انقلاب بلاکچین در درجهی اول یک انقلاب اجتماعی است. این ایده که جامعه میتواند از طریق قراردادهای هوشمند جزئی بدون نیاز به یک قدرت مرکزی اداره شود، از بدو شروع کار فناوری بلاکچین، به آن چهرهای ضد سرمایهدارانه و مخالف با قدرت بی حد و حصر دولتها بخشیده است.
تعدادی از طرفداران پروپاقرص بلاکچین به دنبال پایان یافتن روند نظامهای مالی متمرکز و سلسله مراتبی هستند. قراردادهای هوشمند غیرمتمرکز برپایهی بلاکچین میتواند انقلابی در حکومتداری ایجاد کند.
این ایدهی انقلابی که طرفداران افراطی بلاکچین از آن حرف میزنند، فی الواقع ایدهی آشنایی است. این که اعضای یک جامعه در مدیریت کشور مشارکت داشته باشند، مبنای اندیشههای سوسیالیستی است که بر طبق آن هنگامی که کارگران به سطحی از بلوغ و آگاهی سیاسی برسند، دولت به کنار گذاشته میشود.
اما یک تفاوت بسیار برجسته میان اندیشههای سوسیالیستی و ایدهای که طرفداران افراطی بلاکچین از آن صحبت میکنند، وجود دارد. در حالی که هدف سوسیالیسم نابودی سرمایهداری است، طرفداران افراطی بلاکچین در قطبی کاملا متضاد این قضیه قرار گرفتهاند؛ یعنی پیروزی بازار آزاد و کسب و کارهای خصوصی بر نهادهای عمومی. این فرایندی است که آن را «سرمایهداری آنارشیستی» مینامند.
در عین حال طرفداران معتدل بلاکچین از این قضیه دفاع میکنند که انقلاب بلاکچین به دنبال ایجاد جامعهای غیرمتمرکز است که همچنان بر پایهی اقتدار دولت عمل میکند؛ در چنین دولتی چارچوبهای حقوقی به جزئیات بیشتر و دقیقتری پیرامون این وضعیت رسیدگی خواهد کرد. اما طرفداران افراطی بلاکچین پایان قطعی دولتها را به خاطر نارضایتی گستردهی شهروندان پیشبینی میکنند.
این ایدهها از تفکرات فیلسوفان عصر روشنگری مانند توماس هابز و جان لاک برگرفته شده است. این فیلسوفان میگویند مشروعیت دولت صرفا برپایهی رضایت شهروندان و از طریق «قرارداد اجتماعی» حاصل میشود. با وارد شدن به قرارداد اجتماعی، شهروندان آزادی خود را به دولت واگذار میکنند و در مقابل حفاظت از حقوق آنها و یا بقای نظم اجتماعی، در برابر قدرت دولت سر خم میکنند. وقتی که رضایت شهروندان کاهش مییابد، دولت مشروعیت و قدرت خود را از دست میدهد. طرفداران افراطی بلاکچین چنین نگاهی به دولت دارند.
با این پیشزمینه و بر پایهی نظریههای جامعهشناسانهای که دربارهی انقلاب بلاکچین وجود دارد، حال به دنبال کاربردهای عملی این فناوری در جامعهی امروزی هستیم. با کنار گذاشتن این سناریوهای افراطی که پایان دولت را پیشبینی میکنند، میتوان کنون تاثیر این فناوری را بر زندگی روزمره بررسی کرد. بلاکچین را میتوان شیوهی جدیدی برای تعامل میان دولتها و افراد دانست که از طریق یک فرایند غیرمتمرکز انجام میگیرد. اما بلاکچین بالقوه میتواند چه تاثیراتی بر حکمرانی بگذارد و چه جنبههای حقوقی را در بر میگیرد؟
مردمسالاری مستقیم
یکی از چالشهای همهی نظامهای مردمسالاری، مشارکت مستقیم همهی شهروندان در تصمیمگیریها بوده است. قبل از اختراع بلاکچین، این مساله تقریبا غیرممکن به نظر میرسید و یا برای جوامع بسیار کوچک محتمل بود. اما فناوری بلاکچین از طریق کلیدهای نامتقارن و ناشناس بودن رایها به خاطر فرایند رمزگذاری شده، میتواند احراز هویتی ایمن را تضمین کند.
