پرونده سواد رسانه ای؛

با این شگردها دنیا را فریب می دهند

تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱۳۹۵

امروزه رسانه‌ها به‌عنوان یکی از وسایل تأثیرگذار در دیپلماسی عمومی بشمار می‌روند. باید قاعده‌های بازی در عرصه رسانه‌ای را شناخت و متناسب با آن اقدام نمود. در مطلب حاضر، ما چند شگرد رسانه‌ای غرب را در به تصویر کشیدن ایران به‌صورت خلاصه بیان کرده‌ایم.

گروه فرهنگ و جامعه گرداب؛ امروزه رسانه‌ها به‌عنوان یکی از عناصر اصلی در صحنه بین‌الملل و یکی از وسایل تأثیرگذار در دیپلماسی عمومی بشمار می‌روند. رسانه‌ای که از طرف همه بازیگران مورد استفاده قرار می‌گیرد و مطالب و محتواهایی که در این رسانه منتشر می‌گردد، به عنوان یک مهره در صحنه بین المللی تلقی می‌گردد و طرف مقابل را وادار به انجام حرکتی جدید می‌کند. پس باید نحوه بازی با قاعده‌های مهره‌های جدید را در عرصه رسانه‌ای شناخت و متناسب با آن اقدام نمود.

یکی از مراحل سواد رسانه ای آگاهی از روش های تولید محتوا در رسانه ها برای فریب مخاطب است. در این مجال ما چند شگرد رسانه‌ای غرب را در به تصویر کشیدن ایران به‌صورت خلاصه بیان کرده‌ایم.


منتشر نشود/// شگردهای غرب در به تصویر کشیدن ایران

دو قطبی سازی: این شگرد که در چند سال اخیر به‌صورت ویژه مورد توجه قرار گرفت است، در پی ایجاد دو‌دستگی‌های کاذب است. رسانه با استفاده از این روش، به مخاطب چنان القاء می‌کند که دو طیف و جریان به‌صورت صددرصد، مقابل یکدیگر قرار دارند. یکی شر و دیگری خیر، موافق و مخالف، تندرو و میانه‌رو و دسته‌بندی‌های از این قبیل که بیشتر از آنکه با واقعیت مطابقت داشته باشد، بازی با واژه ها است.

رسانه‌ها این شگرد را به اشکال و گونه‌های مختلف دیگر برای ایجاد درگیری و اثرگذاری صحنه‌های سیاسی و اجتماعی به کار می‌برند و مسائل را چنان نشان می دهند که گویی هر کدام از دو سر قطب‌ها دائماً در حال جداشدن و دورشدن از یکدیگر هستند. در ذات همه برنامه‌هایی که با این تکنیک ساخته می‌شوند، چیزی که برجسته می‌شود نوعی بی‌نظمی و عدم تحمل حرف مخالف و منتقد است یا اختیار نداشتن یک گروه و یا تلاش برای سلطه یک حزب بر حزب دیگر که این موارد را به‌صورتی کاملاً حرفه‌ای به خورد مخاطب می‌دهند. برای نمونه در مذاکرات هسته‌ای و ایام انتخابات این شگرد به‌وفور مورد استفاد رسانه‌ها قرار گرفت.


طرح سوال و مقایسه‌: در این شگرد که بیشتر در حوزه مسائل مربوط به تبعیض‌های جنسیتی و ارائه خط فکری‌های متفاوت با هنجارهای جامعه ایران به کار می‌رود، بدین صورت است که برای مثال رسانه‌ها در حوزه مسائل مربوط به زنان و حقوق زنان در ابتدا به طرح سئوالات مبهم می‌پردازند. سوالاتی از این قبیل که چرا قانون مدنی ایران، اختیار زیادی را برای پدر قائل شده است و برای مادر حقی در نظر گرفته نمی‌شود؟ چرا در نظام حقوقی ایران، اختیار کامل طلاق به دست مرد داده شده است؟ چرا نسبت به شغل زنان، تبعیض اعمال می‌شود؟ چرا زنان از ظرفیت‌های مساوی با مردان در انتخاب شغل، دستمزد و مزایا برخوردار نیستند و ...؟ در ذهن مخاطبین و عامه مردم که معمولا در این حوزه‌ها متخصص نیستند، ابهاماتی ایجاد می‌شود و عموما برای یافتن پاسخ این ابهامات به همان منبع اولیه مراجعه می کنند.


منتشر نشود/// شگردهای غرب در به تصویر کشیدن ایران


در این شگرد، جوابی که به سوال و ابهامات داده می‌شود، معمولاً سطحی و سوگیرانه است. برای نمونه رسانه‌های غربی بیشتر به مقایسه قوانین و حقوق مرد و زن ایرانی با مبانی حقوقی غرب می‌پردازند و اصولاً بر اساس همین منطق به این نتیجه می‌رسند که کدام حق و قانون، انسانی و بشر دوست و کدام غیرانسانی و ضد‌حقوق بشر است؛ حقوق بشر غربی قانون ایده آل و حامی حقوق انسانی است که باید تلاش کرد تا به آن رسید.


