به گزارش گرداب، زاویۀ چهارشنبه شب در آغاز جشنهای سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، نقش ایران اسلامی در آیندۀ جهان را مورد ارزیابی قرار داد. در این برنامه از متخصصان حوزۀ ارتباطات و رسانه استفاده شد تا با تبیین نقش و جایگاه ایران در جهان آینده، کیفیت و شاخصهای ورود به عرصۀ جهانی شدن را نیز تحلیل کنند. حجت الاسلام سید رضا عاملی رییس دانشکدۀ مطالعات جهان دانشگاه تهران و مهدی محسنیان راد استاد دانشگاه امام صادق (ع) مهمانان زاویۀ این هفته بودند.
صلواتی مجری و کارشناس برنامه سوال اول خود را از محسنیان راد آغاز کرد و پرسید: با توجه به سفر شما به کانادا و دیدار از دانشگاه تورنتو در سال ۸۹ و آشنایی نزدیک با مکتوبات و دستنوشتههای مارشال مک لوهان واضع نظریۀ «دهکدۀ جهانی»، که قرار است نتایج آن برای جلد چهارم کتاب چهار کهکشان در ایران استفاده شود، شما به جای نظریۀ دهکدۀ جهانی لوهان بحث «بازار پیام» را مطرح کردید! دهکدۀ جهانی چه مشکلی داشت یا چه مؤلفهای کم داشت که نمیتوانست وضعیت کنونی یا آینده را توضیح دهد؟ ناگفته نماند که شما همچنین نظریات مختلفی همچون قطعات یک پازل دربارۀ وضعیت حال و آیندۀ جهان و فرهنگ و ترسیم آن در جامعۀ کنونی ما مطرح نمودید؛ نظریاتی همچون اکوسیستم ارتباطات، گذر از مخاطبان انبوه به انبوه پیام، تداخل فرهنگی و غیره! لطفاً توضیح دهید با طرح این نظریات مختلف قصد دارید چه جهانی را ترسیم کنید و آیندۀ جهان و وضعیت و سهم ما در این آینده و در فرهنگ آیندۀ جهان به ویژه دستیابی به فرهنگ متعالی یا حفظ فرهنگ کنونی را چگونه ارزیابی میکنید؟
محسنیان در پاسخ گفت: شما اتهاماتی به من میزنید که جور نیست و قرار نیست من آیندۀ جهان یا جایگاه فرهنگ را ترسیم کنم! بحث من اصلاً جهانی شدن یا اینکه آیا جهانی شدیم یا نه نیست! من در این مورد قادر به فتوا نیستم!
صلواتی بلافاصله گفت: بازار پیام شما نوعی پیشبینی بود به هر حال!
محسنیان افزود: من تردید ندارم الان در دهکدۀ جهانی هستیم! یعنی وقتی پلاسکو آتش گرفت و تلویزیون شما پوشش میداد، من در بالکن یک دهکده نشسته بودم و دو کارگر کار میکردند؛ ناگهان یکی از آنها گفت: ساختمان پلاسکو آتش گرفت! من میپرسم: کی؟ بلافاصله نفر بعدی گفت: نه فروریخت! این یعنی دهکدۀ جهانی!
وی سپس با چند مثال دیگر توضیح داد: لوهان به رخداد این اتفاقات رسیده بود! اما چرا از تعبیر دهکده استفاده کرد؟ مثلاً در ایران علیرغم گذر از سنت به مدرنیته، فرض کنید در یک ده مراسم عقدکنان است و دو خانه آنطرفتر کسی از دنیا رفته، بنابراین یا مراسم عقدکنان به هم میخورد یا در سکوت برگزار میشود! این یعنی همه با هم متّصلیم! اما به هیچ وجه معنی جهانی شدن نمیدهد! اما لوهان به این دلیل دهکده نگفته! بلکه او در ۱۹۶۴ که ۵۰ سال آینده را پیشبینی میکرد، گزارههایی مهم مطرح کرد، هرچند که یک نظریۀ منسجم فلسفی نشد چون فلسفه نمیدانست! مسئلۀ اولیۀ لوهان این بود که در آن ایام جنگ ویتنام در حال وقوع بود و مردم کانادا علیرغم اینکه درگیر جنگ نبودند، اما اخبار جنگ را لحظه به لحظه دنبال میکردند! حتی در ایران نیز همینطور بود! برای لوهان سوال شد که چرا این افراد علیرغم عدم درگیری در جنگ به اخبار آن علاقهمند هستند! تصورش از این وضعیت همچون ترسیم یک سیستم عصبی برای جهان بود که انتقال پیام رخ میدهد(مشابه اینترنت امروزی) و اطلاعات هر لحظه جابجا شده و جهان بزرگ کوچکتر میشود!
