اندیشکده آمریکایی با بیان اینکه آمریکا سلاح مشخصی برای مقابله با دیگر سرمایههای نامتقارن ایران ندارد، نوشت: تأسیسات آمریکا در خلیج فارس، متحدان آمریکا در خلیج فارس، و بیشتر بخشهای جنوب شرقی اروپا در محدوده برد موشکهای ایران است.
به گزارش
گرداب، اندیشکده "مطالعات راهبردی و بینالمللی" آمریکا در گزارشی با عنوان "ایران و توازن نظامی منطقه خلیج فارس" به قلم "الکساندر ویلنر" و "آنتونی اچ. کوردزمن" مینویسد: آمریکا برای کاستن از نفوذ ایران و محدود کردن قدرتش و ایران برای به چالش کشیدن قدرت آمریکا در خاورمیانه و بیرون راندن نیروهایش از این منطقه با هم رقابت دارند.
ایران و آمریکا در مناطق رو به گسترشی رقبای نظامی و امنیتی همدیگرند
تهدید کنندهترین شکل رقابت ایران و آمریکا در حوزه مسائل نظامی و امنیتی صورت میگیرد. ایران و آمریکا در خلیج فارس، اقیانوس هند و سواحل شرقی مدیترانه رقبای نظامیاند و همچنان که ایران تواناییهای مربوط به موشکهای بالستیک با برد متوسط و موشکهای بالستیک میانبرد خود را افزایش میدهد، این حوزه رقابتی نیز گسترش مییابد. این رقابت نظامی به شکلی روی میدهد که هر طرف میکوشد گزینههای نظامی طرف مقابل را انکار کند، و در پی تقویت قوای محدود کننده و بازدارنده و جلوگیری از اوجگیری تنشها باشد. این رقابت از طرف دیگر برای دستیابی به موقعیت و اعتبار نظامی و استفاده از نیروهای نظامی برای نفوذ بر رفتار دیگر کشورهاست.
آمریکا به دنبال کاهش قدرت و نفوذ ایران در منطقه است
پیشینه این رقابت نظامی موازی است با پیشینه تنش سیاسی بین ایران و آمریکا. برداشت ایران این است که آمریکا در پی تسلط بر منطقه خلیج فارس است و این دلایل را برای چنین برداشتی مطرح میکند: دوره مداخله آمریکا در امور داخلی ایران که از سال 1953 آغاز شد، کمک امنیتی آمریکا به رژیم پهلوی پیش از سقوط شاه، حمایت آمریکا از عراق طی جنگ با ایران، جنگ نفتکشها که در سال 1988-1987 به وقوع پیوست، و تلاشهای آمریکا برای محروم کردن ایران از واردات اسلحه و فنآوری نظامی. آمریکا به دنبال این است که قدرت مسلط منطقه شود و در عین حال قدرت و نفوذ ایران را نیز کم کند.
آمریکا معتقد است ایران جریان با ثبات صادرات جهانی نفت را تهدید میکند
از طرف دیگر آمریکا در ایران کشوری را میبیند که از زمان سقوط شاه و بنیانگذاری جمهوری اسلامی خصومت شدیدی با آمریکا داشته، کارکنان سفارت آمریکا را گروگان گرفته، منطقه را تهدید و تروریسم را صادر میکند، برای شورشیان عراق و افغانستان تأمین اسلحه میکند، تهدیدی است برای موجودیت اسرائیل، به دنبال ساخت موشکهای مجهز به کلاهک هستهای است، و تمام مدت در پی تقویت نیروهای نامتقارنش است که جریان با ثبات صادرات جهانی نفت را تهدید میکند. پس ایران هم به دنبال این است که قدرت مسلط منطقه شود و در عین حال آمریکا را بیرون کند و قدرت و نفوذش را از بین ببرد.
رقابت ایران - آمریکا 32 سال به طول انجامیده است
نتیجه این رفتارها رقابتی بوده که 32 سال به طول انجامیده و گاه به برخورد مستقیم منجر شده است. رویدادهای اصلی عبارت است از گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا در ایران (1981-1979)، بلوکه کردن داراییهای ایران در آمریکا، اعمال تحریمها بر ایران، و برخوردهای نظامی گاهبهگاه (1988). برجستهترین بعد رقابت ایران - آمریکا استفاده ایران از عوامل نیابتی است.
آمریکا متحدانش را در مقابل ایران مجهز کرده
آمریکا همواره متحدان منطقهای خود را با تجهیزات نظامی پیشرفته مجهز کرده تا در مقابل ایران بایستند. عربستان سعودی میلیاردها دلار تجهیزات پیشرفته دریافت کرده، از آن جمله میتوان به بالگردهای تهاجمی AH-64، تانکهای جنگیام 1 آبرامز، و جنگنده چندمنظوره F-15 اشاره کرد. این سامانهها بسیار پیشرفتهتر از فنآوری نظامی ایران است، و هم میتواند نفوذ ایران را محدود سازد و هم بازدارنده مهمی در مقابل نیروهای ایرانی است.