خبر غالب: این شکل از پوشش اخبار بدین گونه است که رسانه‌ها بر یک خبر بصورت هماهنگ و زنجیره ای تاکید می کنند تا نوعی برجسته‌سازی تک‌خبری صورت گیرد. برای مثال در بحث عملکرد رسانه‌های غربی در پوشش اخبار آزمایش‌های موشکی یا مذاکرات هسته‌ای، ما با یک پوشش گسترده و همزمان، با رویکردی جهت دار و منفی روبه‌رو هستیم که در بعضی مواقع آنچنان برجسته است که مانع از دیده شدن دیگر اخبار مربوط به ایران می‌شود.


منتشر نشود/// شگردهای غرب در به تصویر کشیدن ایران


شگرد تهدید: این شگرد که نوعی استفاده از ایران برای تأمین منافع شرکت‌های تسلیحاتی غربی در منطقه است به بزرگ‌نمایی بیش از حد رزمایش‌های نظامی و صنایع هسته‌ای در سطح رسانه‌های غربی و بیشتر در سطح منطقه می‌پردازند. آنها با این کار دو هدف عمده دارند:

1- نشان دادن ایران به عنوان تهدیدی برای منطقه و قانع کردن متحدان منطقه‌ای خود برای خرید بیشتر تسلیحات

2- تهدیدآمیز نشان دادن ایران در سطح دنیا و فراهم آوردن خوراک ایران‌هراسی.

 آنها دائماً با ذکر نام ایران به‌عنوان عامل برهم‌زننده نظم جهانی، سعی دارند ایران را یکی از مهمترین عوامل مشکلات جهانی بنامند.


تصویربرداری فیلم‌ها و گزارش‌ها در فضایی ناراحت‌کننده و تیره: این روش معمولا در تهیه گزارش‌های خبری و مستندسازی مورد استفاده قرار می گیرد تا برای مخاطب باورپذیرتر باشد. اکثر این محصولات رسانه ای محتوایی سیاه از وضعیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران را به نمایش می گذارند. معمولا فضایی که تصاویر و مصاحبه‌ها در آن ضبط می‌شوند، داری رنگ‌های سیاه و تیره‌اند تا نوعی شکست و غم ناشی از مشکلات را به ذهن مخاطب تزریق کند.


منتشر نشود/// شگردهای غرب در به تصویر کشیدن ایران

تهیه بعضی از گزارش‌ها از ایران در لوکیشن خاصی مانند ترافیک، شلوغی خیابان با استفاده از صداهایی مثل بوق ماشین در پس‌زمینه صورت می‌گیرد. معمولاً تجربه ترافیک یا شلوغی یک تجربه بد و ناراحت‌کننده برای تمام مردم دنیاست و همه مردم نیز معمولا این حس ناراحت‌کننده را در این فضاها تجربه کرده‌اند. آنها با دیدن این گزارش‌ها، ناخودآگاه یک حسی ناراحت‌کننده را به‌واسطه تجربه‌های قبلی دریافت می‌کنند. این اتفاق به تدریج مخاطب را نسبت به وضعیت ایران شکل می دهد و او در مجصولات رسانه ای تولید شده برای ایران، به دنبال تماشای فضایی متشنج، محزون یا کسالت آور است.


گزینش موارد احساس برانگیز: خیلی از گزارش‌ها و مستنداتی که رسانه‌های خارجی درباره ایران کار می‌کنند، مانند موضوع اسیدپاشی یا اعدام بعضی افراد، دارای ابعاد عاطفی و احساسی است. دید رسانه بیشتر بر بعد احساسی قضیه تکیه دارد تا اینکه صرفاً بخواهد خبری را اطلاع دهد. پرداخت به‌صورت احساسی چند نکته دارد. اول اینکه مخاطب را با خود همراه می‌کند، دوم مخاطب را بر انگیخته می‌کند و نهایتاً او را به واکنش وامی‌دارد.


منتشر نشود/// شگردهای غرب در به تصویر کشیدن ایران


برچسب زدن به خصلت‌های ایرانی: امروزه در برنامه‌های رسانه‌ای که درباره ایران ساخته می‌شود به بعضی از کلمات، طوری جهت دهی می کنند تا دارای بار منفی شوند. به مرور کلماتی به عنوان کلمات جایگزین معرفی می‌شوند که در خود جامعه نیز مورد اقبال قرار گرفته و تکرار می‌شوند. کلماتی مثل مردان سنتی به‌جای مردان غیرتمند، افراد افراطی به‌جای پایبند به اصول و از این‌دست عبارات. آنها زنان محجبه را افرادی خشونت طلب، سنتی و بی‌سواد معرفی می کنند. مردان باغیرت را افرادی گرفتار در تفکرات متحجرانه و سنتی نشان می‌دهند، پایبند بودن به آرمان‌ها را افراطی‌گری می‌پندارند؛ به‌طور خلاصه، آنها از هر چیز متضاد با مبانی فلسفی و اعتقادی غرب، با عنوان تحجر، سنت‌گرایی و ازکارافتادگی یاد می‌کنند.