وی در ادامه تصریح کرد: سپس در ابتدا واژۀ قبیله را به کار برد اما به تعبیر دهکدۀ جهانی رسید! لوهان معتقد بود که در دهکدۀ جهانی ارتباطات میانفردی است و انسانها از حالت تودهوار به کنشهای جمعی رو آوردهاند و به دلیل سرعت بالای انتقال اطلاعات، از اقتدار دولتها کاسته شده و نظارت بر رفتار مردم هم بیشتر خواهد شد! سپس گزارۀ آخر خود را نتیجه میگیرد که در اثر این فرایند، انبوهی از فضولات اطلاعاتی جهان را خواهد گرفت و بنابراین لزوم یک سواد جدید یعنی سواد رسانه ضروری خواهد بود!
محسنیان سپس به تاریخ انضمامی جهانی شدن اشاره کرد و گفت: جهانی شدن بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۴ رخ داد و در آن سالها ماهوارۀ استار علاوه بر اروپا و آمریکا، بر آسمان آسیا نیز ظاهر شد و همچنین بسیاری از شبکههای وب مثل یاهو در آن زمان راهاندازی شدند!
وی همچنین به نتایج تحقیقات خود در زمینۀ ارتباطات در انجمن بینالمللی ارتباطات؛ کنفرانس بوداپست اشاره کرد و افزود: گفته بودم با پیشرفت روزافزون هوش مصنوعی و کوچکتر شدن سیستمهای ذخیرۀ اطلاعات یک اتفاق جدید مشابه چاپ گوتنبرگ رخ خواهد داد که طی آن همۀ انسانها قادر خواهند بود زبان هم را بفهمند و زبانشان فهمیده شود!
استاد دانشگاه امام صادق در واکنش به صلواتی که از این مقوله با عنوان کهکشان یاد کرد گفت: نه آن چیز دیگری است و من فکر کردم وقتی این حجم ارتباطات مستقیم بین مردم بدون دخالت نمایندگان مذهبی یا سیاستمداران وجود دارد و همه حرف هم و همدیگر را میفهمند، پس این دیگر نه یک دهکده بلکه Massage-Bazar (بازار پیام) است!
صلواتی اشاره کرد: از Bazar به جای Market استفاده کردید چون از سنت ایرانی گرفته شده بود!
محسنیان تأکید کرد: بله بازارهای عهد آل بویه یا دورۀ قاجار اینطور بودند که فروشنده یا خریدار هیچکدام اصلاً دیده نمیشدند!
سپس صلواتی از سیدرضا عاملی دیگر مهمان برنامه پرسید: شما در پدیدۀ جهانی شدن پارادایم دو فضایی شدن را مطرح و گفتید که جهانی شدن یکبار در جهان واقعی و بار دیگر در فضای مجازی رخ داد و آسیبهای مجازی بیشتر بوده، زیرا باعث گسستگی پیوند مردم با تاریخ و سنتها و فرهنگ خودی شده است! به نظر شما چگونه میتوان در جهانی شدن و گسترش فضای مجازی حیات دینی و فرهنگی خود را حفظ کرد؟
عاملی پاسخ خود را با بدفهمیهای رایج دربارۀ معنای جهانی شدن آغاز کرد و گفت: اغلب فکر میکنند جهانی شدن یعنی پدیدهای است که همۀ جهان را بگیرد! چنین چیزی نداریم چون دادوستدها سنتز میشوند، لذا مثلاً آن مفهوم یا کانال تولید شده در آمریکا وقتی وارد ایران شود با نوع آمریکایی یا غربی یا آفریقایی و غیره تفاوت خواهد داشت!
