وقتی اپوزیسیون دنده عقب می‌رود

تاریخ انتشار : ۱۰ آذر ۱۳۹۰

شماري از عناصر وابسته به جريان اپوزيسيون تحريم انتخابات را ناممكن و بلاموضوع اعلام كردند.

به گزارش گرداب به نقل از کیهان، شماري از عناصر وابسته به جريان اپوزيسيون تحريم انتخابات را ناممكن و بلاموضوع اعلام كردند.

"محمدصادق جوادي حصار" (مدير نشريه توقيف شده توس و عضو حزب اعتماد ملي) در گفت وگو با راديو فردا تاكيد كرد: «ما نمي توانيم نسخه واحدي براي كل كشور درباره ترك يا عدم شركت در انتخابات بپيچيم. در برخي شهرها شركت در انتخابات، منطقه اي و قومي و تعيين كننده است. بايد در بعضي از حوزه هاي اينگونه اي به اجتهاد خود مردم بگذاريم و كانديداهايي كه منتسب به جريان اصلاح طلب هم هستند اگر خودشان تصور مي كنند فارغ از آرم و تابلوي اصلاح طلبي به صورت ويژه مي توانند از نظارت استصوابي بگذرند و راي هم بياورند و احساس مي كنند مي توانند اين كار را بكنند، هيچ مانعي برايشان وجود ندارد؛ يعني اگر كساني مي توانند از مميزي ها رد شوند دليلي وجود ندارد براي عدم شركت شان. مي توانند شركت كنند در انتخابات و راي بياورند.»

"مرتضي كاظميان"، از اعضاي گروهك ملي - مذهبي كه در پاريس اقامت دارد دراين باره گفت: «متاسفانه وقتي كه احزاب و جريانهاي حامي جنبش سبز امكان ارتباط ندارند با لايه هاي مختلف اجتماعي، طبيعتا امكان اتخاذ يك راهبرد مشابه وجود نخواهد داشت. بنابراين يك اتفاقاتي ممكن است خارج از آن راهبرد اصلي تحريم در شهرهاي حاشيه اي يا حتي در شهرهاي بزرگ صورت بگيرد. ولي من فكر مي كنم مهمترين وجه اين است كه كنشگران اصل را بگذارند بر استفاده از موقعيت انتخاباتي براي بسط خودشان و همينطور گسترش شبكه هاي منتقد و معترض موجود.»

"علي افشاري" نيز به راديو فردا گفت: «نياز هست اين عدم شركت در انتخابات معناي سياسي مشخص و صريحي پيدا كند كه در اين خصوص از ناحيه اصلاح طلبان تاكنون با خلأ روبرو هستيم. به نظر من، در انتخابات پيش رو، تحريم فعال با چند چالش مواجه است. يك چالش اين است كه اين تحريم زماني مي تواند دعوت به تحريم فعال بشود كه بشود آن را ثابت كرد و مستند كرد و نشان داد و اگر نشود چنين كاري را كرد طبيعتا استفاده از آن مناسب نيست. مسئله ديگر اين است كه واقعا جامعه آماده هست كه به اين فراخوان پاسخ مثبت بدهد و بعد هم اين در شرايطي كه اگر يك جنبش فراگير راه نيافتد، حول تحريم فعال انتخابات و تحريم هدفمند و معنادار آن، اين سوال مطرح است كه آيا دعوت به اين فراخوان باعث نمي شود همين شكاف هايي كه الان درون جريان اقتدارگرا به وجود آمده كمرنگ تر شود؟ اين مسئله مطرح است كه اگر در فضاي انتخابات نشود يك جنبش قوي را سامان داد، به هر حال تشديد اختلافات در درون جناح اقتدارگرا بيشتر به صلاح است؛ يعني هرچقدر مجلس آينده غير يكدست تر شود و منازعات و دعواها در درونش بيشتر باشد به لحاظ تاكتيكي كمك مي كند به هموار شدن مسير ما در ايران. اين نكته را هم بايد در نظر بگيريم كه راهبرد انتخابات محور اپوزيسيون، در فضاي كنوني كشور از گذشته در حاشيه قرار گرفته است.»

وي افزود: «يكي از دلايلي كه تحريم فعال را دشوار مي كند، غيرسياسي بودن رقابت هاي انتخاباتي در برخي از مناطق كشور و شهرهاي كوچك است. به نظر من نيروهاي اپوزيسيون ضمن اين كه در اين انتخابات مهندسي شده و غير آزاد (!) و فرمايشي نبايد شركت كنند و بيشتر سعي كنند آن راه حل خودشان، راهبرد سياسي خودشان را تبليغ كنند ولي به هر حال اين انتخاب را بايد به خود مردم سپرد و به خود افراد كه اگر فضا را مساعد ديدند شركت كنند و يك نسخه واحدي براي همه بخش هاي جامعه تجويز نكرد. به نظر من تحريم فعال در انتخابات مجلس خيلي بخت موفقيت ندارد.»

اين اظهارات از سوي وابستگان اپوزيسيون پس از آن ادا مي شود كه برخي اصلاح طلبان تصريح كرده اند حتما در انتخابات شركت می كنند. اين طيف معتقدند تحريم صريح انتخابات به معناي وارد شدن در راه بن بستي است كه اپوزيسيون طي 3 دهه گذشته رفته و عملا در مقابل مردم قرار گرفته است و بنابراين بايد در چارچوب نظام ماند.
 
برخي از افراطيون منافق نيز معتقدند بدون حضور در انتخابات نمي توان پروژه القاي تقلب را بازسازي كرد، اما مسئله اين است كه برخلاف انتخابات رياست جمهوري، امكان انگيزش آن چناني وجود ندارد ضمن اينكه ماجراي سال 88 نيز، ساختارشكنان آشوب طلب را تبديل به چوپان دروغگو كرده است.

در همين حال به تازگي "سعيد رضوي فقيه" از مشاركتي هاي فراري و مقيم پاريس در مصاحبه با راديو فردا گفته است: «جبهه مشاركت و همه اصلاح طلبها بايد ارزيابي درست و واقع بينانه اي از شرايط سياسي ايران مي داشتند، در چنين شرايطي وضعيت خود را مشخص مي كردند و اگر مي خواستند در داخل نظام به فعاليت مسالمت آميز سياسي و قانوني بپردازند تكليفشان مشخص بود و اگر هم مي خواستند با خروج از نظام به عنوان اپوزيسيون كل حاكميت فعاليت بكنند باز هم بايد راهكارهاي ديگري را اتخاذ مي كردند و آماده پذيرفتن هزينه هاي بيشتري مي شدند. اين بلاتكليفي كه در جبهه مشاركت و بقيه نيروهاي اصلاح طلب وجود داشت و دارد باعث شده كه آنها از تصميم گيري جدي در نحوه برخورد با حكومت ناكام باشند.»