با استفاده از بلاکچین، شهروندان قادر خواهند بود که هم در سطح محلی و هم در سطح ملی به طور مستقیم در سیاست مشارکت کنند و این کار به سادگی با رایگیری بر روی تلفنهای همراهشان از طریق فناوری بلاکچین صورت بگیرد. رایدهندگان بهطور مثال میتوانند برای بودجهی پیشنهادشده برای شهرشان یا برای حذف و جابجایی مقامات سیاسی اقدام کنند.
اما علاوه بر تمام اینها، پیرامون اتکا به فناوری بلاکچین برای سامانههای رایگیری، نگرانیهایی نیز مطرح شده است. نخست این که فناوری کاملا غیرمتمرکز بلاکچین ممکن است در معرض این خطر باشد که نتایج انتخاباتها در دست استخر ماینرهای ناشناس قرار بگیرد؛ چرا که رایها میتواند با یک حملهی ۵۱ درصد مورد نفوذ قرار بگیرد. حملهی ۵۱ درصد اشاره به یک حملهی فرضی بر روی بلاکچین دارد که در آن گروهی از ماینرها بیش از ۵۰ درصد هش ریت شبکه را در اختیار میگیرند. در این صورت این حملهکنندگان قادر خواهند بود که مانع از تائید شدن تراکنشهای جدید شوند و انتقال میان بعضی از کاربران را متوقف سازند.
علاوه بر این، از آنجا که هیچ نظارت مستقیمی بر روی افراد رایدهنده نیست، جلوگیری از رایگیری اجباری یا خرید و فروش رای و یا حتی شناسایی آن تقریبا غیرممکن است.
با وجود این نگرانیها، پلتفرمهای رایگیری مبتنی بر بلاکچین روزبهروز در حال پیدا کردن اعتباری بیشتری در سطح جهان هستند. به طور مثال، در ماه مارس ۲۰۱۸ یک پلتفرم بلاکچین در انتخابات ملی سیرالئون به عنوان روشی برای جلوگیری از دستکاری شدن نتایج الکترونیکی استفاده شد. افزون بر این، ایالت ویرجینیای غربی نیز به عنوان نخستین ایالت در آمریکا از یک برنامهی رایگیری تلفن همراه استفاده کرد که به اعضای ارتش آمریکا در خارج از کشور اجازه میداد تا رای خود را بهطور ناشناس از طریق بلاکچین در انتخابات درون حزبی ۲۰۱۸ ارسال کنند.
حکمرانی الگوریتمی
یک بینش آیندهنگرانه و پیشروانهتر به بلاکچین، استفاده از آن در سازمانهای خودمختار غیرمتمرکز (DAO) است که به عنوان جانشین نهادهای حکومتی تصور میشود. در چنین طرحی، افراد میتوانند از طریق مقررات الگوریتمی که در قراردهای هوشمند گنجانده میشود، حکمرانی شوند. در نتیجهی چنین رویکردی میتوان از طریق قراردادهای هوشمند، نظامهای حقوقی اختصاصی طراحی کرد که مشخص کند کدام مقررات بر افراد اعمال شود. این مسئله بینیاز از یک قدرت مرکزی است که چنین مقرراتی را تقویت کند و باعث پدیدهای خواهد شد که از آن با عنوان «حکمرانی الگوریتمی» یاد میشود.
استفادهی گسترده از حکمرانی الگوریتمی مزایای بسیاری خواهد داشت. مثلا هزینهی یک محصول را میتوان بر حسب فرد تعیین کرد و یا خودروهای خودران که توسط الگوریتمهای پیچیده کنترل میشود، میتواند خسارات ناشی از تصادفات را تا اندازهی زیادی کاهش دهد. افزون بر این، دادههای نظام پزشکی که از طریق ساعتهای هوشمند به دست میآید، میتواند در صورت تشخیص بیماریهای خاص یا نیاز به فوریتهای پزشکی کمک کند. بهطور مثال، الگوریتم میتواند نارسایی قلبی را شناسایی کند و پیش از یک حملهی قلبی، آمبولانس را به موقعیت بیمار ارسال کند.
