پرونده‌ای برای گرداب (5)

مدیر مرکز مبارزه با جرائم سازمان‎یافته سپاه: تمام قد ایستاده‌ایم

تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱۳۸۹

در این مرکز افراد، صاحب تحلیل‎‎های نافذ هستند، یعنی تا بطن کار را ملاحظه می‎کنند و با جریان‎سازی‎‎های رسانه‎ای هم از صحنه به‎در نمی‎روند!

گرداب- ما (هفته‌نامه پنجره) انتظار نداشتیم بشود با مدیر مرکزی که با پرچم سپاه و مجموعه عملیات‎‎های اطلاعاتی و ضداطلاعاتی در کنار کار‎های فنی، کرکره چندین و چند سایت مستهجن را پایین کشیده، قرار مصاحبه گذاشت.

هر چه باشد یک وجه این کار "محرمانه" است. بنابراین وقتی قرار گفت‎وگو گذاشته شد، هیچ تعجب نکردیم که سر از ساختمانی بی‎نام و نشان دربیاوریم و هرگز هم توقع نداشتیم سوژه گفت‎وگو مقابل دوربین عکاس بنشیند. مدیر مرکز مبارزه با جرایم سازمان‎یافته سپاه، ترجیح می‎دهد به‎جای اسم و عکسش از فعالیت‎‎هایی که او و همکارانش انجام داده‎اند، بنویسیم. او می‎گوید حرف‎‎های ما مهمتر از عکس و اسم ماست و البته حرف‎‎های مهمی هم برای گفتن دارد. از ورود سپاه به این پروژه تا انتقاد به شیوه فیلترینگ و اینکه حتی ممکن است روزی با ارتش سایبری ایران هم برخورد کنند.

- اجازه بدهید این‎طور شروع کنیم که اصلا چرا سپاه؟ میان این همه نهاد متولی و مرتبط با این موضوع، چرا سپاه پرچم‎دار مبارزه با جرائم سایبری شده؟
شما اجازه بدهید من با این مقدمه شروع کنم که اصلا چرا بعضی اتفاقات حوزه مجازی خطرناک است تا بعد به این برسیم که چرا سپاه!

- به‎نظر نمی‎رسد کسی در خطرناک بودن این مسائل تردید داشته باشد!
اتفاقا برعکس. خیلی از دوستان بسیار ساده با ماجرا بر خورد می‎کنند. بسیار شده که می‎گویند این‎همه سایت را منهدم کردید و از بین رفت، خب که چی؟! برای همین است که اصرار دارم باید صبورانه مشکل را شناخت، معرفی کرد و دنبال آسیب‎شناسی بود. تا ما نگوییم که شبكه توليد محتواي مستهجن در فضاي مجازي با چه مختصاتی جامعه را هدف گرفته‎اند، کسی نه اهمیت کار‎های ما را درک خواهد کرد و نه با ما همراه خواهد شد. مشکل از جایی شروع می‎شود که فضای مجازی، قابل‎لمس نیست، اما در کنار مزایا آسیب‎‎های خاص خودش را هم دارد. شما دیگر نمی‎توانید بگویید که من استاد دانشگاه، نماینده مجلس، حزب‎اللهی هستم و خانواده‎ام مصون است. آسیب همه‎جا نفوذ می‎کند و خزنده جلو می‎رود.

- بسیار خوب، فرض را بر این بگذاریم که این آگاهی‎بخشی انجام شده، حالا بفرمایید که چرا سپاه؟
به‎نظرم باید بپرسم که چرا سپاه نه؟! بر اساس اصل 150 قانون اساسی، سپاه مأمور حفظ همه دستاورد‎های انقلاب و خود انقلاب است. جامعه اسلامی هم از مهمترین دستاورد‎های انقلاب است. بعد از انقلاب و با آغاز تهدید‎‎ها علیه کشور، سپاه همیشه پای کار بوده است. آن روز‎‎ها تهدید نظامی بود، حالا فرهنگی و سایبری شده است. البته تهدید‎های غیرنظامی، مسبوق به سابقه‎اند. دقیقا از روزی که انقلاب پیروز شد، جنگ نرم از آن‎جا شروع شد. همان زمان هم رادیو‎ها کار خودشان را می‎کردند. اساس جنگ نرم، هدایت افکار عمومی بر پایه رسانه است. حالا هم انقلاب و جامعه از این حوزه در معرض تهدید و آسیب است. سپاه هم احساس وظیفه کرده است که حواسش را نسبت به این حوزه‎‎ها بیشتر جمع بکند. البته این فقط مشکل ما نیست. بسیاری از جوامع وجود چنین تهدیدی را درک کرده‎اند.

