد رسانهای
تاریخچه آموزش سواد رسانهای به حدود 30 سال پیش باز میگردد. پیشگامان آموزش سواد رسانهای، کشورهای انگلیسی زبان اعم از کانادا و انگلستان هستند. هم اکنون نیز کشورهایی از قبیل یونان، ایتالیا، هند و روسیه در حال برنامهریزی برای ارتقای سواد رسانهای در کشورهای خود هستند.
سازمان علمی، فرهنگی و تربیتی ملل متحد، یونسکو (UNESCO) تاکنون نقش ویژهای در حمایت از سواد رسانهای ایفا کرده است. این سازمان در توسعه سیاستگذاریهای آموزشی نقش داشته و منابعی در اختیار معلمها قرار داده است تا به وسیله آن بتوانند سواد رسانهای را در آموزش خود بگنجانند.
یکی از اهداف اصلی تعیین شده در یونسکو، گنجاندن آموزش سواد رسانهای در تمام جنبههای آموزش و یادگیری است. بر اساس تعریف این سازمان سواد رسانهای سه رکن اصلی دارد:
1) دسترسی به رسانه و محتوای رسانهای
2) توانایی رمزگشایی پیامهای رسانهای و آگاهی از چگونگی عملکرد رسانه
3) خلاقیت و داشتن مهارتهای تولیدی و ارتباطی
کمیسیون اروپا (European commission) نیز پروژه سواد رسانهای را در کشورهای اروپایی بین سالهای 2002 و 2003 راه اندازی کرد. اهداف کمیسیون اروپا از راه اندازی پروژه سواد رسانهای عبارتند از:
1) تجزیه و تحلیل بازنمایی رسانه از چندین دیدگاه
2) تلاش برای ایجاد و گسترش سواد رسانهای
3) ترغیب استفاده از رسانه به منظور ارتقای مشارکت در زندگی اجتماعی
4) تمرکز بر فعالیتهای خلاقانه در حوزه سواد رسانهای و برقراری ارتباط میان صنعت رسانه و دنیای آموزش
این کمیسیون همچنین در سال 2007 با هدف ارزیابی و تعیین اهداف سواد رسانهای، گروهی متشکل از متخصصان اروپایی تشکیل داد تا بتوانند راه را برای برداشتن قدمهای مثبت در این زمینه هموارتر کنند. اجرای این پروژهها تأثیری مثبت بر گسترش نوآوری و همچنین توسعه و تقویت همکاری کشورهای اروپایی در زمینه سواد رسانهای داشته است.
از همین رو، کمیسیون اروپا دو مؤلفه اصلی برای سواد رسانهای ارائه داده است: 1) مهارتهای فردی که شامل استفاده ماهرانه از رسانه، تفکر نقادانه و مهارتهای اجتماعی میشود؛ 2) عوامل محیطی که دسترسی داشتن به رسانه، آموزش رسانهای، سیاستها و مقررات صنعت رسانه و جامعه مدنی را شامل میشود.
فواید سواد رسانهای برای مردم قرن 21
مردم قرن 21 با قرار گرفتن در دنیای دیجیتال باید به سواد رسانهای دست یابند تا اینکه:
الف: بهوسیله آن بتوانند درک بهتری از جامعهای که در آن زندگی میکنند داشته باشند و نقش خود را در توسعه جامعه ایفا کنند.
ب: انتخابهای آگاهانهتری در دنیای رسانههای سمعی بصری داشته باشند؛ افراد دارای سواد رسانهای توانایی بیشتری در انتخاب آنچه میخواهند ببینند دارند و قادر خواهند بود که پیامدهای انتخاب خود را ارزیابی کنند. این افراد همچنین بهتر میتوانند خود و خانوادهشان را از محتواهای مضر، توهینآمیز و ناخواسته دنیای دیجیتال حفظ کنند.
پ: مهارتهای ارتباطی خود را تقویت کنند و در تجارت با افراد بیگانه، هوشمندانهتر و آگاهانهتر عمل کنند.
ت: پیامهای سیاسی رسانه را تجزیه و تحلیل کنند، مشارکت سیاسی مثبتی داشته باشند و انتخاب آگاهانهای در فضای سیاسی رسانه داشته باشند.
