به گزارش
گرداب، تاريخ حضور سياهپوستان در ايالات متحده بيش از آنكه داستان زندگي يك ملت را داشته باشد، بيشتر به بزرگترين سوء استفاده و نژادپرستي طول تاريخ شباهت دارد.
ميليون ها سياه پوست از سرزمين آفريقا ربوده شدند تا در معادن و كشتزارهاي آمريكا به كار مشغول شوند در حالی که از كوچكترين حقوقي محروم بودند. با وجود لغو قانون برده داري درجنگ هاي انفصال آمريكا و آزادي ظاهري سياهان با اين حال، سياه پوستان در حصاري جديد زنداني شدند.
محله هاي پست و كثيف، حقوق كم و تبعيض در برخورداري از امكانات، موانعي بود كه پس از آزادي در مقابل آن ها قرار گرفت و آن ها بايد در قرن بيستم با آن دست و پنجه نرم مي كردند.
12 درصد جمعيت آمريكا سياه هستند جمعيت سياه پوستان در آمريكا از جوامعي است كه نرخ رشد بالايي دارد و به طور روزافزون زياد ميشود. البته آمارهاي متفاوتي در مورد تعداد سياه پوستان در آمريكا ذكر ميشود مثلاً عدهاي تعداد آنها را 30 ميليون كه 12 درصد از مردم ايالات متحده را تشكيل ميدهند عنوان ميكنند در حالي كه عدهاي صرفاً در حدود 9 درصد مردم ايالات متحده را از سياهان ميدانند در هر صورت آنچه مسلم است رشد روزافزون آنها به علت بالا بودن ميزان زاد و ولد است.
دهه 1960 سالهاي جنبش سياهان و تلاش آنان در جهت كسب حقوق اجتماعي خويش بود. در اين سالها رهبراني مانند مالكوم ايكس و مارتين لوتركينگ توانستند موفقيتهايي كسب كنند و به طور كلي در اين سالها سياهان توانستند قدري از لحاظ قانوني وضعيت خود را ترقي ببخشند.
تبعيض هايي كه قانوني هستند پيش از اين سالها سياهان هنوز به واسطه قانون تحت تبعيض نژادي قرار داشتند، تبعيضهاي شغلي اجرا ميشد و غيرقانوني نبود، سياهان حق رأي نداشتند و قانون برابر ولي جدا در مورد آنان به اجرا گذاشته ميشد، مطابق اين قانون كودكان سياه از حق برابر آموزش برخوردار بودند ولي بر جداسازي مدارس سياهپوستان و سفيدپوستان تأكيد ميشد. در طول اين سالها سياهان خواهان مدارس آزاد، پايان تبعيض نژادي در استخدام و حفظ و حراست از حق رأي ميشوند.
البته تلاشهاي اين سالها موفق نيز بوده است هر چند كه در عمل اثر چنداني حاصل نميشود ولي در قوانين تغييراتي حاصل ميشود در 1964 هرگونه تبعيض شغلي مبتني بر رنگ، مليت، نژاد و... ممنوع اعلام ميشود. به آنان حق رأي داده و در برخي ايالات اجازه تأسيس مدارس مشترك داده ميشود كه در آن سياهان و سفيدپوستان در كنار هم درس بخوانند.
پس از دهه 1960 هر چند جنبشهاي سياهان به كلي خاموش نميشود ولي از اثر آن كاسته ميشود و جامعه سياه هنوز هم با تبعيض نژادي دست و پنجه نرم ميكند.
چرا يك سياه پوست 7 سال كمتر از يك سفيد پوست عمر مي كند تبعيض نژادي در عرصه اشتغال هنوز هم وجود دارد، ميزان دستمزدها تفاوت ميكند و به طور كلي تبعيضآميز است. سياهان در برنامههاي آموزشي پذيرفته نميشوند.