- سپاه دقیقا از کی متوجه این آسیب‎‎ها و جریان‎‎ها شد؟
نمی‎شود یک نقطه زمانی خاص اعلام کرد. چون این توجه همیشه وجود داشته. اما به‎طور مشخص از زمانی‎که این جریانات در کشور جدی شد، یعنی تقریبا از سال‎‎های 1383 و 1384 سپاه هم پررنگ‎تر وارد شد. هرزه‎نگاری به‎عنوان یک تجارت، سال‎هاست که مطرح بوده و با ورود اینترنت به ایران خیلی طبیعی بود. اما از یک دوره‎ای متوجه شدیم که این جریان سکسی که در خارج از کشور فعال بود، به نوعی داشت بومی می‎شد. یعنی سایت‎‎های فارسی، داستان‎‎های تولیدی و آیتم‎‎هایی که مشخصا فرهنگ نه‎تنها دینی بلکه ملی ما را هدف گرفته بودند و ما انواع و مصادیقی از سکس را در فضای خودمان ملاحظه می‎کنیم که این فضای مستهجن فارسي که اساسا با فرهنگ یک ایرانی، جدای از مذهبش، در تعارض است؛ خوب این علامت، هشدار بزرگی بود. در حقیقت دیگر سایت‎‎های مستهجن کارشان کپی و پیست نبود، خودشان تولیدکننده شده بودند.

- این جریان جدید چه رویکردی داشت؟
آن‎ها در کنار انتشار محتواي موردپسند بازدید‎کنندگان سایت‎ها، نظریه‎پردازی هم می‎کردند. از همجنس‎گرایی حرف می‎زدند و به مخاطب‎شان می‎گفتند به مذهب چه کار داری؟ مي‌گفتند: «این یک پدیده علمی است و باید علمی با این برخورد بشود»، همان‎چیزی که الان سکولار‎ها می‎گویند. این روش آن‎هاست که پشت چنین حرف‎‎هایی پنهان می‎شوند. نتیجه‎اش هم می‎شود شکل‎گیری "انجمن همجنس‎گرایان مسلمان" در انگلستان. یعنی مسلمانی و همجنس‎گرایی! این دو تا چگونه قابل‎جمع‎اند؟ با همین دیدگاه و پز علمی.

- جریان‎‎هایی که گفتید، عمدتا از چه ابزار‎ها و قالب‎‎هایی استفاده می‎کنند؟
از هر چیزی که فکرش را بکنید. از داستان کوتاه، بلند، عکس، فیلم، کلیپ، جک، مقاله و تحلیل، مولتی مدیا و حتی پوسترسازی. از این ابزار‎‎ها هم در وقیح‎ترین شکل ممکن استفاده می‎کنند. مثلا در پرونده مضلین، ما به پرونده کسی به نام "شهروزخان" رسیدگی کردیم که وقیح‎ترین کلیپ‎‎ها را تولید کرده. او در کلیپ‎هایش حریم‎ها، خط قرمز‎ها و تابو‎ها را در ذهن افراد از بین می‎برد، این دیگر ربطی به اسلام و مذهب ندارد، ضدانسانی است. این جریان دنبال حرمت‎شکنی است. الان نمونه‎‎هایی در ذهن دارم که ذکر آن‎‎ها واقعا برخلاف عفت عمومی است. اما یک مورد را خیلی خلاصه و در بسته عرض کنم که در یک حرکت هماهنگ، تعدادی از این سایت‎‎ها عکس نخل‎‎هایی را که در هیئت‎‎های عزاداری استفاده می‎شود، با عکس‎‎های مستهجن ترکیب و خیلی وسیع منتشر کردند. نتیجه چنین حرکتی این است که نوجوان ما این تصویر را می‎بیند، بعد در هیئت وقتی برای عزاداری رفته و نخل را می‎بیند، همان تصویر دست‎کاری شده در ذهنش تداعی می‎شود. به این ترتیب پاک‎ترین لحظات او را هم آلوده می‎کنند. برای همین است که عرض می‎کنم این جریان با حساب و کتاب عمل می‎کند.