اما این حکمرانی الگوریتمی معایبی نیز خواهد داشت. ارادهی آزاد افراد در این مسیر به تدریج و ناخودآگاه از آنها سلب میشود و تصمیمات اصلی آنها (بهطور مثال پیرامون شغل یا خانواده) به الگوریتمها واگذار میشود. بزرگترین مشکلها وقتی مطرح میشود که میفهمیم الگوریتمها در بسیاری از موارد ممکن است بهترین گزینه را برای فرد انتخاب نکنند. یکی از بزرگترین دلایل این مساله آن است که الگوریتمهای مبتنی بر داده نیت بدی ندارند، اما میتوانند باعث رفتارهای تبعیضآمیز شوند؛ زیرا تصمیمگیرندگان این الگوریتمها خود ممکن است رفتارهایی مبتنی بر الگوهایی از تبعیض و پیشداوری داشته باشند. این امر ممکن است به خاطر ضعف در ارزشگذاری دادهها انجام گیرد. بهطور مثال شکلی از تبعیض غیرمستقیم را میتوان در رفتار الگوریتمهای پیشبینیکنندهی پلیسی مشاهده کرد. در آمریکا این الگوریتمها به طور کلی دارای ذهنیت منفی نسبت به اقلیتها هستند و به همین خاطر مسالهای چالش برانگیزند.
همچنین دادههای تفسیر شده توسط این الگوریتمها ممکن است در زمینهی اشتباهی تفسیر شده باشد. در بدترین حالت، قراردادهای هوشمند بهطور خودکار فارغ از ارادهی گروهها تقویت میشود و نتیجهی آن میتواند یک نظام متعین و قطعی باشد که در آن افراد آزادند که مجموعه مقررات خود را انتخاب کنند. اما هنگامی که این تصمیم گرفته شد، نمیتوانند از آن مقررات رهایی یابند و بنابراین به بردهای برای رژیمهای توتالیتر نسخهی فناورانه تبدیل خواهند شد.
خصوصی کردن خدمات دولتی
سامانههای حکمرانی مبتنی بر بلاکچین میتوانند طیف وسیعی از خدماتی را که سابقا توسط دولتها انجام میگرفت، برعهده بگیرند. بهطور مثال، با استفاده از فناوری بلاکچین به عنوان مخزنی از سوابق، ذخیرهسازی اسناد حکومتی مانند اطلاعات هویتی، پاسپورتها، گواهینامهها و سند ملک و ... ممکن میشود و در نهایت میتوان اطلاعات یک ملت را بر روی بلاکچین ذخیره کرد.
با کنار گذاشتن آرشیوهای دولتی و دفترهای ثبت و ضبط، صرفهجویی عظیمی در هزینهها انجام میشود. مثلا استفاده از یک برنامهی ساده میتواند جایگزین دفاتر ثبت ازدواج، ثبت اسناد و ... شود.
مزایای غیرمتمرکز شدن خدمات دولتی از طریق یک بلاکچین باز و بدون نیاز به مجوز، بسیار زیاد و آشکار است. نخست این که همه چیز بر روی یک دفترکل ثابت و بیتغییر که امکان دستکاری در آن نیست، نگهداری میشود که افراد به سادگی از طریق یک برنامهی موبایل به آن دسترسی دارند. دوم آن که در وقت و هزینه صرفهجویی عظیمی میشود؛ زیرا که بسیاری از خدمات دولتی از طریق الگوریتمهایی بدون نیاز به مداخلهی انسان انجام میگیرد.
اما چنین مسالهای، جنبههای چالشبرانگیزی نیز دارد که توجه بیشتری میطلبد. مهمترین مشکلی که باید در نظر گرفته شود، خصیصهی احتکارآمیز بودن بلاکچین است. همان طور که میدانیم، فعالیتهای استخراج (ماین) به معنای سرمایهگذاری در پول و انرژی است. حل معماهای ریاضی برای پیدا کردن تائید اثبات کار فرایندیست که نیاز به نیروی محاسباتی زیادی دارد. این فرایند بهطور بالقوه پیامدهای متعددی دارد. نخست، متمرکزشدن نیروی پردازشی شبکه و وابستگی شبکهها به تعدادی الیگارش یا نهنگها و یا شرکتهای بزرگ استخراجگر. این مسئله به این خاطر خطرناک است که نهادهای نظارتی هیچ قدرت قانونی در بلاکچین ندارند.
مسئلهی دوم این است که تسلط یافتن منطق بازار بر خدمات عمومی اساسی یک کشور و فعالیتهای قانونی اساسی باعث نگرانی زیادی خواهد شد. فی الواقع اگر یک بلاکچین عمومی دیگر دارای مزایا به نظر نیاید، افراد هر لحظه میتوانند از آن بیرون بیایند. از این رو همیشه خطر توقف تداوم و حفظ دادهها به طور بلندمدت وجود دارد و نمیتوان هیچ فردی را به خاطر کوتاهی در انجام این کار شناسایی و مجازات کرد؛ بنابراین از آنجا که خدمات دولتی نیاز به میزان عظیمی اتکاپذیری، دسترسیپذیری و شفافیت هستند، از غیرمتمرکز کردن این گونه خدمات بر روی یک بلاکچین باید اجتناب کرد. این گونه خدمات اصلی دولتی نیاز به نهاد مرکزی دارد.
