واکاوی فرقه‌گرایی (7)؛

پیوند روشنفکری سکولار و فرقه‌ها

تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱۳۹۰

امروز "ازلیه" با ظاهری جدید و منافقانه مشغول اجرای پروتکل‏‌های یهود و تضعیف اسلام ناب هستند؛ منتها از زبان افرادی به ظاهر شیعه نظیر "سروش"، "یوسفی اشکوری"، "مصطفی طباطبایی"، "گنجی"، "کدیور" و... از این‌رو نمی‏توان ازلیه را مرده انگاشت.

گرداب- باب یک سال قبل از مرگ خود در سال 1265 هجری قمری میرزا یحیی نوری برادر کوچکتر "میرزاحسین‏علی نوری" را به‏عنوان جانشین خود انتخاب کرد. میرزا یحیی نوری معروف به "صبح ازل"، جوانی کم‏تجربه، ترسو و خوش‏گذران بود طبق بررسی بعضی محققین او نیز مانند پدر و برادرش برای سفارت روس خبرچینی می‌کرد. باب وصیت کرده بود صبح ازل نسبت به تکمیل کتاب بیان نیز اقدام کند، ولی پس از اعدام باب از عهده انجام وصایای او برنیامد و ناچار برادر بزرگتر خود (میرزا حسین‏علی نوری) را به‌عنوان معاون انتخاب کرد و عملاً زمام امور را به وی سپرد و خود به سیر و سفر پرداخت.

این فرقه به اعتبار این‏که پس از اعدام "علی‏‌محمد باب"، به جانشینی صبح ازل و پیروی از کتاب بیان قائل بودند، به فرقه "ازلیه" معروف شدند که در واقع تداوم بابی‏گری است و سرسازش با بهائیت  ندارد. فرقه‏ ازلیه درحال حاضر به‏واسطه‏ کاهش حمایت خارجی طرفداران اندکی دارد.
 
پس از مرگ صبح ازل در سال 1330 هجری قمری "میرزا هادی دولت‏آبادی" از روحانیون مرتد اصفهان جانشین او شد پس از او نیز پسرش "میرزا یحیی دولت‏آبادی" رهبری ازلیه را به عهده‏ گرفت. او در دوران مشروطیت بسیار فعال و در دوره دوم و پنجم نماینده مردم کرمان در مجلس شورای ملی بود. میرزا یحیی دولت آبادی با علمای اصولی و مستقل نظیر "آقانجفی"، "شیخ فضل الله نوری" و ... به شدت دشمن بود. او منافق دین‌ستیزی بود که لباس روحانیت را از تن درآورد و بابی‌گری را در پوششی از نواندیشی دینی ترویج می‏داد.
 
میرزا پس از مشاهده‏ تنفر شدید چهره‏های مذهبی و قاطبه‏ مردم ایران از بابی‌گری به پیروان خود سفارش کرد دیگر نامی از صبح ازل و فرقه ازلیه به میان نیاورند و حرف‏های خود را در قالب نواندیشی دینی و به عنوان روشنفکر مسلمان القا کنند؛ به نحوی که امروز نیز حرف‏‌های ازلیان در مجامع روشنفکری از دهان بعضی روحانیون نواندیش و اساتید سکولار دانشگاه شنیده می‏‌شود.

در واقع امروز ازلیه با ظاهری جدید و منافقانه مشغول اجرای پروتکل‏های یهود و تضعیف اسلام ناب هستند منتها از زبان افرادی به ظاهر شیعه نظیر "سروش"، "یوسفی اشکوری"، "مصطفی طباطبایی"، "غروی اصفهانی"، "گنجی"، "کدیور" و... لذا نمی‌توان ازلیه را مرده انگاشت و لازم است با پیروان جدید میرزا یحیی دولت آبادی مقابله کنیم.
 