وی افزود: جهانی شدن با ظهور ارتباطات و اختراع مورس اتفاق افتاد که رابطۀ همزمان حاضر و غایب را ممکن ساخت! لذا فرامحلی شدن بعدها به جهانی شدن تغییر یافت! در فرامحلی شدن فاصله معنا ندارد و فرقی ندارد کجا رخ دهد؟! روستا یا یک شهر بزرگ یا یک کشور و منطقه! این صنعت همزمان ارتباطات، فاصله را حذف و بازتولیدی از مفهوم زمان، کار و انرژی به وجود آورده است! این فرامحلی شدن ظرفیتی ایجاد کرد که اساساً منطق حکمرانی و منطق بازار را تغییر داد و منطق آموزش و پرورش را نیز تغییر داد! امروزه بحث این است که در ۲۰۳۰ نیمی از رشتههای امروزی جهان از موضوعیت خواهد افتاد و دومیلیارد شغل از بین خواهد رفت! و همۀ اینها وارد محیط دوم خواهد شد و کارایی امروزین خود را از دست خواهد داد!
معاملی تاکید کرد: من از دوجهانیشدنها و دوفضاییشدنها حرف میزنم! جهان اول با صنعت حمل و نقل رخ داد و فاصلهها در جهان فیزیکی کم میشد! جهانی شدن دوم در فضای مجازی و با صنعت ارتباطات رخ داد! صنعت ارتباطات باعث دوفضایی شدن روابط شد و اگر صنایع جهان را نام ببریم عبارتند از صنعت بخار، صنعت برق، صنعت کامپیوتر و ارتباطات و چهارم صنعت دوفضایی شدن که خودش صنعتی دیگر ایجاد کرد که از آلمان تا دانمارک و دیگر جاها و حتی ایران تأثیرگذار بود و در حال پیشروی است.
عاملی سپس در پاسخ به پرسش صلواتی مبنی براینکه آیا این پیشروی و غلبه به منزلۀ جایگزینی و غلبۀ آن بر جهان سنتی بود؟ گفت: هر آنچه در جهان اول یعنی جهان فیزیکی حضور داشته، مثلاً آموزش و کار و الکترونیک و غیره در جهان دوم یعنی جهان مجازی نفوذ بیشتری یافته و کم کم باعث غلبۀ جهان دوم بر جهان اول شده است! لذا جهان دوم و فضای جدید منطق خود را داراست و کشورهایی که این منطق را درک نکنند دچار بحران خواهند شد.
وی در پاسخ به این سوال که آیا کشور ما این منطق را درک کرده؟ پاسخ داد: تا حدودی درک کرده ولی نه به عنوان نظامواره! این فضای جدید همچون تجدد یا مدرنیته که نگرش و ظرفیتهای جدیدی ایجاد کرد که عامل تغییرات و تحولات بسیاری شد، تغییراتی متناسب با خود به همراه دارد؛ از جمله یک نوع واقع ـ مجازگرایی هست که اولاً باید ذهن آمادگی آن را دارا باشد و ذهنی که هنوز فیزیکال و آنالوگ به امور نگاه میکند، در فضای مجازی هم با همان منطق پیش خواهد رفت!
صلواتی هم در تکملۀ حرف عاملی اشاره کرد که او در جایی از مسخ کافکا برای توصیف این فضا استفاده کرده بود.
سپس صلواتی از محسنیان دربارۀ ربط بازار پیام با فرهنگ پرسید و گفت: تعبیر بازار پیام شما نوعی پیشبینی برای آینده بود که طبق آن ما از دهکدۀ جهانی عبور و به بازار پیام سوق داده خواهیم شد و در سال ۸۵ گفتید این اتفاق ۳۰ سال دیگر خواهد افتاد! ربط این اتفاق با فرهنگ چگونه است؟
محسنیان پاسخ داد: زود است که بخواهیم چیزی بگوییم! دکتر عاملی به حذف بسیاری از مشاغل در عصر آینده اشاره کرد، مثلاً امروزه در آمریکا شغل کنتورخوانی دیگر وجود ندارد و حذف شده! پس دارد اتفاقاتی میافتد! مسیر به سمتی است که دیگر آن دهکده نیست! بازار پیام مانند بازار آل بویه است!
وی به ضرب و شتم دستفروشی در بازار تونس اشاره و تعبیر تکفروش بازار پیام را به کار برد و به ماجرای پلاسکو اشاره کرد که خیلی از فیلمهایی که مردم گرفتند ـ با چشمپوشی از نکات منفی این کارـ در شبکههای جهانی پخش شد!
