گرداب- عرفانها و فرقههای جدید، ابتدا با تعبیری به روز از دین و به عنوان راهی شیرینتر و هموارتر برای رسیدن به خدا و ایجاد آرامش در بین مردم، معرفی میشوند، ولی همین راههای جدید به سوی خداوند، زنگ خطر جدی از سوی سازمانها و جامعهشناسان و دینشناسان را به صدا درآوردهاند، از این رو مدتی است رادیو تهران با برنامهای تحت عنوان "شطرنج با شیطان"، روزهای پنجشنبه از ساعت 13:30 تا 14:30 به بررسی فرقههای نوظهور، راههای نفوذ میان گروههای مختلف و سرانجام این فرقهها میپردازد.
آنچه پیشرو دارید گزیدهای از دومین برنامه شطرنج با شیطان است که با حضور "سید کاظم موسوی" به عنوان مجری ـ کارشناس، "مهناز رئوفی" یکی از برگشتگان به دامن اسلام و از نجات یافتگان از فرقه بهائیت، به موضوع چگونگی شیوههای جذب بهائیت پرداخته است:
بهائیت گرگی در لباس میش استاولین تکنیک جذب بهائیت مبتنی بر "فریب" است که با استفاده از عنصر فریب، افراد را به سوی خود جذب میکنند، در واقع آنها گرگهایی در لباس میش هستند، به طوری که ظاهری در لباس حق و باطلی در باطن دارند و از همین ظاهر و افعال زیبا درصدد جذب افراد است. وی با بیان اینکه بهائیت اصرار دارد خودش را به عنوان یک دین معرفی کند، در حالی که دست ساز بشری است، افزود: «بهائیت برای تفرقه انداختن میان شیعیان و از بین بردن اتحاد مسلمین ایجاد شده است، چرا که اگر فرقهای در میان مسلمانان نباشد، مسلمانان با هم متحد میشوند و اسلام جهان را فتح میکند.»
بهائیت از اعتقاد مردم به امام زمانعجل الله تعالی فرجه الشریف سوءاستفاده میکند"میرزا حسینعلی نوری" از پیروان باب بود که پس از اعدام وی به وسیله امیرکبیر ادعای "من یظهر اللهی" کرد و گفت "من مهدی موعود هستم" و به این شکل ادعای مهدویت کرد و خودش را "بهاءالله" و پیروانش را "بهایی" نامید، بعد از "بهاء"، پسرش به نام "عباس افندی" که خودش را "عبدالبهاء" یعنی بنده بهاء نامید، جانشین وی شد و پس از او نیز "شوقی افندی" که نوه دختری عبدالبهاء بود، اداره امور بهائیان را برعهده گرفت.
شناخت بهائیت تنها با قلب کاملاً پاک از اعتقادات مقدور است!یکی از شیوههای آنان این بود که اشخاص را از هر آنچه که فکر میکنند و ایمان درونی، خالی کنند، به طوری که ادعا میکنند، افراد باید از یک قلب کاملاً پاک از هرگونه اعتقاد و علایق برخوردار باشند، تا آمادگی شناخت حقیقت در بهائیت را کسب کنند!
افرادی که جذب بهائیت میشدند، فکر میکردند که به راستی بهائیت خانه آمال و آرزوهای آنهاست و با استفاده از احساسات مردم به امام زمان
عجل الله تعالی فرجه الشریف بیان میکردند که ما همان کسانی هستیم که در کتب ادیان در طول تاریخ بشارت ما داده شده است و آن روز فرا رسیده است و منجی بشریت ظهور کرده است!
افراد سادهاندیش و مشکلدار؛ سوژه اول جذب بهائیانشناسایی افراد ساده اندیش و رفتن به روستاهای دور و انگشت گذاشتن بر روی افرادی که سواد و آگاهی کامل ندارند، در گام ابتدایی آنان قرار دارد، همچنین شناسایی افرادی که دارای مشکلات خاصی نظیر مشکل اقتصادی یا داشتن اعتراض نسبت به جامعه هستند، با پر و بال دادن به مشکل افراد در صدد جذب افراد بر میآیند و از این منظر بهائیت خود را حلال مشکلات معرفی میکنند.
دستورات خلاف عقل در تعالیم 12 گانه بهائی مشهود استرفت و آمد با همسایگان و افراد سست ایمان نیز از دیگر اقدامات بهائیت به شمار میرود، آنان تعالیم دوازده گانه خود را به دیگر افراد ارائه میدهند، اما رهبران بهائیت بر عکس تعالیم خود عمل میکنند، هیچ یک از اعمال آنها مبتنی بر علم و عقل نیست، جالب این که آنها اجازه هیچ گونه مطالعه کتاب خارج از بهائیت را به افراد نمیدهند، به طوری که نوری میگفت همه کتابها به غیر از کتب من باید سوزانده شود!، همه خانهها و اماکن مذهبی حتی دانشگاهها باید از بین بروند!، این قبیل دستورات هیچ یک مبنای عقلی نداشت، در حالی که اولین موهبت الهی به انسان عقل است.
9 رئیس بهایی به وسیله افراد بهائی انتخاب میشوند، عصمت آنها چگونه قابل تبیین استاگر فرد 15 ساله بخواهد غیر از بهائیت را انتخاب کند، بیچاره و از خانواده طرد میشود، جالب اینجاست که رهبران بهائیت از سوی خود بهائیان انتحاب میشوند، رهبران بهائی که تعداد آنان 9 است در "بیت العدل" واقع در سرزمینهای اشغالی قرار دارند، به طوری که تمام دستورات اداری، حقوقی و در کل تمام مسائل بهائیان از بیت العدل صادر میشود! بهائیان اعتقاد دارند که این 9 نفر جانشینان خداوند در زمین هستند! به گونهای که این عده ملهم به الهامات غیبیه هستند و عصمت برخودارند! و هر دستوری که از سوی آنها صادر شود، از طرف خداست! و باید بدون چون و چرا انجام دهند.
عصمت جمعی رهبران بهایی مضحک استاین نه نفر انسانهای ناپاکی هستند، چطور ممکن است که یک دفعه مصون از خطا شوند! در واقع کسانی که در بهائیت باقی میمانند، انسانهای احمقی هستند که کنترل ذهن خود را از دست دادهاند و از سوی بهائیت شستشوی مغزی شدهاند.
بمباران شدید محبت اعضای بهائی را به سمت و سویی میبرد که او فکر کند که خوشبختی و سعادت تنها در بهائیت وجود دارد! یا وجود مهدکودک برای کودکان 2 ساله و شستشوی مغزی آنان از کودکی و برگزاری جلسات اخلاق "عبادالرحمان" و دادن مأموریتهای مختلف، زمانی را برای امرار معاش باقی نمیگذارد و افراد بهائی را وابسته به بهائیت میکند.
منبع:
فارس