Gerdab.IR | گرداب

گمشده‌ای به نام وحدت حوزه و دانشگاه

تاریخ انتشار : ۲۸ آذر ۱۳۹۰

وحدت حوزه و دانشگاه گمشده‌ای است که باید آن را بیابیم تا مجموعه نظام آموزشی و علمی ـ فرهنگی کشور به عنوان پیکر واحد در راستای مصالح عالیه‌ اسلامی قرار گیرد.

گرداب- جامعه‌‌‌ امروز به دلیل مواجهه با هجمه‌‌های غرب در شاخه‌‌های مختلف بیش از پیش نیازمند وحدت ناگسستنی حوزه‌‌های علمیه و دانشگاه‌‌ها به عنوان مغز متفکر و بازوان فرهنگی و علمی کشور است و بدون شک زیر بنایی‌‌ترین قدم در راستای بومی‌سازی و اسلامی‌سازی علوم انسانی در سایه‌‌ چنین وحدتی محقق می‌‌شود.

با شکل‌گیری نخستین هسته‌های انقلاب اسلامی، زیباترین صفحات دفتر تاریخ آن با مجاهدت و مقاومت روحانیون و دانشگاهیان دوشادوش و هم‌پای یکدیگر شکل گرفت، وحدت مبارکی که ثمره‌اش چشیدن طعم گوارای پیروزی و برقراری حاکمیت اسلامی در جامعه‌ ایران بود.
 
معمار کبیر انقلاب حضرت امام خمینی رحمت الله علیه، وحدت حوزه و دانشگاه را بزرگ‌ترین نعمت و مژده‌ نهضت اسلامی می‌دانستند. جامعه‌ امروز اما به دلیل مواجهه با هجمه‌های غرب در شاخه‌های مختلف علمی–فرهنگی و سیاسی بیش از پیش نیازمند وحدت ناگسستنی حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌ها به عنوان مغز متفکر و قلب جامعه و بازوان فرهنگی و علمی کشور است و بدون شک زیر بنایی‌ترین قدم در راستای بومی‌سازی و اسلامی‌سازی علوم انسانی در سایه‌ چنین وحدتی محقق می‌شود؛ هم چنان که مقام معظم رهبری فرموده‌اند: «وحدت حوزه و دانشگاه گمشده‌ای است که باید آن را بیابیم تا مجموعه نظام آموزشی و علمی ـ فرهنگی کشور به عنوان پیکر واحد در راستای مصالح عالیه‌ اسلامی قرار گیرد.»
 
ضرورت وحدت حوزه و دانشگاه و نقش این پیوند در چالش بومی‌سازی علوم انسانی پرسش‌هایی بود که برای یافتن پاسخ آن به سراغ دکتر "عبدالحسین خسروپناه" از اساتید حوزه و دانشگاه رفته و با وی به گفت‌وگو نشستیم.
 
بحث وحدت حوزه و دانشگاه از مقولات مورد توجه و تأکید بزرگان هر دو عرصه در دوران پس از انقلاب اسلامی بوده و هست. از نگاه شما آیا تقریب حوزه و دانشگاه می‌تواند در راستای بومی‌سازی علوم نقش‌آفرینی کند؟
تقریب حوزه و دانشگاه در راستای بحث بومی‌سازی و اسلامی‌سازی علوم است. در واقع دانشگاه‌ها با روش‌های تجربی و عقلی به تبیین پدیده‌های طبیعی می‌پردازند و از راه شناخت عالم و آدم در حوزه‌ علوم طبیعی و علوم انسانی نظریه‌پردازی می‌کنند؛ سپس از این علوم به صورت کاربردی و در شاخه‌های فنی–مهندسی استفاده می‌کنند تا بعدها بتوانند از این راه به صنایع نوینی دست پیدا کنند. به دیگر بیان، جاری شدن آموزه‌های اسلام در فرآیند اشاره شده، می‌تواند نقش مهمی در بومی‌سازی علوم و اسلامی‌سازی به عنوان زیر مجموعه‌ای از بومی‌سازی ایفا کند.
 
به طور مصداقی وحدت حوزه و دانشگاه چگونه می‌تواند منجر به اسلامی شدن علومی مانند علوم طبیعی شود؟
با مراجعه به آموزه‌های اسلام در می‌یابیم که این آموزه‌ها در تشویق به شناخت طبیعت و انسان نقش بسیار مؤثری دارد و اساتید دانشگاه می‌‏توانند از این آموزه‌ها، بهره‌مند شوند. در آموزه‌های دینی وقتی بحث از طبیعت و انسان به میان می‌آید از آنها تحت عنوان آیات آفاقی و انفسی یاد می‌شود. در واقع عالم و آدم نشانه‌های الهی هستند.
 
