به گزارش
گرداب، تا صحبت از فیلترینگ میشود، محمدجواد آذری جهرمی یک جمله ثابت دارد؛ «وزارت ارتباطات متولی فیلترینگ نیست». به این شکل هم از خودش سلب مسئولیت میکند و هم ماجرا را گردن سایر نهادها میاندازد. اما او در این اظهارنظرها یک نکته مهم را عمدا نادیده میگیرد؛ اینکه اگر تهدیدهای ناشی از رهاشدگی فضای مجازی را نمیشود با اقدامات ایجابی مدیریت کرد، علتش عملکرد ضعیف وزارت ارتباطات است؛ عملکرد ضعیفی که از کوتاهی در زیرساختهای ملی را شامل میشود تا عدم حمایت از شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای بومی و ارائه خدمات ویژه به شبکههای اجتماعی خارجی. در واقع فیلترینگ، خروجی مسیری است که آذری جهرمی در طول سالهای مسئولیت در وزارت ارتباطات و حتی قبل از آن در پیش گرفته است.
وظیفه وزارت ارتباطات طبق اسناد بالادستی چیست؟
وزارت ارتباطات طبق سند شبکه ملی اطلاعات در برنامه پنجم توسعه، موظف شده است شبکهای شامل زیرساختهای ارتباطی با مدیریت مستقل کاملاً داخلی و با امکان عرضه انواع محتوا و خدمات ارتباطی سراسری برای مردم با تضمین کیفیت را تأمین کند. یعنی شبکهای که در عین اتصال به شبکه جهانی اینترنت، این امکان را فراهم کند که سرویسدهندگان داخلی در بخشهای مختلف، با سرعت و کیفیت بالا به مردم خدمات دهند و مردم نیز برای استفاده از این سرویسدهندگان نیازی به صرف هزینههای کلان استفاده از اینترنت بینالملل نداشته باشند.
اما یکی از مهمترین مصداقهایی که این سند بالادستی بهصورت گسترده نقض شد و مردم دچار آسیب جدی شدند، به بحث پیامرسانها و مشخصا تلگرام برمیگردد. مسیری که دولت با نمایندگی آذری جهرمی طی کرد و در نهایت به تهدیدی تبدیل شد که کشور را به نقطه ناگزیر فیلترینگ رساند.
تلگرام گیت، کلاه گشادی که سر دولت رفت
تلگرام که فعالیتش را در کشور شروع کرد، دولت به جای اینکه متوجه آسیبهای آتی یک پیامرسان خارجی باشد، وارد مذاکره با این پیامرسان شد؛ آذری جهرمی هنوز وزیر نشده بود که در سال 94 بهعنوان نماینده دولت جلسهای با دوروف مدیر این پیامرسان داشت. مذاکراتی که حتی با وجود سوال رسمی نمایندگان مردم، هیچگاه مفادش شفاف نشد. بعد از این جلسه بود که سرویسهای ویژهای برای گسترش هرچه بیشتر تلگرام در اختیار آن قرار گرفت؛ شبکههای توزیع محتوا (CDN) برای بالارفتن سرعت انتقال محتوا در اختیار این پیامرسان قرار داد و عملا آن را به پیامرسان اول کشور تبدیل کرد
این سرویسدهی ویژه به تلگرام همچنان در دوران تصدی وزارت ارتباطات توسط آذری جهرمی ادامه پیدا کرد و تعداد کاربران ایرانی در تلگرام به چهل میلیون رسید. عددی که در هیچجای دنیا حتی خود روسیه سابقه نداشت. آذری جهرمی یک نکته ساده را در مذاکره با مالک تلگرام متوجه نشده بود؛ اینکه وقتی با حمایتهای ویژه دولتی یک پیامرسان به جزئی از زندگی مردم یک کشور تبدیل شود، قدرتی پیدا میکند مثل آبخوردن میتواند زیر همه تعهداتش بزند و آنجا دیگر کاری از کسی بر نمیآید. تمام اطلاعات این چهل میلیون ایرانی به سرورهایی خارج از کشور منتقل میشد و این از نظر صاحبنظران یک تهدید جدی بود؛ علاوه برآن کانالهای فروش اسلحه، ترویج خشونت و حامیان تروریستها به راحتی در آن فعالیت میکردند و صاحبان تلگرام برای بستن این کانالهای آسیبرسان طبق قوانین معمول شبکههای اجتماعی، هیچ همکاری با مسئولان ایرانی نداشتند.