از دیگر فواید سواد رسانهای نیز این است که رشد فردی را در بسیاری از زمینهها بالا میبرد و به کاهش خشونت و اعتیاد کمک می کند، آگاهی مردم جامعه نسبت به نحوه مصرف را افزایش داده و موجب کاهش مصرفگرایی میشود.
اهمیت سواد رسانهای از دو منظر اقتصادی و مدنی
سواد رسانهای از دو منظر اقتصادی و مدنی بسیار حائز اهمیت است. سواد رسانهای به شهروندان توانایی تفکر نقادانه و مهارتهای حل مسئله میدهد و آنها را به مصرفکنندگانی هوشمند و همچنین به تولیدکنندگان دانش تبدیل میکند. در مقابل، افراد فاقد سواد رسانهای نمیتوانند انتخاب درستی در فضای اقتصادی رسانه داشته باشند. برای اینکه شهروندان بتوانند تصمیمات اقتصادی هوشمندی در فضای دیجیتال بگیرند، ابتدا باید از حقوق تجاری و شهروندی خود آگاهی یابند؛ آگاهی از حقوق تجاری اصلی اساسی در حفظ منافع جمعی است.
از منظر مدنی، آموزش رسانهای حق مسلم هر شهروندی در هر کشوری از جهان است؛ تمام مردم دنیا برای اینکه بتوانند نقش مفید و مؤثری در جامعه داشته باشند باید از مسائل مختلف دنیای امروز آگاهی یابند و با داشتن اطلاعات کافی نظرات خود را آزادانه به اشتراک بگذارند تا بدین گونه مردم از حقوق مدنی خود بهرهمند شوند و جامعه به سمت ایجاد و حفظ دموکراسی پیش برود. تحقیقات نشان میدهد که آموزش سواد رسانهای تأثیر مثبتی بر مشارکت مدنی جوانان دارد.
شروط لازم برای گسترش سواد رسانهای
در دسترس بودن رسانه و محتوای مورد نظر: اگرچه صرفاً استفاده از تکنولوژی سواد رسانهای را به همراه نمیآورد، اما یک شرط لازم برای گسترش سواد رسانهای در دسترس بودن تکنولوژی و رسانه است.
آزادی رسانهها: موضوع حائز اهمیت دیگر در حوزه سواد رسانهای، آزادی رسانههاست. اگر شهروندان به اطلاعات قابل اعتماد از منابع گوناگون دسترسی داشته باشند، در طول زمان به افرادی صاحب نظر تبدیل خواهند شد. آزادی رسانه صرفاً تفکر انتقادی نمیآورد ولی شرط اولیه برای تحقق آن است. در دنیای امروزه هم میبینیم که برخی از کاربران با وجود سانسور سیاسی فضای رسانه توسط برخی دولتها، به این فضاها دسترسی پیدا میکنند. بنابراین، از آنجا که دسترسی افراد جامعه به محتوای رسانه غیر قابل اجتناب است تنها راه اجتناب از خطرات، بالا بردن آگاهی است. آزادی رسانهها نیازمند اتفاق نظر سیاسی مسئولین مربوطه و درک اهمیت آزادی رسانهها در بهبود وضع شهروندی است.
تنوع محتوای رسانهای با حفظ منافع جمعی: مخاطب باید گزینههای کافی به منظور انتخاب آگاهانه را در اختیار داشته باشد. رسانه باید تا میزانی تنوع محتوایی داشته باشد که به نحوی عادلانه نشان دهنده مسائل مختلف فرهنگی و گروههای مختلف اجتماعی و سیاسی باشد و علاوه بر نشان دادن ارزشها، به آنها شکل بدهد.
همکاری با سازمانهای بینالمللی از جمله یونسکو: این همکاری باید به منظور گسترش فعالیتها و تعیین استراتژیها در راستای ارتقای سواد رسانهای صورت گیرد.