معرفی کتاب بیان
اولین نسخه بیان که از الواح به جامانده از باب تهیه شده در سال 1283 ه. ق. یعنی حدود 17 سال پس از اعدام باب به خط "سیدیوسف اصفهانی" است. دومین نسخه به خط "نور الله" در سال 1288ه. ق. و سومین نسخه به خط دو نفر از فرزندان یحیی صبح ازل در سال 1292 و نسخه‌های بعدی تا سال ‌1305 ه. ق. از سوی "میرزا محمدتقی اصفهانی"‌، "میرزا مصطفی کاتب" و "میرزا مهدی امین" تدوین شده که هیچ‌کدام کامل نیست.
 
در مجموع کتاب بیان به قدری سست‌، غیرعقلی و غیرعلمی بود که استعمارگران آن را از سوی نوکر دیگر خود یعنی "بهاء الله" کنار گذاشته و کتب ایقان و اقدس را جایگزین آن کردند. در کتاب بیان مطالب غیر علمی و غیرعقلی فراوانی وجود دارد که در زیر به بعضی از آنها اشاره می‏شود:
 
1. در صفحه اول کتاب بیان آمده است: همانا بیان میزان از طرف خداست الی یوم من یظهر الله که هر کس تبعیت کند در نور و هر که تبعیت نکند در ناراست. (طبق این آیه تمام بهائیان  که بیان را کنار گذاشتند در نارند)
 
2. آنان با این توجیه که عقل بشر به ذات قدم (خداوند متعال) راه ندارد، نقطه‏ اولی (علی‌محمد‌ باب) را جایگزین کرده و به انسان‌پرستی دچار شدند و با همین توجیه‏های مسخره ادعای ربوبیت و الوهیت کردند.
 
3. در صفحه‏ 130 بیان آمده است: "لایجوز التدریس فی کتب غیرالبیان" و ادامه داده بیان جامع است و در روی کره ارض فقط باید بیان تدریس شود و در ادامه بیان را منزه از شئون علمیه مخلوق دانسته و شرورترین افراد نزد من یظهر الله را علماء و دانشمندان می‏‌داند.
 
4. در صفحه‏ 135 بیان، فرقه‏ بابیه مثل "وهابیون" حکم به انهدام بقاع متبرکه به‏جا مانده از سایر ادیان می‏دهد و زیارت کعبه را بیهوده معرفی می‏کند و با این حیله حج حرکت آفرین را کنار می‏گذارد.
 
5. در صفحه‏ 153 بیان عربی گاه‏شماری غیرعلمی و مخالف علم نجوم را بر مبنای عدد 19 ابداع و مطرح می‌کند و چون سال بابیه 5 روز کمتر از سال نجومی است، روزهای اضافی سال نجومی را ایام "هاء" می‌نامند.
 
6. در صفحه‏ 170 می‏نویسد: جسم و جسد عرش باطن است باید پس از مرگ در صندوقی از سنگ مرمر یا بلور دفن شود و انگشتری از طلا در دست میت کنند.
 
7. در صفحه‏ 174 می‌نویسد: هوا پاک کننده است و بر هر چیز نجس 66 بار الله اطهر خوانده شود، پاک می‌شود. در همین صفحه آمده است اگر شیء نجس که عین نجاست در آن نیست را مقابل یک آیه از کتاب بیان نگه داریم، پاک می‏شود چون بیان پاک کننده است.
 
8. در صفحه‏ 184 می‏نویسد نظم بیان نباید از 19 جلد تجاوز کند و در 361 باب که عدد کل شی است، تدوین شود و در صفحه 55 بیان عربی آورده اگر کسی بیش از 19 جلد کتاب داشت باید 19 مثقال جریمه بدهد.
 
9. در واحد 6، باب 6 صفحه 198 می‏نویسد: بر شما واجب شد تمام کتب روی زمین را محو و نابود کنید مگر کتاب بیان را. با این حساب وقتی همه‏ کتب محو شوند چگونه علوم تجربی، پزشکی و غیره دوام خواهند آورد.
 
10. در صفحه‏ 157 بیان فارسی آورده است:  باید تمام ثروت کسانی که به بیان اعتقاد ندارند از آنان گرفته شود و در لوح هیکل صفحه 15 آورده‏اند احدی از کسانی که به بیان اعتقاد ندارند را زنده نگذارید.
 