- یعنی فعالان داخلی از خارجی‎‎ها و کشور‎‎هایی که به‎عنوان تولیدکننده پورنو شناخته شده هستند، هم جلو زده‎اند؟
دقیقا، یعنی یک پرش خیلی خیلی بلند داشته‎اند. دوستان شوخی می‎کردند و می‎گفتند مانتو‎ها سانت سانت بالا رفت، ولی این جریان یک‎باره به عریان کردن بدن رسید! به هر حال، نتیجه‎ای که از همه این‎‎ها می‎شود گرفت این است که ما با یک سری ماجرای ساده و آدم‎‎هایی که فقط شیطنت می‎کنند، مواجه نیستیم. خیلی ساده‎انگاری است که این‎‎ها را اتفاق‎‎های پراکنده با علل متنوع یا نامشخص بدانیم. بلکه کاملا برعکس، همه ماجرا هدایت شده و متمرکز است. کسی که به‎صورت فردی حالا به هر دلیلی یک وبلاگ با داستان‎‎های سکسی زده دیگر دنبال عضو‎گیری نمی‎رود، نیرو جذب نمی‎کند، پول به نویسنده و گرافیست نمی‎دهد، سرور قدرتمند اجاره نمی‎کند. ما افرادی را شناسایی کرده‎ایم که یکی در تهران، دیگری در شیراز و سومی در هند است. آی‎پی‎های‎شان فرق می‎کند ولی با هم در ارتباطند و مثل هم کار می‎کنند. علاوه‎بر این، این سایت‎‎ها به مجرد بروز فیلتر می‎شوند، اما خیلی از آن‎‎ها از فیلتر فرار می‎کنند. از نظر فنی سایت چندین آینه دارد، يعني محتواي فيلتر شده بر روي سايت‌هاي ديگر قابل دسترسي است. چنین کار‎هایی هزینه دارد و یک پشتیبانی و عقبه وسیع می‎خواهد. این‎‎ها شاخصه جریانی سازمان‎یافته هستند که هدف مشخصی هم دارد.

- این عضو‎گیری و جذب نیرو چطور و از سوي چه‎کسانی اتفاق می‎افتد. به این مسئله هم پرداخته‎اید؟
عضو‎گیری سایت‎‎ها و جریان‎‎های مبتذل در واقع یک پروسه است. یعنی اول از میان بازدید‎کننده‎‎ها تعدادی را شناسایی می‎کنند. به آن‎‎ها احساس دیده شدن می‎دهند. بعد از خودشان می‎خواهند تولید محتوا کنند، مثلا داستان بنویسند. بعد آهسته آهسته این فرد می‎شود تولیدکننده حرفه‎ای. سایت و هاست و دامین به او می‎دهند؛ بعد شما می‎بینید بچه‎مسلمان ایرانی ما شده پیاده‎نظام آن‎ها. در جریان یک پروسه به این‎جا می‎رسند! برای همین است که سپاه عزم خودش را جزم کرده که وارد این حوزه بشود. مأموریت اصلی این حوزه هم بر عهده مرکز مبارزه با جرایم سازماندهی شده سایبری است. ما با شناسایی فعالان اصلی این جریان، برای آن‎‎ها تشکیل پرونده دادیم. حتی بعضی‎‎ها را با قرار صوری از خارج به داخل کشور کشاندیم و بازداشت کردیم. همه این افراد بازجویی شده‎اند و اطلاعات لازم به‎دست آمده. برای بعضی‎‎ها حکم صادر شده و بعضی‎‎ها هم منتظر حکم هستند.

- پس کار شما فقط هک کردن چنین سایت‎‎هایی نیست؟
البته! کار این‎جا کاملا تخصصی و گسترده انجام می‎شود. متأسفانه خیلی‎‎ها مرکز را محدود به همین هک کردن می‎دانند در حالی‎که انهدام سایت‎‎ها همیشه در دستور کار ما نیست و بعضی وقت‎‎ها آخرین اقدام ماست.

- نکته جالب همین‎جاست. شما یک کار گسترده و وسیع دارید. آسیب‎شناسی دارید، روی سوژه‎‎ها مطالعه می‎کنید، تحلیل محتوایی دارید، آدم‎‎های مؤثر را شناسایی، ردیابی، بازداشت و بازجویی می‎کنید. کار‎های فنی در حوزه وب و انهدام سایت‎‎ها هم که به گفته خودتان یکی از کار‎های شماست. این حجم کار، نیروی انسانی زیاد و پشتیبانی گسترده‎ای می‎خواهد. اما آن‎چه من این‎جا و در این ساختمان شما می‎بینم، برای درصدی از این کار‎ها هم کافی نیست...