طبیعت‌شناس و انسان‌شناس اگر طبیعت و انسان را نشانه‌ الهی بداند، آن‌گاه به جای طبیعت‌شناسی و انسان‌شناسی به سراغ خلقت‌شناسی می‌رود و میان خلقت و مخلوق از یک‌سو و خالق از سوی دیگر ارتباط برقرار می‌کند و طی چنین روندی می‌تواند نوع نگاه دانشمند طبیعت‌شناس و انسان‌شناس به جهان را تغییر دهد. در این صورت هیچ‌گاه دانش چنین دانشمندی، سکولار نخواهد شد. هم‌چنین علمی که به ایمان و تعهد مزین شود، چنین دانشی هرگز دانشمند را به انحطاط، سبعیت و درندگی نمی‌کشاند.
 
در حال حاضر علوم طبیعی بر علوم مهندسی تأثیرگذار هستند، بنابراین هنگامی که مشاهده می‌کنیم علوم مهندسی صنایعی را تولید می‌کنند که بشریت را به انحطاط و نابودی می‌کشاند از آن روست که طبیعت‌شناسی آنها خلقت‌شناسی نیست. آنها مبدأ هستی، خالق هستی و ربوبیت این خالق را از عالم طبیعت قطع کرده‌اند. بنابراین مطابق میل خود در طبیعت تصرف می‌کنند.
 
در دنیای امروز اگر می‌بینیم محیط زیست آلوده شده و در حال از بین رفتن است، انسان گرفتار بحران هویت شده و ده‌ها مشکل دیگری که امروز گریبان‌گیر بشر و جامعه است و اکنون نوع بشر به این نتیجه رسیده که منشأ بسیاری از چالش‌های امروزی همین دانشی است که برای رفع مشکلاتش به وجود آمده بود.
 
این‌جاست که در می‌یابیم آموزه‌های دینی می‌تواند نقش مؤثری برای طبیعت‌شناس و انسان‌شناس داشته باشد تا او بتواند خلقت‌شناسی کند و طبیعت و انسان را آیات انفسی و الهی بداند. این دو دسته آیات این دیدگاه را به دانشمند می‌دهد و تبیین این دو دسته آیات گفته شده از سوی حوزه‌های علمیه انجام می‌شود. در واقع حوزه‌های علمیه باید این دسته از آیات را برای دانشمندان تبیین کنند تا آنها بتوانند با این نگاه و نگرش خلقت‌شناسی کنند و آیات انفسی و آفاقی الهی را بشناسند.
 
دسته‌ دیگری از آیات نیز تئوری‌هایی درباره‌ طبیعت و انسان ارائه می‌دهند؛ به طور مثال وقتی خداوند می‌فرماید: «اذا الشمس کورت» یا وقتی می‌فرماید: «و تری الجبال تحسبها جامدتا و مرالسحاب» یا «والشمس تجری لمستقر لها» تدبر در این آیات می‌تواند برای دانشمندان سر منشأ تئوری‌های جدید علمی شود و دانشمند از راه این تئوری به دست‌آوردهای تازه‌ای دست یابد. در واقع تدبر و تأمل در آیات قرآن لایه‌های جدیدی در شناخت خلقت و آفرینش الهی به ارمغان می‌آورد و در سایه‌ این نگاه جدید و این افق پهناور، تئوری‌های جدید خلق شده و دانشمند می‌تواند به دست‌آوردهای تازه‌تری دست یابد.
 
از سوی دیگر باید در نظر داشت آیات قرآن و روایات خود به مثابه دایره‌ای برای هدایت انسان‌ها، خلقت‌شناسی و انسان‌شناسی هستند. این دسته‌ سوم از آیات و روایات نیز باید از سوی حوزه‌های علمیه ارائه شود تا دانشمندان از این تئوری‌ها استفاده کنند. به این صورت، وحدت علمی بین حوزه و دانشگاه برقرار می‌شود و در واقع این وحدت میان حوزه و دانشگاه تحقق پیدا می‌کند و هم اسلامیت علوم طبیعی و انسانی تحقق می‌یابد. بنابراین بهترین راهکار برای وحدت حوزه و دانشگاه اسلامی‌سازی علوم طبیعی، انسانی، فنی و مهندسی است.
 
