صهیونیزم سعی کرده تا با ایجاد یک فضای رسانهای یکطرفه درمورد هولوکاست، به افکار عمومی شکل داده و جنایات فراوان خود را تا حدودی توجیه کند. درباره موضوع هولوکاست و مارپیچ سکوت حول نقد آن و راهکارهای ما برای شکستن این سکوت رسانهای، سراغ سه نفر از دانشجویان ارتباطات رفته ایم.
گروه فرهنگی و اجتماعی؛ در پرونده نظریههای ارتباطات به فضای مجازی و موضوعات آن، از نگاه نظریههای ارتباطات می نگریم. در مطلب پیش رو به هلوکاست و رابطه آن با نظریه مارپیچ سکوت پرداخته شده است. هولوکاست موضوعی است که با تبلیغات فراوان رسانههای غربی و هالیوودی همراه بودهاست. صهیونیزم سعی کرده تا با ایجاد یک فضای رسانهای یکطرفه در این موضوع به افکار عمومی شکل داده و جنایات فراوان خود را تا حدودی توجیه کند. ساختن چهرهای مظلومانه از صهیونیستها از جمله اهداف این تبلیغات بودهاست.
از طرفی فضای نقد دروغ هولوکاست تا حدود زیادی ناپدیدار است و لابیهای صهیونیستی به شدت با تحرکات در این موضوع برخورد میکنند. تا جایی که میتوان گفت نوعی مارپیچ سکوت در این باره شکل گرفتهاست.
نظریهی مارپیچ سکوت بیان میکند که گروهی چون فکر میکنند در اقلیت هستند و مجالی برای ابراز عقیده یا مخالفت خود ندارند، سکوت گروهی میکنند. در واقع رسانههای قدرتمند نیز دربارهی موضوعاتی مشخص این مارپیچ سکوت را ایجاد میکنند تا صدای مخالفان به گوش دیگران نرسد. این نظریه را خانمی آلمانی به نام «الیزابت نوئل نئومان» ارائه کرد.
درباره مارپیچ سکوت حول نقد موضوع هولوکاست و راهکارهای ما برای شکستن این سکوت رسانهای به سراغ سه نفر از دانشجویان رشتهی ارتباطات رفتیم. اولی حمید سلیمانی از دانشگاه تهران، دومی علی کوزهگران از دانشگاه امام صادق (ع) و سومی مهدی نوروزی از دانشگاه علامه طباطبایی است.
به نظر شما اصلا باید سکوت رسانهای دربارهی موضوع هولوکاست شکسته شود؟
حمید: این برگی از تاریخ است که به دروغ در جامعهی جهانی مطرح شدهاست و دروغی است که در جامعهی جهانی روی آن مانور میدهند. موضوع هولوکاست -به روایت دروغش- موضوعیست که تبلیغات زیادی برای آن انجام شدهاست و استفادهی زیادی برای صهیونیستها داشتهاست. شکستن این فضا به نظر ضربهی بزرگی به صهیونیزم میزند.
علی: اگر مسئلهی مهمی نبود خودشان این تمرکز رسانهای را دربارهی آن نداشتند.
مهدی: مسألهی فلسطین مسألهای آرمانی برای ماست و نگاه ما به مسألهی فلسطین نگاهی اعتقادی است. اگر فضای دروغین هولوکاست شکسته شود، به سود ماست.
حمید: مطمئنا صهیونیستها قواعد بازی را برای وقتی که پروژهی هولوکاست زمین بخورد هم چیدهاند. لذا ما برای بعد از آن هم باید برنامه داشته باشیم و بتوانیم فضا را بعد از آن به خوبی هدایت کنیم. سکوت دربارهی دروغ هولوکاست باید شکسته شود اما اینکه بعد از آن، در فضای رسانهای چگونه باید عمل کنیم نیز موضوع مهمی است.