این‎که گفتم مبارزه با چنین مشکلی فقط از دست سپاه برمی‎آید، برای همین است. چون شما در حوزه سپاه و بسیج کار‎هایی را می‎کنید با عده کم اما با حجم بزرگ که توی بقیه جا‎ها نمی‎توانید بکنید، چون این‎جا ایده و انگیزه، حرف اول را می‎زند. اخلاص و ایمان، حرف اول را می‎زند. سال‎‎ها قبل، اینترنت به‎عنوان یک پدیده نوظهور و پیچیده برای ما دور از دسترس و فهم بود، اما ما با تعداد کمی نیرو الان با صاحبان اصلی این تکنولوژی زد و خورد داریم. تمام‎قد ایستاده‎ایم و با اتکا به عقیده‎ای که داریم، با یک لشکر بزرگ می‎جنگیم.

ما این‎جا می‎خواهیم کار انجام بشود، بنابراین دنبال راه انداختن یک تشکیلات عریض و طویل نیستیم. می‎خواهیم چابک‎سازی کنیم و یک ستاد قوی داشته باشیم؛ یک ستاد قوی، چابک و کارآمد که هم حوزه رسانه‎اش قوی است، هم اشراف اطلاعاتی دارد و هم حوزه شناسایی‎اش قدرتمند است.

- اما تعداد شما به زحمت دو رقمی می‎شود. واقعا همین چند نفر هستید با همین چند تا کامپیوتر؟!
نه! به‎جز این چند نفر و این ساختمان، تا دل‎تان بخواهد، نیرو داریم. بخش عمده‎ای از کار ما البته متکی به کمک مردم است. خیلی‎‎ها به ما گزارش می‎دهند و آسیب‎‎های نوپدید را معرفی می‎کنند. ما در سایت گرداب روزانه چندصد گزارش داریم. هر چیزی که شما به ذهن‎تان برسد به ما گزارش می‎شود، از اقتصادی گرفته و سیاسی و فرهنگی و امنیتی و اجتماعی. از این‎که یک نفر به یک نفر دیگر شک دارد که جاسوس باشد و یا یک نفر کسی را مثلا در استکهلم دیده و در تظاهرات عليه جمهوری اسلامی شرکت داشته است و الان دارد وارد جمهوری اسلامی می‎شود. از این دست گزارش‎‎ها به ما می‎رسد تا خبر آغاز به‎کار یک سایت سکسی.

- اما هستند مجموعه‎‎هایی که با این انگیزه‎‎هایی که شما گفتید و اطلاعات مردمی اداره می‎شوند، اما کارآمدی و چابکی مرکز شما را ندارند. مثلا وزارت اطلاعات، ناجا یا حتی بدنه سپاه، انگیزه‎های‎شان مشابه شماست، امکانات‎شان بسیار بیشتر از شما است اما به اندازه شما در این حوزه کار نکرده‎اند. شما احتمالا یک فرق اساسی دارید. مثلا شاید آن افسران جوان حوزه جنگ نرم که حضرت آقا اشاره کردند...

البته ما معذوریم که ساختار را توضیح بدهیم، اما نکته کلیدی همان است که عرض کردم. این‎جا شما باید هم افسران را ببینید و هم فرماندهان را. کسانی‎که این‎جا هستند، صاحب تحلیل‎‎های نافذ هستند، یعنی تا بطن کار را ملاحظه می‎کنند و با جریان‎سازی‎‎های رسانه‎ای هم از صحنه به‎در نمی‎روند! چند روز پیش یکی از اندیشمندان‎شان گفت که سپاه نگذاشت که ژوئن 2009 کار تمام بشود وگرنه کودتای سال گذشته کار را تمام می‎کرد! گاهی خودشان هم به عنوان کودتا از آن نام می‎برند.

اصراری که شما بر توقف بر روی این نکته دارید، دقیقا همان نقطه کور و تاریکی است که آن‎‎ها می‎خواهند سر دربیاورند و نمی‎توانند. مثلا ارتش سایبری، یک نیروی عمومی و خودجوش است. اما آن‎‎ها همه این‎‎ها را کنار هم می‎گذارند و دچار یک سردرگمی و توهم شده‎اند. فکر می‎کنند ما واقعا 100 هزار نفریم! در واقع الان حریف، قدرت تحلیل ندارد.