ایران مجبور شد که صنعت اسلحهسازی داخلی خود را راهاندازی کند
طی این مدت آمریکا و اروپا از فروش سلاحهای جدید و فنآوری پیشرفته، وسایل یدکی، و مدلهای بهروز شده سامانههایی که زمان شاه به ایران فروختند به جمهوری اسلامی خودداری کردند. حتی بر چین، روسیه و دیگر تأمین کنندگان سلاح هم فشار آوردهاند که انتقال سلاح به این کشور را محدود سازند. آمریکا و متحدانش در طول مدت جنگ ایران - عراق نیز طرف عراق را گرفتند و آمریکا با فروش سلاح، اطلاعات و ارائه کمکهای فنی از عراق حمایت فراوان کرد. ترکیب این محدودیتها برای واردات اسلحه از سوی ایران و خسارات گستردهای که از جنگ با عراق دید کیفیت و بهروز شدن نیروهای نظامی معمول ایران را کاهش داد و این کشور را وادار کرد که هم صنعت اسلحهسازی داخلی خود را راهاندازی کند و هم جایگزینهایی برای قدرت نظامی بیابد.
ایران کوشیده با تقویت تواناییهای جنگ نامتقارن، ضعف نظامیاش را جبران کند
تاریخ جدید رقابت ایران و آمریکا نشان میدهد که ایران کوشیده با تقویت تواناییهای جنگ نامتقارن، بر روی شکاف موجود در تواناییهای نظامیاش پل بزند. ایران پس از شکست تاکتیکی از آمریکا در خلیج فارس طی عملیات آخوندک (1988)، تمرکزش را بر بالا بردن ظرفیت جنگ نامتقارن گذاشت که بر استفاده از تسلیحات هوشمند، مینهای جنگی سبک، تاکتیکهای حمله چندجانبه، و سد موشکی برای مقابله با نیروی دریایی آمریکا متمرکز است. با اینکه نمیتوان از این سرمایهها برای پیروزی قاطع مقابل آمریکا و دیگر قدرتها در مقابلهای مستقیم در خلیج فارس سود برد، باز هم سرمایههای خوبیاند که مقابله با آنها دشوار است و به ایران امکان میدهند که با هشداری اندک یا بدون هشدار، با نیروهای نظامی بزرگتری بجنگد.
کانون رقابت نظامی آمریکا - ایران موشکهای بالستیک ایران است
ایران همچنین برنامههای مبسوطی برای موشکهای بالستیک و هستهای اجرا کرده که تبدیل به کانون رقابت نظامی آمریکا - ایران شده است. برنامه موشکی ایران به دهه 1980 بازمیگردد و طی جنگ ایران و عراق هم مقدمات آن کاملاً آماده بود. با اینکه تواناییهای موشکهای بالستیک ایران در ابتدا محدود بود، برد موشکها و میزان پیشرفته بودنشان از زمان آغاز این برنامه طی جنگ ایران - عراق افزایش زیادی داشته است. اکنون ایران نیروهای نظامی مجهز به موشک بالستیکی ساخته که میتواند با آن به متحدان آمریکا و پایگاههایش در منطقه حمله کند؛ این موشکها میتواند در صورتی که ایران موفق به ساخت کلاهک هستهای شود این کلاهکها را حمل کنند.
برنامه هستهای ایران علیرغم مشکلات پیشرفت مداومی داشته است
با اینکه ایران در واقع از دهه 1950 برنامه هستهای خود را آغاز کرد، تصمیم قطعی برای غنیسازی اورانیوم و دستیابی به توانایی هستهای در طول جنگ ایران - عراق اتخاذ شد و در دهه 2000 سرعت گرفت. برنامه هستهای ایران علی رغم مانعتراشیها، ترور دانشمندان ایرانی و تحریمها پیشرفت مداومی داشته است. ایران همچنان ادعا میکنند که برنامهاش صلحآمیز است. امکانش هست که ایران طی پنج سال آینده بتواند سلاحهای هستهای قابل حملی بسازد.