آموزش رسانهای و موانع پیش رو
در آموزش سواد رسانهای از چارچوبهای نظری و انتقادی برگرفته شده از مطالعات رسانه و مطالعات فرهنگی استفاده میشود. انسانها از منظر سواد رسانهای به دو گروه تقسیم میشوند: کودکان و نوجوانان، بزرگسالان
گروه اول به فراگیری رسانههای دیجیتال مشتاقترند و اطلاعات زیادی درباره آن دارند، اگرچه به نظر میرسد که از این جهت این گروه سواد رسانهای بیشتری دارند، اما در واقع معمولاً تواناییهای نقادانه پایینتری دارند. بزرگسالان معمولاً تفکر نقادانه بهتری دارند اما دیرتر تکنولوژیهای جدید را میپذیرند و با آنها کنار میآیند؛ بنابراین، باید به منظور ارتقای سواد رسانهای هر یک از این گروهها، شیوههای متفاوتی را پیش گرفت. البته در آموزش رسانهای باید به این نکته توجه داشت که این آموزش نباید به نحوی باشد که افراد را به سمت خاصی هدایت کند؛ بلکه تنها باید روشنگر مسائل مختلف در حوزههای فردی، اجتماعی و سیاسی برای افراد باشد و به آنها اجازه دهد خود مسیر مناسب را انتخاب کنند.
از همین رو، به منظور ارتقای سواد رسانهای، مسئولین باید دورههای تحصیلی مختص آموزش سواد رسانهای را در مواد آموزشی مدارس بگنجانند. اقداماتی که در این راستا باید انجام بگیرد عبارتند از:
· تغییر برنامه درسی و اضافه کردن مواد درسی مرتبط
· آموزش دادن به معلمان در مورد نحوه آموزش سواد رسانهای
· نوآوری در زمینه آموزش سواد رسانهای و ساخت اپلیکیشنهای آموزشی مرتبط
موانع آموزش سواد رسانهای
البته موانعی هم در راه آموزش رسانهای در کشورهای مختلف وجود دارد که باید به آنها اشاره کرد:
· مشکلات زیرساختی و عدم سرمایهگذاری کافی در این بخش
· عدم تمایل معلمان به مشارکت در بخش ICT
· عدم همکاری مدارس در این پروژه
اینها موانعی هستند که باید با برنامهریزی صحیح و سرمایهگذاری کافی برطرف شوند.
شرایط سیاسی نیز تا حد زیادی فعالیتهایی که میتوان در زمینه سواد رسانهای انجام داد را مشخص میکند. گاهی اولویتهای سیاسی برخی گروهها مانع اجرای اقدامات لازم در زمینه سواد رسانهای میشود؛ از همین جهت، قبل از شروع برنامهریزیها باید توافق عام سیاسی در زمینه سواد رسانهای صورت گیرد. به دلیل اینکه سواد رسانهای تعریف و چارچوب دقیق و مشخصی ندارد مقامات سیاسی معمولاً مسیر روشنی برای موفقیت در این زمینه نمیبینند و مایل به همکاری و سرمایهگذاری در آن نیستند. در نتیجه، تنها راه ملزم کردن مسئولین به همکاری، وضع قوانینی به منظور جهت گرفتن و سرعت یافتن فعالیتها در زمینه ارتقای سواد رسانهای است؛ تا زمانی که قوانین مشخص تعیین نشود، ادامه کار سخت خواهد بود.
چالشهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی قرن 21 که نتیجه ظهور رسانه است نیازمند همکاری معلمان، سیاستمداران، محققان، مسئولین، صنعت تکنولوژی، جامعه مدنی و رسانهای و همچنین درک درست چالشهای جهانی آموزش سواد رسانهای است. مفاهیم سواد رسانهای میتوانند روشی برای مواجهه با خط مشیهای متعصبانه رسانهها و جایگزینی برای مقررات حکومتی آنها باشد.
منابع:
http://www2.mediamanual.at/themen/kompetenz/61Zacchetti-Media-Literacy-European-approach.pdf
http://www.euromeduc.eu/IMG/pdf/Euromeduc_ENG.pdf
http://ec.europa.eu/culture/library/studies/literacy-criteria-report_en.pdf
http://www.medialit.org/reading-room/seven-great-debates-media-literacy-movement-circa-2001
https://medialiteracyproject.org/blog/media-reform-begins-media-literacy/
https://cmap.helsinki.fi/rid=1GHKZ2SRY-1MFXNK5-25X/hobbs_1998.pdf
https://namle.net/about-namle/namles-history/
http://iite.unesco.org/pics/publications/en/files/3214678.pdf