با وجود تلاشهاي كميته فرصتهاي برابر شغلي و استخدامي (EEOC) اوضاع تبعيض نژادي در اين زمينه رو به وخامت ميرود. در مقايسه با يك سفيدپوست يك سياهپوست شانس كمتري براي پايان تحصيلات و يافتن يك شغل آزاد دارد در حالي كه 2 برابر احتمال دارد كه يك ولگرد بشود و كمتر از درآمد يك سفيدپوست را در صورت اشتغال خواهد گرفت و به طور متوسط 7 سال كمتر عمر خواهد كرد.
نرخ بيكاري براي سياهان و آسياييها كه اقليت نژادي محسوب ميشوند و عليه آنها تبعيض نژادي رواج دارد بالاتر از سفيدپوستان است. نرخ بيكاري اين اقليتها 13 درصد است در حالي كه در مورد سفيدپوستان نرخ بيكاري به كمترين ميزان خود يعني 6 درصد رسيده است.
مطابق آمار سياهان متقاضي وامهاي خود اشتغالي بايد براي دريافت وام 3 برابر سفيد پوستان تلاش كنند و اين خود نشان ميدهد كه در ارائه خدمات بانكي و ارائه تسهيلات وام و... نيز به نوعي تبعيض نژادي اعمال ميشود.
محله هاي سياه پوستان معجوني از درد و رنج اين همه فقط آماري است كه در مورد تبعيض نژادي در عرصه اشتغال و كار ميتوان ذكر كرد به راحتي ميتوان فهميد وقتي كه گروهي از لحاظ اشتغال در محدوديت قرار گيرند، دستمزد آنان كمتر باشد و از شرايط كاري بدتري نيز به هنگام اشتغال رنج ببرند واین به همراه جلوگيري از پيشرفت و دستمزد كمتر باشد، اين گروه از جامعه عقب خواهند ماند، دچار كمبودهاي ديگري ميشوند، سطح آموزش در آنها پايين ميآيد، ميزان سواد، نرخ مطالعه، ميزان رفاه اجتماعي و... كاهش مييابد و در عوض آمار جنايات، جرمها و... افزايش مييابد. فقر بر سر آنان سايه خواهد افكند و گرسنگي آنها را در برخواهد گرفت.
وقتي به محلههاي سياهپوستان در ايالات متحده و در شهرهاي بزرگ و پرتجمل و ثروتمندي مانند نيويورك توجه ميشود ديگر از آن همه رفاه آمريكايي خبري نيست رنگهاي سپيد و سرخ به رنگهاي سياه و سوخته تبديل ميشود ساختمانهايي با پنجرههاي شكسته، درهاي سوخته و ديوارهاي سياه توجه را به خود جلب ميكند مثل اين كه در اين محلهها آتشسوزي مكرر اتفاق افتاده است.
بورژواهاي ناياب در بين سياهان سياهان نيز مثل سفيدها از حيث وضعيت اقتصادي در رفتار اجتماعي و ويژگيهاي فرهنگي با وجود مشتركات، باز هم تقسيمبنديها و تفاوتهايي دارند. در آمريكاي امروزي سياهان بورژوا و مرفه نيز ديده ميشود، سياهان تحصيلكرده، دانشمند، استاد، مهندس، سياستمدار و هنرمند و... بسيارند ولي در مجموع اين سياهان بورژوا معرف اكثريت جامعه سياه ايالات متحده نيستند بلكه اكثريت سياهان را طبقات پايين و حتي مادون متوسط تشكيل ميدهند و در محلههايي زندگي ميكنند كه تقريباً فراموش شده به نظر ميرسد.
در جامعه سياهان از همان ابتدا گروهي از حد متوسط اجتماعي بالاتر رفتند ولي تعداد اين گروه نسبت به كليه سياهان ايالات متحده بسيار اندك است حتي در دوره بردهداري عدهاي سياهان آزاد يافت ميشدند كه به نحوي از انحناء توانسته بودند از برده بودن خلاص شوند هرچند اينان ديگر برده نبودند ولي باز هم در درجههاي بالاي موقعيتهاي اجتماعي قرار نميگرفتند.