این وحدت حوزه و دانشگاه از ابتدای انقلاب از سوی امام مطرح شد. چرا حاصل این وحدت را در حوزه‌ علوم انسانی به شکل آثار مکتوب و پژوهشی در حدی که قابلیت تبدیل به متون درسی در حوزه‌ علوم انسانی را داشته باشد، مشهود نیست؟
البته از ابتدای انقلاب تعامل خوبی میان حوزه و دانشگاه برقرار بوده است، به گونه‌ای که اساتید دانشگاه برای طرح مباحث مربوط به حوزه می‌روند و متقابلاً حضور و تدریس اساتید حوزه را در دانشگاه‌ها شاهد هستیم؛ به طوری که اغلب دروس معارف دانشگاه‌ها از سوی اساتید حوزه انجام می‌شود و از این راه پیوندی بسیط میان اساتید حوزه و دانشگاه و به تناسب طلاب و دانشجویان برقرار شده است و از این جهت باید بگوییم نظریه‌ وحدت حوزه و دانشگاه بسیار میمون، مبارک و کاربردی بوده است ولی اگر بخواهد کار مبنایی و اساسی‌تری انجام شود باید به اسلامی‌سازی علوم نیز اقدام کرد.
 
چرا امروز در رابطه با بومی‌سازی علوم انسانی به نتایج خوبی نرسیده‌ایم و مطابق فرمایشات مقام معظم رهبری انتظارات در حوزه‌ بومی‌سازی علوم انسانی بر آورده نشده است؟
نباید انتظار داشت علوم در یک شب اسلامی و بومی شوند. این مهم کاری بسیار زمان بر است و برای تحقق آن ابتدا باید تئوری‌هایی تدوین شود سپس این تئوری‌ها به مرحله‌ عمل برسد و در نهایت امکاناتی در اختیار گذاشته شود تا این تعامل برقرار شود، بنابراین نباید مأیوس و ناامید شد.
 
بنابراین ارزیابی شما این است که وحدت حوزه و دانشگاه اتفاق افتاده و روند بومی‌سازی و اسلامی شدن در حال طی شدن است.
وحدت حوزه و دانشگاه اجمالاً اتفاق افتاده و در یک مقایسه میان وضعیت قبل از انقلاب و بعد از انقلاب به روشنی در می‌یابیم ارتباطات و تعاملات بین حوزه و دانشگاه به شکل قابل ملاحظه‌ای بهتر شده و اگر کسی این تفاوت را انکار کند به نظر من بی‌انصافی است. هم‌چنان که در حال حاضر مقدمات اولیه‌ اسلامی‌سازی نیز انجام شده و شورای تحول و ارتقای علوم انسانی در این زمینه در حال تلاش و برنامه‌ریزی است. وزارت علوم هم کارهای بسیار ارزشمندی انجام داده که تلاش همه‌ آنها قابل تقدیر است. در نهایت نیز باید به نهادهای تصمیم‌ساز و تأثیرگذار در این امر مقداری زمان داد تا نتایج این تغییرات به شکلی ملموس‌تر احساس شود.
 
چند سالی است که بسیاری از روحانیون به رشته‌های علوم انسانی ورود یافته‌اند و شاهد این هستیم که افراد دارای مدارک حوزوی به شکل نسبتاً گسترده‌ای به منظور ادامه‌ تحصیل وارد دانشگاه‌ها می‌شوند و این ورود بیشتر در حوزه‌ علوم انسانی است. به نظر می‌رسد ورود حوزوی‌ها به دانشگاه فرصتی برای اسلامی‌سازی و بومی‌سازی علوم انسانی است. ارزیابی شما از این جریان چیست؟
این جریان از زمان حضرت "آیت‌الله مصباح" یعنی بیش از دو دهه‌ گذشته و از سوی آن بزرگوار آغاز شد. ایشان با جذب و گزینش طلبه‌های مستعد در حوزه‌های مختلف علوم انسانی اعم از علوم رفتاری و اجتماعی در مقاطع تحصیلی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا، آنها را آموزش می‌دهند و در کنار فقه، اصول، فلسفه و کلام، علوم انسانی را هم فرا می‌گیرند که این حرکت می‌تواند در وحدت حوزه و دانشگاه و اسلامی‌سازی علوم بسیار مؤثر باشد و کار ارزشمندی است. مشابه چنین حرکتی را در دانشگاه امام صادق علیه‌السلام شاهد هستیم که دانشجوها در کنار تحصیل علوم انسانی به کسب معارف اسلامی نیز می‌پردازند. این کار بسیار ارزشمند است اما در عین حال ما باید به یک تئوری دست پیدا کنیم که تمام دانشگاه‌های علوم انسانی با رویکرد متقن و قابل توجهی اسلامی‌سازی علوم را تحقق بخشند.

منبع: جنگ نرم