کنار گذاشتن فضای مجازی برای آدمی که بخواهد دست از زندگی امروزی بردارد کار خوبی است؛ اما آیا همه افراد میتوانند مانند چنین فردی زندگی کنند؟ مسلماً پشت پا زدن به امکانات فضای مجازی سیاستی بزدلانه برای فرار از آن است و راهکار مناسبی برای مقابله با آسیبهای آن بشمار نمی آید.
احتمالاً در جمعهای خانوادگی بهکرات مشاهده کرده باشید که جماعت فامیل، جماعت سربهزیری شدهاند! البته نه به معنای اخلاقی آن؛ بلکه به این معنی که دائماً سر در گوشیهای تلفن همراه خود دارند و وظیفه خطیر مدیریت گروههای مجازی و بدست آوردن اطلاعات ناب و درجهیک را بر عهده دارند. این وضعیت همهجایی و نسبتاً همهگیر است. بودن با تلفن همراه و بهاصطلاح امروزی on بودن در اتوبوس، مترو، بر سر سفره، سر کلاس درس یا حتی بعضاً سر سجاده نماز نشان از اهمیت این موضوع برای افراد دارد. سؤال اساسی اینجاست که آیا قرار است فضای مجازی که با تلفن همراه امکان دسترسی به آن همهزمانی و همهمکانی شده است، همه ابعاد زندگی ما را تحتالشعاع قرار دهد؟ ساحتهای دیگر زندگی ما چه میشود؟ بیتأثیری این فضا، خوشخیالی خطرناکی است. برای مقابله با آسیبهای آن، چه باید کرد؟
بعضی موقعها آن نباش!
کنار گذاشتن فضای مجازی برای آدمی که بخواهد دست از زندگی امروزی بردارد کار خوبی است؛ اما آیا همه افراد میتوانند مانند چنین فردی زندگی کنند؟ مسلماً پشت پا زدن به امکانات فضای مجازی سیاستی بزدلانه برای فرار از آن است و راهکار مناسبی برای مقابله با آسیبهای آن بشمار نمی آید.این کار در رویکردهای معطوف به رسانه، از زمره واکنش های بدبینانه و منفعلانه محسوب می شود. در مقابل، رویکرد صحیح آن است که با شناخت درست امکانات و آسیبهای فضای مجازی برای استفاده صحیح از آن برنامه داشته باشیم. باید بدانیم قرار نیست فضای مجازی همه وقتمان را بگیرد. باید بدانیم دانشی که از فضای مجازی به دست میآید دانشی سطحی و سستبنیاد است. خوب است برای کارهای دیگرمان نیز زمانی را اختصاص دهیم. مطالعه، گردش، فرصت با خود تنها بودن، رسیدگی به خانواده، تربیت صحیح فرزندان و اموری اینچنینی اهمیت زیادی دارند و نباید آنها را فدای فضای مجازی کنیم.
بهتر است برخی اوقات وای فای گوشی خود را خاموش کنیم و سپس وضعیت خود را ببینیم. آنگاه راه های بسیاری برای پرکردن وقت خود خواهیم یافت. برای نمونه می توانیم زمانی را به کتابخونی اختصاص دهیم. افرادی که با ما زندگی میکنند، انسان هستند و نیاز به عاطفه و توجه دارند. سؤال اینجاست که چرا باید ارتباط با خانواده و نزدیکان خود را فدای ارتباط با دستگاه تلفن همراه کنیم؟ قباحت این امر آنمقدار بدیهی است که نیازی به توضیح ندارد اما چه کنیم که جذابیت فضای مجازی چیز دیگری است!
محدود استفاده کن!
یکی از راههای عملی استفاده صحیح از رسانه بهصورت عام و فضای مجازی بهصورت خاص، این است که از آنها بصورت محدود استفاده کنیم؛ استفاده بیقید و حصر از فضای مجازی مصداق غرق شدن در این فضا است. منظور از استفاده محدود این است که بدانیم، رسانه در برخی موارد به درد ما میخورد و قرار نیست که همه ابعاد زندگی ما را کنترل کند؛ اما محدودیت عنوان کلی است. بهصورت خاص این محدودیتها چیست؟ لازم به ذکر است برای نگارش این بخش از کتاب «150 هشتگ» بهره گرفتهایم. استفاده ما باید محدود باشد به:
1. مکان: باید موقعیت را شناخت و دانست که کی از رسانه استفاده کنیم و کی استفاده نکنیم. برای مثال زمانی که پدر خانواده با یکی ار فرزندان صحبت میکند استفاده از تلفن همراه، معنایی جز بیاحترامی ندارد. یا زمانی که درس خواندن استفاده از فضای مجازی تمرکز و وقت ما را میرباید.
2. زمان: برخی، ساعتها پای تلفن همراه خود مینشینند و به چت و وبگردی و اینستابازی میپردازند. شاید جالب باشد، برخی حتی از خواب خود میزنند و فضای مجازی را به خواب ترجیح میدهند. منظور از محدودیت زمان، رعایت حدود معقول، مطلوب و مجاز در کیفیت و کمیت استفاده از رسانهها است.
3. قیمت: برخی در استفاده از اینترنت، به فکر هزینه های آن نیستند. استفاده "محدود به قیمت" از فضای مجازی به معنای آموزش تدبیر معاش و پرداخت هزینهها برای بهرهبرداری از رسانههاست.
4. قانون: قانون همهجا دستوپای کاربران را میبندد. این منحصر به ایران نیست و در همه کشورها اینچنین است. مسلماً ایجاد محدودیتهای قانونی با صلاحدیدهای فرهنگی، اجتماعی و امنیتی مشخصی اعمال شده است و یک چیز سلیقهای نیست. عملکرد خلاف قانون دارای تبعات منفی شخصی (در سبک زندگی) و اجتماعی (در نظم عمومی) است.
مشروط استفاده کن!
اما استفاده محدود کفایت لازم را نمیکند. شروطی باید بر استفاده ما حاکم باشد تا از طریق آن بهره مناسب را از فضای مجازی ببریم.
این شروط عبارتاند از:
1. حیطه دینی-مذهبی: مذهب مشتمل بر امور اعتقادی، عملی و اخلاقی است. اصول کلی دین بایستی بر همه ابعاد زندگی ما حاکم باشد و فضای مجازی نیز از این قاعده مستثنا نیست. در استفاده از رسانه باید تقوای رسانهای را رعایت کنیم؛ یعنی حدود و قواعد شرعی و دینی را رعایت کنیم.
2. اولویتبندی: زندگی ما ساحتهای متفاوتی دارد که باید برای همه آنها برنامه دقیق و لازم داشته باشیم. آفت فضای مجازی زمانی است که همه ساحتهای زندگی ما را کنترل کند و ما را از مسئولیتها و وظایف دیگرمان بازدارد. برای نمونه وظایفی مانند وظایف خانوادگی بر استفاده از رسانهها اولویت دارد.
3. تکلیفمحوری: باید توجه داشت رسانه در خدمت ایفای وظایف باشد نه آنکه بر آن حاکم شود یا مانع انجام آن شود. منظور از تکلیفمحوری آن است که انجام تکالیف و وظایف باید بر استفاده از رسانهها مقدم باشد.
4. رشد و اعتلا: رسانه باید در خدمت رشد و اعتلای افراد باشد. استفاده رسانه باید چیزی به آدم ها اضافه کند نه آنکه آنها از سایر وظایفی که برعهده دارند باز دارد و سیلی از اطلاعات بیخاصیت را در اختیارشان بگذارد. رسانه باید تغییر صحیح در زندگی ما ایجاد کند.