محافظت از دسترسیهای غیرمجاز به دادهها
رمزنگاری مورد استفاده در بلاکچین که شدیدا قابل اتکاست، میتواند به عنوان یک ابزار موثر برای حفاظت افراد در زمینهی قانون اساسی و آزادیهای فردی مورد استفاده قرار بگیرد. رمزنگاری میتواند به افراد در حفظ آزادی خود و قدرت نگرفتن بیش از حد شرکتهای فناوری غربی کمک کند.
امروزه خطر نفوذ بیش از حد شرکتهای فناوری بزرگ مانند گوگل و فیسبوک به اطلاعات شخصی افراد، همواره در حال گسترش است. این شرکتها بیش از حد از افراد اطلاعات جمعآوری کردهاند که با استفاده از بلاکچین میشود تا حد زیادی این مساله را حل کرد.
بهطور کلی، بلاکچین میتواند بر مسالهی حفاظت از دادههای شخصی کمک قابل توجهی بکند. بهطور مثال، در پارلمان اتحادیهی اروپا در تاریخ ۲۴ جولای ۲۰۱۹ گزارشی منتشر شد با این مضمون که چطور بلاکچین میتواند به عنوان ابزاری حمایتی برای قانون حفاظت از حریم شخصی اتحادیه استفاده شود و چطور میتوان از آن برای مشخص شدن مطابقت شرکتها با این قانون استفاده کرد.
در گزارش فوق الذکر، نکاتی پیرامون چالشهای بلاکچین و قانون حفاظت از حریم شخصی اتحادیهی اروپا گفته میشود که علت این چالشها از نظر نویسندگان گزارش، شیوههای متفاوت آرشیوگذاری این دو است. قانون اتحادیهی اروپا بر پایهی این فرض است که برای هر دادهی شخصی باید یک شخص حقوقی (گردآورندهی داده) مطرح باشد که او را بتوان در برابر قوانین اتحادیهی اروپا مسئول دانست. اما بلاکچین عامل واحد را با بازیگرهای متفاوتی که از فناوری دفترکل توزیع شده استفاده میکنند، جابهجا میکند و باعث میشود بار مسئولیت و پاسخگو بودن از دوش یک شخص برداشته شود و بین افراد تقسیم شود. در درجهی دوم قانون اتحادیه اروپا بر پایهی این پیشفرض است که دادهها میتواند در صورت ضرورت برای مطابقت با قوانین تغییر کند و یا حذف شود. اما بلاکچین چنین تغییرات عامدانهای را بر روی دادهها غیرممکن میسازد تا بتواند از امنیت و اعتماد کلی در شبکه حفاظت کند.
با وجود این مشکلات، مزایای استفاده از بلاکچین برای حفاظت از دادهها نیز بسیار زیاد است. مهمتر از هرچیز، نظارت بر دادههای شخصی به خود ایجادکنندگان دادهها واگذار میشود. فی الواقع هرچقدر افراد بیشتری با دستگاههای مرتبط با اینترنت -که دادههای شخصی را گردآوری میکند و به اشتراک میگذارد- ارتباط داشته باشند، حفاظت از این دادهها به مسالهی مهمتری تبدیل میشود. فناوری بلاکچین میتواند این شکاف حاصل از عدم اعتماد را از طریق رمزنگاری و مشوقهای اقتصادی پر کند و از طریق اطمینان حاصل کردن از هویت تغییرناپذیر و احراز هویت و تائید و دسترسی ایمن و رمزگذاریشده، حفاظت دادههای اشخاص را تقویت کند.
این نیاز به نوآوری در زمینهی مدیریت دادههای شخصی همچنین مسالهای است که امروزه دولتها و نهادهای عمومی بسیار با آن سروکار دارند. امروزه همهی دولتها باید نگران این مساله باشند و در این زمینه اقدامات خود را شروع کنند. استفاده از بلاکچین میتواند به طور کلی سیستم امنتری برای شهروندان ایجاد کند تا دادههای شخصی آنها به طور پیشفرض محافظت شود.