به گزارش
گرداب، سایت الف در یادداشتی به قلم فرشاد مهدیپور نوشت:
آنها که بد رانندگی میکنند، ویراژ میکشند، تند میروند، از سمت راست
سبقت میگیرند و خلافهای دیگر، بعضا ممکن است با انتقاد و نصحیت سایرین
مواجه شوند: بوقی به نشانه اعتراض، سرتکاندادنی از روی تاسف و
دستبالابردنی به معنای شماتت. اما کم پیش میآید که پلیس آنها را ببیند و
متوقف و جریمهشان نکند. فرق پلیس با مردم عادی در همینجاهاست و اصلا
حکومت برای آن بهوجود آمده که هرجا کارها به گره افتاد، آنرا باز کند.
کار حکومتورزی با نصیحت و خطابه و توصیه پیش نمیرود و آنهم در سطحی که
طبق قانون اساسی «اجرایی» نامیده شده است و قوه مجریه.
اینکه وزیر محترمی
بعد از مدتها کش و قوس دربرابر میکروفن خبرنگاران قرار بگیرد و بگوید «چون
شبکههای اجتماعی به عنوان ابزاری در دست مردم است، بنا داریم شبکهها
آزاد باشند، اما توصیه به رعایت مسائل اخلاقی داریم» (منبع: تارنمای وزارت
ارتباطات و فنآوری اطلاعات)، یک گفتار صرفا نظری و تئوریک و مناسب
سخنرانیهای دانشگاهی است و صدر و ذیلاش ربط چندانی به واقعیتهای امروز
حیات بشری ندارد.
***
کدام شبکههای اجتماعیای ابزار دست مردم است؟
همین شبکههایی که جدای از اطلاعات ویکیلیکسِ آسانژ و اسندون و صدها سند و
شاهد دیگر، در همین روزها وزیر دفاع آمریکا اعلام کرده است ابزار اصلی این
کشور در جاسوسی و براندازی و خرابکاریاند و وزیر اقتصاد رژیم صهیونیستی
گفته، برندهای برتر تجاری در میان شبکههای اجتماعی از آنِ اسرائیلیهاست و
سرانشان مکررا در اجلاسیههای مهم کشورهای سرمایهداری حضور دارند و از
اینسو، اپلیکیشنهای متعددشان به رایگان در اختیار ماست که اطلاعاتمان را
در آنها مبادله کنیم و حتما اینها ابزار دست مردماند؛ چون در گوشیهای
تلفن همراه وجود دارند و گوشیها هم ظاهرا در دست مردم است و اصلا هم هیچ
شباهتی به چاقو و تفنگ و آلات قتاله دیگر ندارند که کسی از آنها بترسد.
اصلا چیزهای ترسیدنی، از جنس ماده و پول و خشونتاند و «هر چند این
شبکهها از نظر اقتصادی برای وزارت ارتباطات مناسب نیستند» (یعنی درآمدزایی
آنرا با اخلال مواجه کردهاند)، اما بنای بر متوقف کردنشان نیست. معنای
دیگر این جمله همین است که نوشته شد، تنها شاخص برای سنجش این شبکهها (در
واقع تنها میزانی که دوستان متوجهاش میشوند و آنرا درک میکنند)، مسائل
اقتصادی است و چون دولت، بزرگوار و منش است، از منافع مالیاش صرفنظر
میکند و اجازه میدهد این ابزارها ادامه حیات بدهند و «به دلایلی مانند
مسایل اقتصادی آنها را مسدود نکند» و البته جناب وزیر هم توضیح نمیدهد که
چرا آنها را مسدود نمیکند؟
آیا جز این است که برخی نخبگان دانشگاهی
مرتبط با مجموعههای کارشناسی دولت، مرتبا این فکر را درون آن پمپاژ کرده و
میکنند که این مسیری است برای ایجاد سرمایه اجتماعی و نباید آنرا بست.از
اینها گذشته، به صدر یادداشت و ذیل جمله مذکور برگردیم؛ وزیر را ادبا چه
معنا کردهاند و اهل سیاست از آن چه میفهمند؟ چرا از موضع وزارت، در این
موضوع مهم فقط توصیه اخلاقی و خواهش پراکنده میشود و مگر اصلا اینجا عرصه
توصیه و اخلاق و مداراست؟
شبکههایی که در موضعِ عضوگیری برای دواعش و
دیگر تروریستها هستند را میتوان با توصیه اخلاقی مهار کرد یا آنهایی که
روز و شب در حال تولید و نشر و بازنشر محتواهای ضداخلاقی (پورنوگرافی)،
ضدمذهبی (اعم از فرق ضاله یا منحرف)، ضدخانوادگی و... هستند؟
***
ظاهرا
این رویداد که یک کارگردان سرشناس سینما، درون همین جعبهّهای جادویی
داخل خانهها، حرفهای گوناگونی در اصالت جشنوارهها، تاخیر فرهنگی و
تحقیر ایرانیها زده است و بعد از همه آنها تاکید کرده که مگر خارجیها
بیکارند که بیایند به فیلمهای سیاهنمای ایرانی جایزه بدهند و اصلا
سیاهنمایی چیست و الخ، ربطی به مواضع وزیر محترم ندارد؛ اما واقعیت آن
است که ربطش در ندیدن و نشنیدن و قبولنکردن و خدای ناکرده برخی خصائص
اخلاقی ناممدوح دیگر است که انشاالله ریشههای مهمتری از مسائل صرفا
اقتصادی نداشته باشد.
عِرض و آبرو و مال و اموال مردم در اختیار حاکمان است
و اگر برخی از آنها چشمانشان را باز کنند و لااقل اوضاع چندصدکیلومتری
مرزهای کشور را ببیند، به این راحتی از اخلاق و توصیه سخن نمیگویند، به
وظیفهشان در فرهنگسازی و ارتقای سواد رسانهای عمل میکنند و روشهای
سلبی را نیز صرفا در موقع موافقت با سیاستهایشان به کار نمیبندند و
آنها را تخطئه نمیکنند.