سیاست خارجی آمریکا
راهبرد نامتقارن ایران چالش منحصربهفردی برای تصمیمگیران آمریکاست
با توجه به اهمیت خلیج فارس در امنیت انرژی جهان، اهداف ایران برای تبدیل شدن به قدرت منطقهای، و عدم ثبات اجتماعی - سیاسی در خاورمیانه، امکانش میرود که رقابت نظامی بین آمریکا و ایران شدیدتر شود. علیرغم برتری نظامی آمریکا، راهبرد نامتقارن ایران چالش منحصربهفردی برای تصمیم گیران آمریکاست، و ایران به تقویت و متنوع کردن تواناییهای غیرمعمول نظامی، از جمله تواناییهای هستهای و موشکی ادامه خواهد داد تا به این شکل حضور آمریکا در منطقه را کم اهمیت سازد. تصمیمگیران آمریکا برای کارآمدترین نوع رقابت با آمریکا باید راهبرد نامتقارن این کشور را ارزیابی کرده و این راهبرد و برداشت ایران از رقابت نظامی را موضوع سیاستهایشان قرار دهند.
تواناییهای نامتقارن ایران هم قوه بازدارندهای این کشور و هم ابزار نفوذ منطقهایاش است
هنوز قدرت اصلی بسیاری از این سرمایههای غیرمعمول در درگیری ثابت نشده است، اما ایران تمام تلاشش را برای توسعه این تواناییها میکند تا هم قوه بازدارندهای ساخته باشد و هم بر نفوذ منطقهایاش بیافزاید. برتری نظامی فعلی آمریکا باعث شده که این کشور در درگیری طولانی مدت با ایران دست بالا را داشته باشد، اما در درگیریهای کوتاه مدت، جنگندههای سریع ایران، تسلیحات هوشمند و زیردریاییهایش خساراتی را به نیروهای آمریکا و نیروهای متحدان منطقهایاش وارد ساخته، زیرساختهای اصلی را آسیب زده، و بدون هیچ هشداری تجارت در خلیج را مختل یا متوقف کرده است.
آمریکا قصد دارد متحدان منطقهایاش را تقویت کند تا با تهدیدهای نامتقارن ایران مقابله کنند
درست است که این نیروها قادر به تضمین پیروزی قاطع نیستند، اما نیروی بازدارندهای که به وجود میآورند کمک میکند ایران سیاست خارجی منطقهای تهاجمیتری در پیش بگیرد. آمریکا برای خنثی ساختن این تهدید، باید ساز و کارهای ردیابی و هشدار اولیهاش را ارتقا دهد و دکترین کارآمدی برای مقابله با این نیروها داشته باشد. آمریکا باید نیروهای متحدان منطقهایاش را هم تجهیز کند، بهروز کند و آموزش دهد تا با تهدیدهای نامتقارن مقابله کند. عوامل نیابتی منطقهای ایران هم عنصر قدرتمندی در جنگ نامتقارن هستند، هر چند که هیچکدام تحت نظارت و فرماندهی مستقیم ایران نیستند. این سرمایهها در کاهش ثبات و انسجام داخلی متحدان آمریکا در خاورمیانه (بیشتر لبنان و عراق) کارآمد نشان دادهاند و در مورد حماس در نوار غزه قدرت سیاسی را به دست گرفتهاند. با توجه به اهمیت راهبردی این کشورها در توازن منطقهای، آمریکا دیگر نمیتواند به ایران اجازه دهد که عوامل نیابتیاش را تغذیه کند و پر و بال بدهد؛ بنابراین آمریکا باید متحدان منطقهایاش را آموزش دهد و آنها را مورد حمایت مالی قرار دهد تا در مرزهایشان با عوامل نیابتی ایران مبارزه کنند. مضاف بر این، آمریکا باید بکوشد که حمایت تسلیحاتی و مالی ایران به این گروهها را قطع کند.
ایران با نیروی هستهای، اهرمی برای مقابله با برتری قدرت نظامی آمریکا خواهد داشت
با اینکه قدرت عوامل نیابتی و تاکتیکهای جنگهای نامتقارن ایران فوقالعاده است، باز هم به اندازه تهدیدی که از جانب برنامههای هستهای و موشکهای بالستیکش متوجه دشمنان است نیست. ایران در حال حاضر سلاح هستهای در اختیار ندارد، اما ممکن است که در آینده نزدیک به دست آورد و آن وقت عواقب آن برای توازن نظامی آمریکایی - ایرانی در منطقه به شدت زیانبار خواهد بود. ایران با نیروی هستهای کامل و گسترده، اهرمی برای مقابله با برتری قدرت نظامی معمول آمریکا خواهد داشت و سیاست خارجی منطقهای تهاجمیتری را در پیش خواهد گرفت. در نتیجه، برنامه هستهای ایران بعد کلیدی راهبرد نظامی نامتقارن این کشور برای مقابله با آمریکا خواهد بود و وقتی که رقابت نظامی بین این دو کشور را در نظر میگیریم اهمیتی وافر مییابد.