عدم تعهد تلگرام در برخورد با محتواهای آسیبرسان، محدود به ایران نبود و حتی صدای بقیه کشورها را هم درآورده بود. «ترزا می» نخستوزیر وقت انگلیس در اجلاس داووس 2018 گفت شرکتها نمیتوانند صرفاً تماشاگر باشند وقتی میبینند عدهای از پلتفرم آنها برای ترویج «کودکآزاری، بردهداری مدرن یا گسترش تروریسم و محتوای افراطگرایانه» بهره میگیرند. وی مشخصاً به تلگرام اشاره کرد و آن را «خانه تبهکاران و تروریستها» خواند. او گفت این پلتفرم های کوچکتر باید اصلاحاتی را صورت دهند و تهدید کرد در غیر این صورت به عنوان «پلتفرم تروریستها و اپلیکیشن کودکآزاران» معروف خواهند شد.
ضعف عملکردی که به فیلترینگ ختم شد
همزمان با حمایت جدی وزارت ارتباطات از تلگرام، هیچ اقدام موثری برای ایجاد یک پیامرسان بومی شکل نگرفت؛ بهعنوان فضایی که کاربران بتوانند با هزینه بسیار کمتر در آن فعالیت داشته باشند و این آسیبها و تهدیدهای جدی را نداشته باشد. او هیچوقت پیامرسانهای بومی را مانند سرویسدهندگان دیگر در اکوسیستم استارتآپی خودش نپذیرفت.
در نهایت پیامرسانهایی بومی که در کشور توسط نهادهای مختلف ساخته شدند، هم از نظر فنی و هم از نظر زیرساخت، توانایی رقابت با تلگرام را پیدا نکردند و اصولا این مسأله حیاتی برای وزارت ارتباطات موضوعیت نداشت. همه این کوتاهیها باعث شد تنها گزینهای که برای مدیریت تهدیدها در پیش روی متولیان فضای مجازی باقی بماند، فیلتر تلگرام باشد. اقدام سلبی که هزینههای زیادی داشت و در صورت تدبیر وزارت ارتباطات میتوانست جایش را به یک اقدام ایجابی بدهد و حتی میتوانست از ابتدا اصولا موضوعیت پیدا نکند؛ اگر به سادگی آینده مذاکره با تلگرام و دادن امتیازهای متعدد را پیشبینی میکردند.
وقتی مسئول وضع فعلی در نقش منجی ظاهر میشود
بعد از فیلتر تلگرام نیز علاوه بر بیتدبیری صورت گرفته در ارائه چند پیامرسان همزمان، باز هم شاهد کارشکنیها و عدم حمایت وزارت ارتباطات از پیامرسانهای موجود بودیم. تا جایی که برخی از مدیران این پیامرسانها گلایه داشتند که حتی رکهای سرور در برخی دیتاسنترهای مهم از این پیامرسانها گرفته شده و به برخی پوستههایی که عملا بر محور تلگرام فعالیت داشتند، اختصاص پیدا کرده است.