- حالا واقعا ارتش سایبری ربطی به شما ندارد؟
ببینید! ارتش سایبری و گروه‎‎های مشابه، یک نیروی ملی، عمومی و خودجوش هستند. هیچ ربطی به سپاه ندارند. سپاه هر جایی بخواهد که به‎لحاظ سایبری وارد بشود، واحدی دارد به نام مرکز مبارزه با جرایم سازمان‎یافته سایبری که پرچم دارد. ما کار غیررسمی نمی‎کنیم. هرجا برویم، یا سایت گرداب است یا اعلام می‎کنیم که مرکز، آن‎جا حاضر است.

- عدد سایت‎‎ها و مراکزی که در این حوزه عمل می‎کنند، مشکل‎ساز نیست. هرگز به فکر متمرکز کردن این فعالیت‎‎ها نبوده‎اید؟
قبل از هر چیز نباید فراموش کنیم که این گروه‎‎ها جزء توانایی‎‎های مردمی و ملی هستند که کار خودشان را می‎کنند. مثلا وقتی اسرائیل کشتی آزادی را هدف گرفت، هکر‎‎های ترکیه، سایت شهرداری تل‎آویو را هک کردند یا در همین ایران برای مدتی صفحه تويیتر هک شد. اما قرار نیست ما این گروه‎‎ها را ساماندهی کنیم. چون در این صورت می‎شود تروریسم سازمان‎یافته دولتی! اساسا ما دنبال این جریان‎‎ها نیستیم و مأموریت ما با وظیفه‎ای که گروهی به نام ارتش سایبری برای خودش قائل است، فرق می‎کند.

شاید در یک فضای حقوقی، زمانی لازم باشد با آن‎‎ها هم برخورد کنیم، چون ممکن است حتی امنیت ملی را هم به خطر بیاندازند. چون فضای وب هم قوانین حقوقی مثل فضای حقیقی دارد. در داخل فضای مجازی هم اگر حمله بکنی، به تو حمله می‎کنند. حتی در آمریکا نسبت به 11 سپتامبر مجازی هشدار داده و گفته‎اند اگر به منافع مجازی ما حمله شود، ما به‎صورت واقعی حمله خواهیم کرد. ما اصلا نه مدافع این جریان‎‎ها هستیم و نه از آن‎‎ها پشتیبانی می‎کنیم. نظام بر اساس قوانین و هر موقع که صلاح بداند با این سایت‎‎ها هم برخورد خواهد کرد، اما فعلا برای ما مزاحمتی ندارد.

- خب، حالا چه باید کرد؟
نکته اول این‎که آگاهی‎‎های مردم در حوزه فضای مجازی کم است. باید این آگاهی‎‎ها داده بشود. دوما کسانی‎که در فضای مجازی تخلف می‎کنند یا جرم مرتکب می‎شوند باید نسبت به تخلف و جرمی که دارند مرتکب می‎شوند، آگاه بشوند. بسیاری از متهمین پرونده ما اساسا نمی‎دانستند که کاری که دارند می‎کنند جرم است! پیشگیری اجتماعی را هم باید دنبال کنیم. یعنی علاوه‎بر آن آگاهی در فضای سایبر، در زندگی واقعی هم باید به آسیب‎‎های مرتبط با این حوزه توجه داشت. این کار را باید هر کسی از خانواده‎اش شروع کند. بعد مثلا فامیل و دوستان و در مرحله آخر هم جامعه. یعنی خودمان یک فیلترینگ داشته باشیم. ما خودمان منتقد سیستم فعلی فیلترینگ هستیم و معتقدیم باید فکری به حالش کرد. در واقع همه باید به سلاح مبارزه با این دشمن مجهز بشوند و به مبارزه‎اش بروند. این نمی‎شود که از ترس این‎که خیس بشویم، شنا را هم یاد نگیریم. ورود به فضای مجازی البته تبعاتی هم دارد، اما باید جلوی آسیب‎‎ها را گرفت.