تا به حال کمپین جهانی علیه هولوکاست در شبکههای اجتماعی دیدهاید؟
مهدی: من به شخصه ندیدهام.
حمید: کمپین جهانی ندیدهام اما فکر میکنم آقای احمدینژاد خواست در این حوزه گفتمانسازی کند. با این وجود در فضای رسانههای بینالمللی به این موضوع پرداخته نشد و به خاطر همین به یک کمپین یا درخواست عمومی تبدیل نشد؛ اما در داخل کشور درباره موضوع هولوکاست جنب و جوش ایجاد شد که باز هم آنگونه که باید به آن پرداخته نشد و در حد اشارهای گذرا و برخی همایشها باقی ماند.
علی: با رفتن آقای احمدینژاد فکر میکنم در داخل کشور هم این قضیه به میزان زیادی به حاشیه رفت.
مهدی: من اما میخواهم نکته دیگری بگویم. رهبری در یکی از دیدارهای اخیرشان با دانشجویان فرمودند که از ظرفیت فضای مجازی برای به راه انداختن حرکتهای جهانی استفاده کنید و به طور ویژه هم در مورد فلسطین و اسرائیل صحبت کردند. من بعد از این سخنرانی تحرکاتی دیدم. مثلا عدهای کانالها و هشتگهایی را در این موضوع درست کردند.
علی: ولی در بحث جهانی که اتفاقی نیفتاد.
مهدی: ایدهی ایشان این بود که این حرکت در سطح جهانی بین دانشجویان مسلمان شکل بگیرد.
حمید: من فکر میکنم اگر آقای احمدینژاد موضوع هولوکاست را در محل سازمان ملل مطرح کرد، در واقع به خاطر برد رسانهای خاصی بود که باید این موضوع دارا میشد؛ اما نوعی لابی رسانهای قدرتمند وجود داشت که باعث شد این مسئله همچنان در حاشیه بماند و با مطرح کردن مسائلی همچون موضوع هستهای توسط رسانههای بیگانه سعی شد که موضوع هولوکاست در غفلت بماند.
علی: بنده فکر میکنم رسانههای غربی برای به حاشیه بردن موضوع هولوکاست، آن را خیلی به مسألهی یهودی ستیزی ربط دادند و سعی کردند احمدینژاد را به عنوان فردی یهودیستیز به جهان معرفی کنند. آنها علیه احمدینژاد شروع به مظلومنمایی کردند و طوری وانمود کردند که این موضوع یهودستیزانه است.
مهدی: بله این هم تکنیک رسانهای آنها بود.
حمید: خیلی از سخنرانیهای آقای احمدینژاد بعد از این موضوع و همچنین سفرهای برخی دیگر از مقامات مسئول همراه با اعتراضاتی از سمت صهیونیستها همراه میشد که در رسانههای آنها به عنوان اعتراضات یهودیها مطرح میشد تا بحث یهودیستیزی پر رنگ شود. آنها بحث یهودیستیزی را برجسته سازی کردند تا موضوع هولوکاست همچنان در مارپیچ سکوت بماند.
چرا ما نتوانستهایم این مارپیچ سکوت را چندان بشکنیم؟
حمید: قواعد بازی در رسانه در فضای بینالمللی را یاد نگرفتهایم. دو بحث مطرح است. یکی اینکه دسترسی ما به قدرت محدود است و دیگری اینکه توان و سواد تولیدگری در عرصه بین المللی را نداریم. در واقع ما به زیرساختهای فرهنگی دسترسی نداریم و هم اینکه آموزش لازم را در این حوزه ندیدهایم. برای این موضوع به نظر من باید تبصرهای برای مارپیچ سکوت بگذاریم. چرا که اینطور نیست که نتوانیم دربارهی هولوکاست حرف بزنیم بلکه در این باره حرف میزنیم اما شنیده نمیشود. در واقع فرآیند دو جانبهی برجستهسازی و مارپیچ سکوت را در این مسئله شاهد هستیم. از طرفی برچسبهایی به ایران دربارهی یهودیستیزی توسط رسانههای بیگانه زده میشود و این باعث میشود که بسیاری از بحثهایی که ایران در این فضا مطرح میکند، در جامعه جهانی به عنوان یهودیستیزی مطرح شود و اینگونه وانمود میشود که جمهوری اسلامی عناد خاصی با یهودیت دارد!