محسنیان سپس با تمثیلی از بازارهای عصر انقلاب صنعتی که با تولید انبوه کالا، تبلیغات گوناگون برای مصرف بیشتر افزایش یافت به طوریکه میزان مصرف از میزان حساب بانکی افزون شد، به وضعیت معکوس بازار پیام اشاره کرد و گفت: پیام برخلاف کالای بازار انقلاب صنعتی که اگر کفشی فروخته میشد دیگر برای خریدار بود نه فروشنده، برای خودتان است با اینکه لحظه به لحظه در حال تصاعد است! و حساب بانکی به میزان عمر آدم مصرف میشود! اما همچون بازار انقلاب صنعتی میزان مصرف از هزینۀ وقت و عمر بالاتر است! و این دیگر وضعیت آدم ساکن در دهکدۀ جهانی نیست! بلکه مثل کسی است که بیهدف یا به دلایلی دیگر در بازار قدم میزند و اگر بخواهد چیزی میخرد! لذا با این حساب دیگر صدا و سیما و بیبیسی و غیره معنا ندارد! شما در کلّ کرۀ زمین همۀ زبانها را میتوانید دریافت کنید! و امکانات سختافزاری هم لحظه به لحظه در این مسیر پیش میرود! و این فناوری همچنین وارد فضای سهبعدی شده که طبیعتاً لمس واقعیت در آن ملموستر است! لذا این بازار پیام در حال اتفاق است!
با این حال محسنیان با پرهیز از بکاربردن تعبیر جهانی شدن، این وضعیت جدید را توصیف کرد و مثالی زد و گفت: مثلاً در تمام دنیا رستورانهای چینی وجود دارند اما هر کشور با مواد غذایی خاص خود و مطابق ذائقۀ مردم خود در آن رستورانها خدمات ارائه میدهد! و از این بابت نباید در کاربرد این واژه عجله کرد!
در ادامه صلواتی از عاملی دربارۀ پارادایم دوفضایی شدن و تعابیر بکار رفته توسط وی از جمله مسخ کافکا یعنی ناهمخوانی ذهن و بدن در مواجهه با فضای جدید که ذهن فراختر از بدن است، و نیز تعبیر بیپناهی انسان پرسید: با توجه به ترسیم این فضای سیاه به نظر میرسد حفظ فرهنگ و دین امری دشوار خواهد بود، نظر شما چیست؟
عاملی پاسخ داد: در جهان فیزیکی سروکار ما با شیء است. اما در جهان مجازی با اعداد و دادهها سروکار داریم که انعطافشان در برابر تأویل بالاست! همانطور که دکتر محسنیان به بازار پیام، اشاره کردند، اساساً کاربرد منطق فضای فیزیکی در مجازی جایز نیست، هرچند محسنیان قصدش از مثال بازار آل بویه یا انقلاب صنعتی ملموس کردن بحث بود و در مثل هم مناقشه نیست!
وی سپس ادامه داد: هرچند شما از تعبیر سیاهنمایی استفاده کردید ولی من نگاهم مثبت است! ما لولهها را به فاضلاب وصل کردیم نه موارد مثبت! نوعی ابزارزدگی و هیجان استفاده از ابزار همیشه هست و وقتی مثلاً رادیو وارد بازار شد، همه گفتند دین و فرهنگ از بین رفت! و این عده انسانها را منفعل و بیشعور فرض کردند! البته طبیعی است که انسان همواره در مواجهۀ اولیه گرفتار ذوقزدگی میشود و اتفاقاً ما هم همواره درست متناسب با ذوقزدگیمان سیاستگذاری کردیم که البته کار را خراب کرد! بنابراین اول باید ماهیت را شناخت و مراقبت جواب نمیدهد!
عاملی افزود: اکنون دیگر مخاطب وجود ندارد و دورۀ کاربر و یوزر(user) هست و تنها چیزی که فرد را در مسیر درست قرار میدهد آن هم در جهانی بدون مرز جغرافیایی و راههای انتخاب بسیار، که این خود بر غلبۀ انتخابی جامعه بستگی دارد، همانا سواد رسانهای است! و دانش رسانه بسیار مهم است! سواد کسب اطلاعات بعلاوۀ مهارت و دانش حقوقی و توان انتقادی، که این مورد اخیر عامل انتخاب صحیح توسط جامعه هست و از این طریق جامعه قادر خواهد بود فرهنگ متعالی و سالم را انتقال دهد!