- ببخشید! چه انتقادی به فیلترینگ دارید؟!
از کلیتش دفاع می‎کنیم چون دست‎کم راه آن‎هایی را که با شیوه‎‎های دور زدن فیلترینگ آشنا نیستند، می‎بندد. الان فرزند دانش‎آموز شما توی گوگل به محض این‎که حرف دال را بزند به‎صورت خودکار و به ترتیب با کلمات "داستان" و "داستان سکسی" مواجه می‎شود. این نوع فیلترینگ در همین حد مفید است. ما قدردان زحمات زیادی که دوستان می‎کشند، هستیم. قصدم این نیست که خدای‎ناکرده زحمت دوستان را زیر سؤال ببرم، اما به شیوه فیلترینگ و نحوه مواجهه با سایت‎‎های داخلی انتقاد داریم. کسانی‎که در داخل کشور تولید محتوا می‎کنند، بر اساس مفاد قانونی اگر جرم مرتکب می‎شوند، اگر کارشان جرم است، باید با آن‎‎ها برخورد کرد و اگر هم تخلف است که باید با آن‎‎ها صحبت بشود.

- یعنی با کسانی‎که تولید محتوای غیرقانونی در حوزه‎‎های مختلف دارند، مذاکره شود؟ بر چه مبنایی چنین پیشنهادی می‎دهید؟
ما می‎گوییم باید با آنها صحبت بشود؛ بر چه اساسی؟ من یک نمونه به شما می‎گویم، الان گروهی در وزارت خارجه آمریکا و از آن طرف دنیا مأمور شده با کاربر فارسی وب صحبت کند. تا الان بیش از 100 هزار مورد ثبت شده گفت‎وگوی این گروه رصد شده است. خب! از آن طرف دنیا دارند با کاربران ما صحبت می‎کنند، ما توی فضای خودمان نباید با هم صحبت بکنیم؟ حساب این افراد از آن‎هایی که سازمان‎یافته هستند باید جدا باشند. باید بگوییم مثلا شما تخلفی مرتکب شده‎اید و دارید به حوزه جرم، نزدیک می‎شوید. یک‎جور امر به معروف سایبری بکنیم. در حالی‎که شیوه فعلی ما برعکس است، اول فیلتر می‎کنیم بعد می‎گوییم بیا جواب بده!‌ نکته این‎جاست که اگر ما بر اساس تعامل در فضای مجازی کار را جلو نبریم، اساسا شکست می‎خوریم. یادمان باشد مخاطب وقتی روی شبکه ماست، از پرشین بلاگ و بلاگفا سرویس می‎گیرد، به او دسترسی داریم، می‎توانیم حرف بزنیم و حرفش را بشنویم اما وقتی برخورد سلبی می‎کنیم و کوچ می‎کند به سرويس‌دهنده‌هاي خارجي، دیگر رفته است. بعضی وقت‎‎ها باید پدرانه رفتار کرد. هشدار داد که تخلف را دیدم اما تنبیه نمی‎کنم. ما می‎گوییم باید بین داخلی و خارجی، بین کاربر معمولی که تخلف می‎کند و کسی که پول می‎گیرد و مرتكب جرم مي‌شود، تفاوت قائل شد. باید دنبال یک‎جور مفاهمه بود.

- اگر شما نگاه‎تان این است که با داخلی‎‎ها مفاهمه بکنید، در ماجرای فتنه آیا انتشار بعضی از عکس‎‎ها و افراد که ممکن است بعضا به تعبیر شما هدفمند تخلف نکرده‎اند، در تضاد با این نگاه متکی بر مفاهمه نیست؟!

ببینید، ما دو تا بحث را داریم مطرح می‎کنیم، این دو تا بحث است. ما یک‎وقتی می‎گوییم که آقا من چی گفتم در حوزه مفاهمه؟
من می‎گویم مفاهمه با کسی که تخلف می‎کند، نه مفاهمه با مجرم. البته با مجرم هم باید گفتگو کرد و راه توبه و بازگشت را برایش باز گذاشت. اما یادتان باشد اسلام می‎گوید کسی که با نظام اسلامی اعلام جنگ کرد و سلاح برداشت، محارب است و در شرایط خاص، احکام خاص خودش را هم دارد. ضمن این‎که فضای سایبر با فضای حقیقی متفاوت است. در فضای حقیقی اگر اغتشاش بشود، نمی‎شود مفاهمه کرد. اما در حوزه وب هرچقدر هم که بی‎نظمی بشود، شما بالاخره می‎توانید جمع و جورش بکنید، یک ترفند‎هایی هست که مي‌شود به‎طور موقت، اوضاع را کنترل کرد.