هنر و ورزش يگانه راه نجات يك سياه پوست يكي از راههاي معدود مطرح شدن سياهان و پيدا كردن موقعيت اجتماعي از سوي آنان موسيقي شعر و تئاتر است. سياهان كه ديگر راههاي مطرح شدن در اجتماع را بر روي خود مسدود ميبينند و كمتر ميتوانند در جامعه به اصطلاح آزاد ايالات متحده فرصت رشد و پيشرفت پيدا كنند "در شعر، در تئاتر، در موسيقي و در صحنهها و عرصههاي مختلف هنر اعلام حضور و ابراز وجود ميكنند و در ورزش نيز شهره آفاق هستند" و در غير اين صورت اهرمهاي نامرئي جامعه كه بسياری از آنها از آبشخور تبعيض نژادي و سياستها و فرهنگهاي اجتماعي ناشي از آن ارتزاق ميشوند همواره سياهوپستان را در همان محلههاي فراموش شده و در لجنزار جنايت و فحشا و مواد مخدر و ديگر آسيبهاي اجتماعي محصور و محبوس خواهند داشت.
فقر مشخصترين و بارزترين خصوصيت محلههاي سياهان ميتوان گفت كه فقر مشخصترين و بارزترين خصوصيت محلههاي سياهان و به طور كلي جامعه سياهان ايالات متحده است. مطابق برخي آمار 50 درصد كودكان سياه با فقر دست و پنجه نرم ميكنند، حقوق و درآمد سياهان 50 درصد كودكان سياه با فقر دست و پنجه نرم ميكنند، حقوق و درآمد سياهان 50 درصد حقوق سفيدپوستان است.
با چنين آمار و حشتناكي نبايد انتظار داشت كه تربيت و آموزش اين كودكان به خوبي صورت گيرد و به راحتي ميتوان حدس زد كه بسياري از آنان تحصيلات چنداني نخواهند داشت و عده كمتري هستند كه در تحصيلات موفق ميشوند و يا ميتوانند به دانشگاه راه پيدا كنند.
با وجود اين شكست تحصيلي در همه محلهها گسترده است اما فراگيري آن در محلات فقيرنشين شهري بيشتر است. به عنوان مثال تجربيات در بخش فقيرنشين لسآنجلس نشان ميدهد كه 75 درصد دانشآموزان به آموزش متناسب با مقطع ابتدايي دست نمييابند. اين در حالي است كه بخش عمدهاي از سياهان هنوز به وضع اسفناكي فقيرند و همانگونه كه گفتيم فقر شاخصه اصلي زندگي سياهان شده است.
درآمد دوبرابري سياه پوستان در مقابل سياه پوستان از نظر سطح درآمد، از نظر درصد بالاي بيكاري و از نظر خانه مسكوني هنوز سياهان وضع بسيار نامساعدي دارند. مثلاً مطابق آمار در دهه 80 و 90 ميلادي بيش از 60 درصد سياهان زير خط فقر بودهاند در حالي كه اين آمار براي سفيدپوستان 12 درصد است. ميانگين درآمد متوسط سياهان در سال 15211 دلار بوده است در حالي كه در همان دوران ميانگين درآمد سفيدپوستان به طور متوسط 24603 دلار بوده است.
به هر حال سياهان آمريكايي تا حدود زيادي در آتش جبر سياه بودن و آثار و تبعات تاريخي و اجتماعي آن گرفتارند.
نا اميدي از اميد به زندگي ميزان اميد به زندگي در آمريكا بين سياهان 4 سال كمتر از سفيدپوستان است و اين مسلماً ناشي از درآمد كمتر اين اقشار و دسترسي كمتر آنان به خدمات بهداشتي و تغذيه مناسب است. نرخ بيكاري سياهان نسبت به سفيدپوستان نزديك به دو برابر گزارش شده است كه براي جوانان زير 20 سال به بالاي 40 درصد بيكاري ميرسد. 55 درصد سياهپوستان مالك خانه نيستند در حالي كه فقط 35 درصد سفيدپوستان چنين وضعيتي دارند.
منبع:
فارس