علی: در واقع رسانههای سلطهگر میخواهند که دربارهی هولوکاست مارپیچ سکوتی تحقق پیدا کند و کسی در مخالفت با این تحریف تاریخی صحبتی نکند.
حتما دیدهاید در شبکههای اجتماعی به بهانههای مختلف از جمله خشونت، درباره دیدگاههای ضدسلطه و ضد صهیونیزم سانسورهای گسترده صورت میگیرد. از جمله بسته شدن چندباره صفحات سید حسن نصرالله و سردار سلیمانی. به نظر شما در این فضا که بعضی می گویند زمین بازی دشمنان است، تا چه حد میتوانیم مفید باشیم؟
مهدی: درست است که بسیاری از صفحات را میبندند اما به نظر من این شبکهها ظرفیت خوبی را برای فعالیتهای ما ایجاد میکنند. در واقع ویژگی فضای مجازی این است که فضایی خارج از کنترل رسمی است. این فضا جزو حوزهی عمومی محسوب میشود و در حوزهی عمومی آدمها علاوه بر اینکه جمعیت کثیری هستند؛ در ابراز عقیده و نظرشان هم آزادند و بستر هم زیاد است. مثلا اگر یک صفحهی خاص را ببندند، باقی صفحات را چه میکنند؟ منظورم این است که این فضا چون کنترل رسمی ندارد و چندصدایی در آن موجود است و تنوع نظرات نیز وجود دارد و به شدت خود سانسوری در این فضا کم است، میتواند فضای مناسبی باشد؛ اما نکتهای که وجود دارد این است که این فعالیتها باید توسط یک لشکر و با جمعیت زیاد انجام شود، چرا که ایجاد دغدغهی جهانی بدون آن سخت است. مثلا همان موقع که آقای احمدینژاد موضوع هولوکاست را مطرح کرد، برخی گفتند که این مسئله نباید مطرح میشد.
حمید: وقتی آقای احمدینژاد مسئلهی هولوکاست را مطرح کرد، ظرفیت رسانهای بالایی نداشتیم. نهایتش این بود که یک قشر روشنفکر در فیسبوک بودند و فیسبوک از مردم معمولی تقریبا جدا شده بود. یعنی موجسازیهایی که در شبکههای اجتماعی صورت میگرفت، علیه مبانی ارزشی ما تئوریزه شده بود و بچههای ارزشی چندان سواد فعالیت در این حوزه را نداشتند. اما الان نمونههایی را داریم که این جمعیت وارد کار شدهاست و دقیقا اینجاست که فیسبوک و توییتر و اینستاگرام و سایر بسترهای فضای مجازی شروع به فیلتر کردن و اعمال سانسور میکنند. مثلا مصداق آن، صفحهی «من عاشق مبارزه با صهیونیستها هستم» است که چندبار فیلتر شده اما باز شروع به فعالیت کرده و همچنان تعداد فالوور زیادی دارد و اتفاقا برد خبری بیشتری پیدا کردهاست. میخواهم بگویم که کم کم این ورود دارد اتفاق میافتد و تجربههای موفقی داریم. نکتهی مهمی هم گفته شد این است که شبکههای اجتماعی کنترلگریز هستند و برای این مصداق هم داریم. آنها هر مقدار هم برای بستن محیط تلاش کنند، ذات شبکههای اجتماعی به گونهای است که نمیتوان در آن صداها را خاموش کرد. این حرف که نمیتوان در شبکههای اجتماعی چندصدایی ایجاد کرد، حرف اشتباهی است. اینکه بستر در دست عدهی خاصی است و آنها میخواهند نوعی سبک زندگی خاص را القا کنند، درست است؛ اما اینکه بخواهیم به دلیل سانسورها ذات کنترلگریز این شبکهها را نادیده بگیریم کار اشتباهی است.