وی اشاره کرد: ما اکنون در دوران انتقال قرار داریم و در این فضا تا حد زیادی چنین کاری سخت است، زیرا متغیرهای گوناگون هر روز در حال ورود هستند و علاوه بر ضربه موجب ایجاد هیجان هم میشوند و همۀ اینها منجر به تشکیل فضای کاریکاتوری از فرهنگ شده و طبیعتاً مدیریت چنین فضایی سخت خواهد بود! لذا یکی از شاخصها و ویژگیهای دوران انتقال و گذار همین از دست دادن هویت و از دست دادن بنیادین جهت و دورگه شدن است! برای رسیدن به سرمنزل مقصود باید از ظرفیتهای دانش و دین استفاده کنیم! امروزه در سازمان ملل هم سلامت معنوی در کنار سلامت رفتاری و محیطی و غیره مطرح است!
صلواتی در ادامه از محسنیان پرسید: شما از تداخل فرهنگی در بازار پیام صحبت کردید نه تهاجم یا تعامل؟
محسنیان در ادامه در پاسخ به این پرسش گفت: در بازار عطارها مرسوم است که خربزه را با عسل نخورید، زیرا با هم تداخل دارند و همین تداخل آسیبزاست! زمانی بود که جهانی شدن را همچون پروژهای که قرار است پدر همه را درآورد تلقی میکردند! مثلاً در دهۀ شصت یکی از روزنامههای پرتیراژ کشور که اشتباهاً اسم کوچک مک لوهان با عنوان هربرت مارشال مک لوهان را با لقب مارشال که لقبی نظامی است، اشتباه گرفته و تصور کرده بود وی فردی نظامی است، به وی بد و بیراه گفته و مدعی شده بود اینها در پی تصرّف جهان و کدخدایی آن هستند! صرفاً چنین دیدی صحیح نیست!
وی افزود: ما برای اشرف مخلوقات شدن باید آمادۀ مواجهه با شرایط بازار پیام که همۀ زبانها یکسان و انواع کالاها قابل عرضه هستند باشیم و باید مراقب تداخل فرهنگی باشیم! طبق گفتۀ عاملی جهان مجازی با ارقام سروکار دارد! مثلاً در گذشته برای ساخت فیلمی مثل اسپارتاکوس از هزاران آدم برای نقش سیاهیلشگر استفاده میشد، اما امروزه با اعداد و ارقام چنین میکنند!
محسنیان سپس با تبارشناسی رفتارهای غلط در مواجهه با انواع رسانهها در دوران بعد از انقلاب گفت: بلافاصله بعد از ۲۲ بهمن جلوی نوار کاست و موسیقی و سپس ویدئو گرفته شد و اجازۀ گزینش و حق انتخاب به مردم داده نشد! سپس وقتی ماهواره آمد محمد جواد لاریجانی از من پرسید چه باید کرد؟ و ما یک تحقیق ۹۸ صفحهای انجام دادیم! و طی این تحقیقات معلوم شد که با توجه به مدل رفتارهای موجود در آسیا در نسبت با ماهواره، ما به دلیل انحصار رادیو و تلوزیون دولتی قدرت رقابت نداریم و بعد از مدتی قانون تصویب شد که نیروی انتظامی موظّف است دیشهای ماهواره را به صداو سیما تحویل دهد، بدون توجه به این نکته که اینها به چه درد صداوسیما خواهد خورد؟! بدتر اینکه اصلاً قانونگذار نمیدانست دیش چیست؟!! ماهیت و مفهومش را نفهمیده بود! از این نظر باید اقرار کرد که جامعۀ ایرانی در دهکدۀ جهانی ساکن نیست! سرگردان هم نیست! گاهی در برخی فضاها مثلاً حادثۀ پلاسکو، هست! گاهی هم اصلاً نیست! بنابراین گاهی علّافیم! علّاف با سرگردان فرق دارد! سرگردان به فکر مقصد است! اما علّاف هدفی ندارد! میرود اینترنت یک صفحهای سرچ و باز میکند میبیند ممنوع است به سایت دیگری سر میزند! این علّافی که به آن وبگردی هم گویند این بیهدفی و این وضعیتی که مثلاً من وقتی میخواهم مقالهای سرچ کنم با آن مواجهم واقعاً خطرناک است!