همه اینها باعث شد فیلترینگ در مدیریت تهدیدهای ناشی از ضعف عملکرد وزارت ارتباطات موفق نباشد. فیلترینگ، به تنهایی نه مثبت و نه منفی؛ یک راهکار است که باید در جایی منطقی به کار گرفته شود. اشکال اصلی در هزینههایی که فیلتر تلگرام به همراه داشت، مسیری بود که در نتیجه عملکرد آذری جهرمی به فیلترینگ ختم شد. حالا او میگوید «نمیدانم چرا تلگرام در کشور هنوز فیلتر است(!) این فرآیند از دید من منطقی نیست. وظیفه دارم پیگیری کنم و پیگیری هم خواهم کرد. ولی وقتی سیکل تصمیمگیری جای دیگری است و به من و هر وزیر دیگر ارتباطی ندارد چه بگویم. بارها گفتهام مسئول فیلترینگ در کشور کمیته تعیین مصادیق و دستگاه قضایی است.» وزیر ارتباطات در این اظهارنظرها به جای آنکه در قبال این مسیر طی شده و مخصوصا بیتدبیری و ناکارآمدی که در مذاکره با مدیران تلگرام، پاسخگو باشد با یک فرار رو به جلو خودش را در نقش منجی نشان میدهد.آیا جهرمی واقعا نمیداند چرا تلگرام هنوز فیلتر است؟
تکرار همان اشتباه این بار در قبال اینستاگرام
اما تجربه اشتباه تلگرام باز هم در حال تکرار است؛ وزیر ارتباطات جمهوری اسلامی در واکنش به گزارش یک بازی فوتبال در صفحه اینستاگرام فارسی کنفدراسیون فوتبال آسیا، تلویحا میگوید از اینستاگرام برای پخش بدون مشکل این گزارش حمایت میکند.
اینستاگرام از زمان ترور سردار سلیمانی، قدم به قدم با سیاست تروریستی آمریکا همراهی کرد و هرنوع عکس و اسم سردار را با اخطارهای صریح حذف کرده و بسیاری از صفحات قدیمی کاربران سرشناس ایرانی را بابت درج عکس سردار بهطور کامل بسته است. حالا وزیر ارتباطات جمهوری اسلامی به فکر دادن بخش بیشتری از پهنای باند کشور به این شبکه اجتماعی به بهانه گزارش یک مسابقه فوتبال است. تناقضی عجیب که انتقادات زیادی را به همراه داشت.
تمرکز بر سیمکشی و دکل به جای شبکهای منسجم و پر سرعت
بالارفتن سرعت اینترنت کشور، یک نیاز ضروری و یک خواسته عمومی است و مخصوصا این روزها که بسیاری از کارها و خدمات در فضای مجازی صورت میگیرد. اما وزیر ارتباطات در همین مقوله نیز با بیتوجهی به مزایا و ضرورتهای ایجاد زیرساختهای حیاتی و منسجم برای شبکه ملی اطلاعات، صرفا بر توسعه کابل و دکل و سیمکشی تمرکز کرده است. این در حالی است که طبق تجربه موفق سایر کشورها مانند کره جنوبی، بهترین مسیر برای بالارفتن سرعت شبکه ارتباطی کشور و افزایش کیفیت خدمات اینترنت جهانی، توسعه شبکه ملی اطلاعات است که از همین نقطه جلوی بسیاری از آسیبهای آتی را میگیرد و طبیعتا دوباره کشور را در مسیر ناگزیر فیلتر قرار نمیدهد.