علی: به نظر من دو موضوع را باید در نظر بگیریم. یکی بحث نظری و زیرساختهای رسانهای و بسترسازی است که به آن اشاره شد. به این وسیله شاید ما هم زمانی توانستیم یک زمین بازی جهانی را بسازیم. ولی از جهتی دیگر هم حالا که زمین بازی در دست ما نیست راهکاری کوتاهمدت داریم و این است که به صورت پارتیزانی در شبکههای اجتماعی عمل کنیم و بازی آنها را به هم بزنیم. هرچقدر هم آنها تلاش کنند که این صدا شنیده نشود، این اتفاق نمیافتد.
حمید: مثلا موضوع کمپین #Letter_for_you این است که این کمپین در سطح جهانی به خوبی دیده شد. ما داریم کم کم قواعد عملکرد پارتیزانی در این فضا را یاد میگیریم. با این وجود در همین مورد نیز به دلیل بعضی عملکردهای ناشیانه در زمینه رسانهای اشتباهاتی رخ داد.
مهدی: نکته اینجاست که
ما در این فضا رهبری واحدی نداریم. همه دوست دارند در این فضا کار کنند و بعضیها
هم میخواهند این موضوعات به نام خودشان تمام شود. مثلا در اربعین خیلی از
خبرگزاریها با هشتگهای خود سعی کردند کمپینی با این موضوع راه بیندازند؛ ولی از هرکدام
استقبال کمی شد. مشکل اینجاست که گاهی پارتیزانی عمل میکنیم اما هر کس به شیوهی
خودش مشغول است. پارتیزانی عمل کردن هم رهبری واحد میخواهد.
علی: یک نمونهی موفق جهانی دیگر موضوع غزه بود که در آن هشتگ «برای غزه دعا کنید» معروف شد که به سلبریتیهای امریکایی هم رسید. این موضوع در زمینهی شکستن سکوت خیلی موثر بود. من نظرم این است که این حرکات و موجها در شبکههای اجتماعی بازتابی از شبکههای خبری بود. مثلا در قضیهی غزه، رسانههای غربی نمیتوانستند موضوع را بپوشانند و آن را گزارش میکردند. در واقع این موضوع بود که باعث شد در شبکههای اجتماعی موجها شکل بگیرد. در واقع یک مشکل دیگر این است که ما خیلی وقتها ریشهی موضوعات را در همین شبکههای اجتماعی میبینیم در حالی که شاید عنصر اصلی برانگیزاننده همان رسانههای خبری باشند.
حمید: بحث اینجاست که ما در رسانههای بزرگ هضم شدهایم و شاید فعلا نتوانیم به سطح جهانی در این حوزه برسیم؛ اما در شبکههای اجتماعی به دلیل ویژگیهایی که دارد راحتتر میتوانیم صدایمان را برسانیم. ضمن اینکه جامعه به سمتی میرود که کاربران فضای مجازی به مراتب بیشتر از مخاطبان دیگر رسانهها میشوند. آدمها به خاطر سرعت انتقال داده در اینترنت، اعتماد بیشتری به این فضا کسب میکنند و خودشان هم قسمتی از چرخهی انتقال داده میشوند.
از اهداف تشکیل شورای عالی فضای مجازی، ایجاد انسجام و به تعبیر دوستمان، رهبری واحد بوده است. این شورا در این زمینه تا چه حد موفق بودهاست؟
حمید: شورای عالی فضای مجازی اصول، قواعد و فعالیتهایی را در نظر دارد که به همان موضوعات هم نرسیدهاست. این شورا هنوز نتوانستهاست جریانسازی کند. یکی از وظایف شورای عالی فضای مجازی ایجاد شبکه ملی اطلاعات بوده که هنوز از پس آن بر نیامده است. اینکه از این شورا انتظار این فعالیتها را داشته باشیم، برداشت اشتباهی است.