11. در بیان فارسی صفحه 298 آورده است: اگر مردی بچه‌دار نشد اجازه دارد همسرش را به خانه یکی از بابیان بفرستد تا بارور شده و به خانه‌ شوهر برگردد.
 
12. درکتاب بیان برای مهریه‏ زنان شهری 19 الی 95 مثقال طلا و برای زنان روستایی همین مقدار نقره قرار داده‏اند و این حکم تبعیض‌آمیز در کتاب اقدس هم تایید شده است.
 
13. در بیان عربی صفحه 38، ازدواج اجباری پسران و دختران بالای 11 سال توصیه شده است.
 
14. در واحد6، باب 9، صفحه 213 استفاده از لباس حریر و طلاجات برای مردان حلال شمرده شده است.
 
15. در واحد6، باب11، آورده است: اگر معلم برای تأدیب کودکان بیش از 5 ضربه بزند 19 روز همسر معلم بر او حرام می‏شود و همچنین اگر زن ندارد باید 19 مثقال طلا جریمه بدهد.
 
16. در واحد 7، باب اول صفحه 238 آورده است: بر اهل بیان واجب است هر 202 سال کتب خود را تجدید کنند؛ در حالی که در حکم دیگری آورده است: همه‏ کتب غیراز بیان را باید منهدم و محو کنید.
 
17. در واحد 7، باب 11، صفحه 253 آورده است: صعود بر منبر حرام و نشستن روی صندلی توصیه شده است.
 
18. در واحد 8،  باب  11 آورده است: برای کفن کردن میت 5 ثوب حریر مصرف شود و در دست راست میت انگشتری منقوش قرار دهند.
 
19. در بیان عربی صفحه 49 آورده است: تخم‌مرغ را قبل از پختن به دیوار نکوبید چون می‌شکند و ضایع می‌شود. ما تخم‏‌مرغ را روزی نقطه‌ اولی قرار دادیم شاید شکرگذار باشید.
 
20. در صفحه‏ 42 بیان عربی مصرف هرگونه دارو حرام اعلام شده است.
 
21. در واحد 9، باب9، صفحه 324 بیان فارسی نماز جماعت حرام اعلام شده است، همچنین آمده است: هرگاه مؤذن اذان را تمام کرد واجب است به او 19 مثقال قند بدهید.
 
22. واحد 8 باب 12 تحت عنوان فی‏ احکام محل الضرب مطالبی مفصل در مورد احکام محل فلک شدن باب در تبریز آمده است.
 
23. در بیان عربی صفحه 49 توصیه شده شیر خر نخورید و سوار گاو نشوید.
 
24. در واحد7، باب7، از صفحه‌ 246 مطلب شرم‏‌آوری آورده است که برای اثبات دیوانگی و حماقت او کفایت می‏کند، مطلب چنین است که اگر کسی به حضور من یظهر الله برسد باید از او در خواست فضل کند و اگر چنانچه من یظهر الله او را لمس کرد باید مقعدش را به خاک نعلین من یظهر الله بساید.
 
ممکن است بعضی بگویند مزخرفات فوق گفته‏های باب است و ربطی به بهائیت ندارد ولی بهائیت او را "سلطان الرسل" دانسته و کتاب بیان را "ام الکتاب" می‏داند.
 
در کتاب صلوه و صیام تألیف اشراق خاوری صفحات 61 و 62 از قول بهاء آمده است:
 
بگو ای امت حدود و احکامی که در بیان واجب شده اطاعت کنید به راستی که او سلطان الرسل و کتب بیان ام الکتاب است.
 
به‌‏طور کلی می‌توان چنین نتیجه گرفت که کتاب بیان به قلم باب نبوده بلکه بر اساس الواح صادره از باب و حاصل تلاش گروهی از ادیبان و علمای وابسته به جریان کثیف فراماسونری است که عمدتاً حقوق‌بگیر انگلستان و روسیه بوده‏اند.

سید حبیب‌الله تدینی/ برهان