در ایجاد شبکه ملی اطلاعات چه اتفاقی باید بیفتد؟
مطابق تعریف صحیح شبکه ملی اطلاعات، یکی از مسائل مهم، ایجاد زیرساخت اطلاعاتی در ذیل این شبکه است این شبکه ظرفیت لازم برای «نگهداری و تبادل امن اطلاعات داخلی در کشور بهمنظور توسعه خدمات الکترونیکی» و «دسترسی به اینترنت» از طریق بستر ارتباطی باند پهن سراسری برای کاربران خانگی، کسبوکارها و دستگاههای اجرایی را فراهم میکند
به بیان دیگر به گفته کارشناسان زیرساخت فضای مجازی کشور باید شبکه ملی اطلاعات باشد که دارای دو زیرساخت ارتباطی و اطلاعاتی است. زیرساخت اطلاعاتی برای خدمات پایه کاربردی مورد نیاز شبکه تعریف شده که بر مبنای آن بتوان دیتاسنترها را سامان داد، شبکه های اجتماعی بومی را فعال کرد و خدمات پایه کاربردی مثل خدمات ابری، موتورجستجوی بومی، پیام رسانهای اجتماعی و شبکه های توزیع محتوا بر مبنای آن در داخل شبکه ملی ارائه شوند. چنین چیزی تاکنون اتفاق نیافتاده است.
مانع اصلی در سر راه شبکههای اجتماعی بومی چیست؟
کارشناسان معتقدند یکی از مشکلاتی که شبکه های اجتماعی داخلی در رقابت با شبکه های خارجی با آن روبرو هستند به دلیل نبود این زیرساختهای اطلاعاتی است. زیرساخت اطلاعاتی داخلی که باید در شبکه ملی اطلاعات ایجاد می شد فراهم نشده و به دلیل همین است که این خدمات دهندگان نمی توانند سرویس مورد نظر را ارائه دهند. البته ممکن است مشکل فنی هم داشته باشند اما یکی از اصلی ترین مسائل و مشکلاتی که با آن سردرگریبان هستند، این موضوع است.
رضا تقی پور عضو حقیقی شورای عالی فضای مجازی در این خصوص میگوید: به نظر میرسد مهمترین مشکل فعلی در بخش نرم افزارهای پایه داخلی به فقدان یک ابررایانش و یک مرکز ذخیره داده بازمی گردد. ما نیاز به یک CDN سراسری قوی (شبکه توزیع محتوا) در کشور داریم تا مشکل موتورجستجو و ایمیل داخلی را حل کنیم. مشکل فعلی مربوط به توانایی شرکتهای دانش بنیان نیست. بلکه زیرساختهای رایانش ابری در شبکه ملی اطلاعات ایجاد نشده است. والا با نرم افزارهای ایجاد شده از سوی شرکتهای دانش بنیان، آمادگی پوشش خدمات به کاربران در این زمینه وجود دارد.
ضعف عملکردی که استقلال کشور را نشان رفته است
بیتوجهی به زیرساختهای اطلاعاتی باعث اعتراض فیروزآبادی دبیر شورای عالی فضای مجازی نیز هست و وی سابقا گفته بود: برخی که در وزارت ارتباطات هستند بیشتر علاقه دارند شبکه ملی اطلاعات را به صورت کلاسیک در کشور توسعه دهند. بحث استقلال در شبکه ملی اطلاعات بسیار مهم است. به همین دلیل در الزامات مصوبه اصرار کردیم که خدمات پایه ملی باشد. اکنون خدمات پایه این گونه نیست.
آذری جهرمی تیرماه 99 در یک یادداشت نوشته «استقلال یک کشور مشتمل بر مؤلفههایی چون سیاسی، نظامی، فرهنگی، قضایی، دیپلماتیک، ایدئولوژیک، اقتصادی و امنیتی میشود. اما امروزه اگر کشوری بهدنبال حفظ استقلال فضای مجازی خود نباشد، سایر مؤلفههای استقلال خود را درمعرض خطر قرار میدهد. هدف، مقابله با هر نوع دشمنی ازجمله مقابله با هژمونی امریکا در عرصه فضای مجازی و اقتصاد دیجیتالی و رفع امکان تحریم اینترنتی ایران است». کاش او مشخص و صریح بگوید برای تحقق این هدف چه اقدامی انجام داده و مسیری که در بحث تلگرام، اینستاگرام و زیرساختهای شبکه ملی اطلاعات طی کرده چه نسبتی با این استقلال در فضای مجازی دارد؟