تنها راه حل موضوع هسته ای ایران راه حل سیاسی از راه سازش است
شاید تصمیم ایران مبنی بر ساخت بازدارندهای هستهای، حمله پیشگیرانه به تأسیسات هستهای این کشور را برای سیاستگذاران جذاب بنماید، اما چنین اقدامی در بهترین حالت تنها راهحلی موقتی خواهد بود. میزان تکامل و پیشرفت برنامه ایران، بازسازی آن پس از تخریب را تقریباً تضمین میکند. مضاف بر این، حملهای سخت به زیرساختهای هستهای ایران، توجیهی برای ادامه برنامه هستهای به دست رهبران این کشور خواهد داد و ادامه پیشرفتها را زیرزمینیتر خواهد کرد؛ بنابراین، تنها راهحل باقی مانده برای مشکل برنامه هستهای ایران راهحل سیاسی از راه سازش است. رویکرد تشویق و تنبیه به نفع آمریکا و جامعه بینالمللی است. چنین رویکردی به این شکل است که انگیزههای اقتصادی و پیشنهادهای منفعتآمیز دیگری ارائه دهیم تا به واسطه آن برنامه هستهایاش را کنار بگذارد و در صورت ادامه تلاشهایش برای ساخت سلاح هستهای و عدم همکاری با آژانس انرژی هستهای جریمه شود.
دکترین نظامی ایران خنثی کردن قدرت نظامی آمریکا در منطقه است
این موقعیت همچنان حل نشدنی به نظر میرسد، زیرا مذاکرات دهه اخیر بین آمریکا، ایران و دیگر کشورها نیز به دلیل خودداری هر دو طرف از پذیرش کف تقاضاهای طرف مقابل با شکست مواجه شده است. علاوه بر این، تنش تاریخی بین دو کشور و همچنین سیاست خارجی و دکترین نظامی ایران مبنی بر خنثی کردن قدرت نظامی آمریکا در منطقه، باعث میشود نتیجه بگیریم ایران دست از بازدارندهای که نیروی هستهای در اختیارش میگذارد نخواهد کشید؛ بنابراین، آینده برنامه هستهای ایران همچنان نامشخص است.
تأسیسات آمریکا و متحدانش در خلیج فارس، و بخشهایی از اروپا در محدوده برد موشکهای ایران است
تا وقتی که نیروی نظامی معمول ایران در مقایسه با نیروی نظامی همسایگانش ضعیفتر باشد، همچنان به پیشبرد برنامه موشکهای بالستیکش ادامه میدهد تا هم به عنوان سلاح ارعاب و هم وسیله حمل کلاهک هستهای، در صورت موفقیت ایران برای ساخت سلاح هستهای، از آن استفاده کند.با توجه به حداکثر برد موشکهای بالستیک ایران، تأسیسات آمریکا در خلیج فارس، متحدان آمریکا در خلیج فارس، و بیشتر بخشهای جنوب شرقی اروپا در محدوده برد موشکهای ایران خواهند بود. آمریکا سلاح مشخصی برای مقابله با دیگر سرمایههای نامتقارن ایران ندارد.
همچنان که سلاحهای موشکی ایران پیشرفتهتر میشود، سامانههای پدافندی آمریکا قدیمیتر خواهد شد
سامانه رادار پدافند موشکی که قرار است آمریکا در ترکیه بسازد بر تواناییهای آمریکا برای ردیابی موشکهای ایرانی میافزاید؛ بنابراین، آمریکا برای مقابله مستقیم با موشکهای ایرانی در موقعیت بهتری نسبت به ایران با تواناییهای فوقالذکر است، اما همچنان که سلاحهای موشکی ایران پیشرفتهتر و گستردهتر میشود، سامانههای پدافندی و پاتکی آمریکا برای مقابله کارآمد با موشکهای ایران پیش پاافتادهتر خواهد شد.
رقابت ایران و آمریکا در منطقه همچنان ادامه خواهد یافت
به هر حال، تا وقتی که تنگه هرمز منطقهای از لحاظ استراتژیکی حیاتی است و ایران به دنبال بسط نفوذش به عنوان قدرتی در منطقه است، رقابت بین ایران و آمریکا ادامه خواهد داشت. ایران مدام گامهایی برای به چالش کشیدن حضور آمریکا در خاورمیانه و کم کردن قدرتش با استفاده از تاکتیکهای نامتقارن برمیدارد، پس آمریکا هم نمیتواند بیتفاوت بنشیند و با این راهبرد ایران مقابله نکند. آمریکا برای مقابله با ایران، باید برداشت ایران از رقابت نظامی و تواناییهای نظامی معمول و نامتقارن این کشور را دقیقاً مورد مطالعه قرار دهد و برای مقابله با سرمایههای نامتقارن ایران در منطقه راهی پیدا کند.
منبع: فارس