استاد دانشگاه امام صادق در ادامه گفت: در همه جای دنیا مردم رسانههای معتبر را میشناسند؛ مثلاً تایمز، گاردین، ... اما در ایران که رسانهاش خود را آخر(end) اعتبار در جهان میداند، چنین چیزی نیست! یعنی یک مرجع معتبر وجود ندارد! مردم یاد نگرفتهاند مرجع معتبر کجاست؟ اکنون همۀ ما به نوعی علّاف در تلگرامیم و عامل اصلی همۀ اینها چیست؟ سوء مدیریت و ندانستن و اشتباه در برنامهریزی! مثلاً هیچ یک از امام جمعهها به خود اجازه نمیدهند در مورد مراحل شیمی درمانی که البته تخصصی است نظر بدهند اما مدام در مورد ارتباطات صحبت میکنند و فتوا میدهند و فحش و تعطیل و وقتی از آنها میخواهی به جای فحش راه حل بدهند، جوابهایی میدهند که آدم میماند!
محسنیان سپس ادامه داد: اگر جایگاه ما در دهکدۀ جهانی درست نشود همۀ این بساز و بفروشهای علمی و وضعیت ناگوار در فضای کنونی ادامه خواهد یافت! و اول باید اینها حل شود!
سپس صلواتی نظر عاملی در مورد گفتۀ محسنیان و سهگانۀ تداخل، تهاجم یا تعامل فرهنگی را پرسید.
وی در پاسخ گفت: هر چه بیشتر موضوع فوق باز شود بهتر است! مسئلۀ تغییر فرهنگ همواره دغدغۀ مردم و دولتها بوده است! همواره سوال بوده که برای تغییر فرهنگها چه باید کرد؟ راه رسیدن به فرهنگ مطلوب چیست؟ در آینده هم فرهنگ مهم است و اغلب طبق مدل پسنگر، آیندۀ مطلوب ترسیم شده و با یک مهندسی معکوس راه رسیدن به آن آیندۀ مطلوب ترسیم میشود! اما اکنون خیلیها بر این عقیده هستند که با وضعیت موجود نمیتوان کاری کرد! خیلیها راهحلشان آموزش است! خوبی سواد این است که قدرت تشخیص فرد را افزایش میدهد! زندگی آزاد و انتخاب آزادانه در جوهرۀ آدم هست و اگر فردی را محدود کنیم او لجبازی کرده و بدتر میشود! لذا سواد مهم است و جهان مجازی یک بزرگظرفیت برای ایجاد سیستم، ایجاد فرهنگ است! مثلاً در مورد بستن کمربند ایمنی که از طریق آموزش خیلی بهتر به مردم تعلیم داده میشد، از طریق دوربین و جریمه تا حدودی رعایت شد و این رفتارها تأثیرگذار بود! یک جاهایی فضای مجازی ممکن است استبداد رفتاری ایجاد کند! باید توجه کنیم به عوامل گوناگون! مثلاً در جامعۀ اداری ما فساد بسیار بالاست و طبق یک تحقیق گسترده که انجام دادم و قرار است به صورت کتاب چاپ شود، علل وضعیت نابسامان و مشکلات اداری را از مردم پرسیدیم و ۸۵ درصد عدم شفافیّت اطلاعات و ۶۷ درصد هم فساد را عامل اصلی دانستند! باید اصلاح کرد و برخی معتقدند از پیش دبستان باید آغاز شود و یا معلم فلان کار را بکند و لذا میبینیم که این مسیر چقدر دشوار است!
محسنیان نیز در ادامه بر بحث اطلاعات صحیح تأکید و اشاره کرد: اگر اطلاعات داده شده به مردم صحیح نباشد نتیجهاش صلب و استبداد خواهد بود! اگر دیدهبانی رسانهها به سلامت انجام میشد و آنها فساد را خیلی زودتر از سیستمهای دولتی لو میدادند شاید وضعیت بهتر از این بود! مشکل ما این است که نگذاشتیم ساکن دهکده شویم!!!
عاملی نیز در تکمیل این سخنان گفت: فضای مجازی یک فضای الگوریتمیک است و همۀ مفروضات از قبل موجودند و با قضایای شرطیه محیطها طراحی میشوند! میتوان با ایجاد سیستم صحیح خیلی چیزها را اصلاح کرد! مثلاً گمرگ با اصلاح سیستم اینترنتی بعد از مجازی شدن باعث رونق ۱۸۰ هزار میلیاردی شد! بنابراین امکان اصلاح سیستم وجود دارد!