مهدی: به نظرم ساز و کار شورای عالی فضای مجازی باید تغییر کند. چرا که وقتی نفر اول آن رییسجمهور با این همه کار اجرایی است طبیعی است که نتواند به جایگاه اصلی خود برسد.
حمید: بحث دیگر شکل و فرم برگزاری جلسههای آنهاست. جلسههای آنها خیلی محدود و کم برگزار شدهاست و مصادیقی که در صورتجلسهها به آنها پرداخته شدهاست، نیز از اصلیترین مسائل ما در فضای مجازی نیست.
علی: خیلی از آنها که در آن شورا هستند نیز شغل چندمشان است.
به بحث اصلی خودمان برگردیم. شما در این موضوع (شکستن سکوت در مورد هولوکاست) نقش یهودیانی را که مخالف صهیونیستها هستند را چگونه ارزیابی میکنید؟
مهدی: اولین حرکتهای ضد صهیونیسم در جهان را خود یهودیها شکل دادند و الان هم حرکتهایی میشود. به نظرم میشود استفادهی تبلیغاتی خوبی از این فضا کرد اما اغلب فعالیتها تا کنون کمفروغ بودهاست. چرا که وقتی یهودیها در نفی صهیونیسم صحبت کنند تأثیر بیشتری به نسبت کسانی دارد که سالها در این باره صحبت کردهاند. به خصوص میتوان نقش یهودیان ایران را نیز در این مسئله پررنگتر دید و خودشان هم صهیونیسم را دروغ میدانند. به نظرم کار در این حوزه حداقل برای روشن شدن ذهن مردم خودمان خیلی موثر باشد. در نگاهی کلانتر برای مسلمانان نیز میتواند مفید باشد.
علی: به نظر من هم اگر بارقههایی از این حرکت به سطح جهانی هم برسد میتواند جرقهای برای حرکتهای بعدی باشد و برای کسانی که میتوانند کارهای جهانی کنند، هم مفید باشد.
مهدی: ما که نمیتوانیم چندان در عرصهی جهانی موفق باشیم چرا که قدرت کافی را نداریم. به نظرم تمرکزمان را اگر بخواهیم بر کارهای جهانی بگذاریم سرمایه را هدر دادهایم، اما اگر روی جهان اسلام تمرکز کنیم، میتوانیم توفیقات بهتری کسب کنیم.
حمید: اگر بخواهیم بنا را بر فضاهای رسانهای رسمی بگذاریم چندان نقش آنها پررنگ نمیشود و تجربههای ما هم به این شیوه خیلی موفق نبودهاست؛ اما اگر به همان شیوهی غیررسمی عمل کنیم، خیلی میتوان آنها را برجسته کرد و در شبکههای اجتماعی میتوان آگاهی زیادی به مردم در این باره داد.
علی: من هم دیدهام که در صدا و سیما این موضوع پیگیری شده اما خیلی بازخورد خاصی نداشتهاست. اما چه بسا بتوان در شبکههای اجتماعی کارهای موثرتری در این حوزه کرد.
مهدی: موضوعی که تولیدات رسانهای را تهدید میکند، خطر اشباع شدن مخاطب است. راه اشباع نشدن مخاطب این است که موضوع را در قالبهای مختلف بیان کنیم. مثلا سخنرانیهای تکراری درباره موضوعات مختلف خیلی نمیتواند موثر باشد. به نظر من وقتی میبینیم خیلی از فعالیتهای ما اثری ندارد به همین دلیل عدم تنوع است.
علی: در واقع شما میتوانید اتفاقات بیرونی را بسازید که هستهی فعالیتها و کمپینهای رسانهای شود.