حالا شما به شوخی می‎گویید، اما از نظر فنی من دارم تفاوت حوزه‎‎ها را عرض می‎کنم. واقعا همین‎طور است. وسط دعوا که نمی‎شود حرف زد. وقتی یک عده آدم بر اساس یک عمل مشترک و واحد دارند امنیت جامعه را زیر سؤال می‎برند و با اقدامات و افعال و رفتارشان مشخصا امنیت را نقض می‎کنند، چاره دیگری نیست. وقتی کسی با سنگ به‎سمت سرباز نیروی انتظامی حمله می‎کند که نمی‎شود گفت‎وگو کرد. البته من با همین آدم‎‎ها هم حرف زده‎ام و به نتایج جالبی رسیده‎ام. مثلا این‎که به کجا وصل بوده‎اند.

- به کجا؟
هیچی! هیچ‎کجا! این آدم به هیچ‎کجا وصل نیست. ذهنیتش کجا شکل گرفته است؟ در همین فضای مجازی. یک نفری یک‎جایی نشسته و 50 هزار تا و 100 هزار تا ایمیل همگانی فرستاده و دو تایش آمده دست این آقا. یعنی در یک فضای ایزوله ذهنی، دچار توهم شده و در خیابان و در حوزه عمومی واکنش نشان داده است.

- می‎خواهم کمی گلایه بکنید. از کسانی که باید در این مسیر کمک‎تان بکنند و نمی‎کنند!
ببینید اساسا سپاه دنبال گلایه‎گذاری نیست! بچه‎‎ها با دست خالی می‎روند توی میدان و کار‎هایی می‎کنند که با امکانات نمی‎شود کرد! در کشور سازمان‎‎هایی هستند که در فضای مجازی و یا مسائل دیگر امنیتی، امکانات‎شان بسیار پیشرفته است اما خوب بازده‎شان پایین‎تر!

- بالاخره توقعاتی دارید!
ما امکانات فنی می‎خواهیم، امکانات مالی می‎خواهیم، حجم کار زیاد است، بودجه می‎خواهیم و ساختمان می‎خواهیم؛ همه این‎‎ها هست، اما هیچ‎کدام مهم نیست. آن‎چه اهمیت دارد این است که مسئولان اهمیت موضوع را درک کنند. اگر این اتفاق بیافتد، بهترین کمک به ماست. شما فکر کنید بخواهیم برای انجام فعالیت‎‎ها و برخورد با جرایم این حوزه، قانونی به مجلس ببریم. تا تصویب و اجرا بشود، ما از جریان عقب افتاده‎ایم. همه نهاد‎‎ها و قوا باید موضوع را درک کنند و خطر را بشناسند. آن‎وقت کار ما هم بهتر انجام می‎شود. از قوه قضاییه می‎خواهیم که روند صدور حکم را برای کسانی که در این حوزه شناسایی می‎شوند، تسریع کند. یک قاضی صالح رسیدگی کند و حکمش را هرچه هست بگوید. یعنی یک پرونده برای سه سال مفتوح نماند. یک مقدار سر این چیزها، این‎‎هایی که عفت عمومی است دیگر، يا مثلا امنيت خانواده، از این‎‎ها که ما دیگر مهمتر نداریم، سر این‎‎ها قاضی صالحي که بالای سر کار هست، کامل بیاید و بررسی بکند و حکمش را صادر بکند؛ حالا هر چیزی که هست، هر حکمی که هست، صادر بشود، پرونده سه چهار سال مفتوح نماند! تا اساسا بازدارندگي برخورد با مجرمين اين فضا مخدوش شود، آن‎وقت تکلیف پرونده مشخص بشود. برای به‎روز شدن قانون مبارزه با جرایم رایانه‎ای هم باید فکری بکنیم.

ما توی این فضا تا امروز هر کاری کرده‎ایم، پارتیزانی بوده. هرکسی هر کار کرده، بر اساس احساس وظیفه بوده. نظام در آن مختصاتی که توقع می‎رود، پشت جریان نبوده. اما به حرکت‎‎های پارتیزانی نمی‎شود تکیه کرد. باید هیئت حاکمه، همه دستگاه‎‎ها و وزارتخانه‎‎هایی که توی این حوزه وظیفه دارند، بیایند پای کار و این فضا را جدی بگیرند.

منبع: پنجره/شماره 65