وی سپس به آرمان توحیدخواهی در اسلام اشاره و گفت: یکی از اشکال عبودیّت عبارت از خدمت به مردم است و انقلاب اسلامی که با آرمان استقلال و آگاهیآفرینی پیروز و باعث ایجاد فاصلۀ بسیار از دوران قبل از انقلاب شد و میراث تمدّنی عظیم با ظرفیتهایی بالا پدید آورد باید با زبان انبیا با مردم مدارا کند! انسان همواره در هیجان انتخابهای مختلف است و فضای جدید امکان نظام مندی خیر و شرّ را یکسان داراست و باید از ظرفیتهای این فضا استفاده کرد! و به خطرات ناشی از انتخابهای مختلف توجه و برنامهریزی صحیحی ارائه داد! باید با اصول توحیدی با مردم مواجه شد که عبارت از خدمت به آسایش و رفاه مردم و عدم آزار آنهاست و حتی اگر حکومتی سکولار چنین خدمتی را فراهم آورد برمبنای توحید عمل کرده است!
در ادامه صلواتی از عاملی پرسید که جامعه از نظر شما افرادند یا افراد و نهادها؟
عالمی در پاسخ گفت: جامعه نظامواره است و بحث تداخل فرهنگی که دکتر محسنیان مطرح کرد مهم است! مثلاً یک کودک آمریکایی به همراه خانواده در هند زندگی کرد و بزرگ شد و دست آخر نه فرهنگ آمریکایی داشت نه هندی! بلکه یک فرهنگ سوم داشت!
محسنیان در این زمینه مثال زد: ممکن است کسی به خاطر دستور صریح قرآن در هر جای دنیا که باشد مشروب نخورد! اگر قرآن چیزی گفته، باید تمام ذهنیّت ما همان باشد. ما امروزه کارمان به جایی رسیده که علیرغم آن همه شعار قبلهای مثل نظام مقدّس جمهوری اسلامی، اما ۶۷ درصد مردم در تحقیق آقای عاملی به وجود فساد رشوه در ادارات اقرار کردهاند! یا در قرآن در نسبت با تورات و انجیل بارها به اهمیّت دانش تأکید شده اما سهم مسلمانان از فهرست نوبل خیلی ناچیز است!
وی سپس برای تأکید دربارۀ وجود فضای ناهنجار رسانه و مدیریت رسانه در کشور اشاره کرد: مجموعاً ۶ قانون برای تئوریهای هنجاری رسانه مطرح شده که در جهان هر کشوری یکی از این تئوریها را در دستور کار خود قرار داده اما در کشور ما ملغمهای از هر شش دستور آن هم به صورت ۵۰ درصد از هر کدام مورد استفاده قرار گرفته و فضای ویلان و سیلان ایجاد کرده است!
محسنیان در انتهای سخنان خود به آیهای از سورۀ نساء اشاره کرد: خداوند فرموده هرگاه ستمی شد جایز است که با صدای بلند آن را فریاد زنی و با الهام از این آیه مسئلۀ دیدهبانی رسانهها برای افشای صدای ظلم و ستم اعمّ از ستم مردم به هم یا حکومت به مردم یا مردم به محیط زیست و غیره را مطرح و گفت: باید از این وضع ویلان فضای مجازی نجات یابیم!
عاملی هم گفت: منطقاً به آیندۀ جهان خوشبین هستم زیرا وعدۀ قرآن است که زمین میراث صالحان خواهد شد و مسیر هم همین را نشان میدهد و افزایش آگاهیها حاکی از آن است و اگر رابطۀ سیستم و فرهنگ را مقداری جدیتر کنیم و مسیرهای فرهنگی را کوتاهتر نماییم به نفع ما خواهد بود و اکنون برخی اتفاقات رخ داده و ما از همۀ ظرفیتها برخورداریم و باید نظام مند برنامهریزی کنیم، در غیر این صورت دیدگاه خاصی غالب خواهد شد و باید توجه داشت که فرهنگهای آینده تنها بر جغرافیای خود سوار نیستند و باید به این مهم توجه نماییم!