بررسی پروژه اندلسیزاسیون 5:

ریشه موشحات و سامیرا به کجا باز می گردد؟/ نتیجه فساد اقتصادی در کارگزاران چیست؟

تاریخ انتشار : ۱۸ مرداد ۱۳۹۵

در مطالب گذشته به تعریف تهاجم فرهنگی، نظر مقام معظم رهبری و سایر تحلیل گران درباره روش اندلسی تهاجم فرهنگی و عوامل انحطاط حکومت اسلامی اندلس اشاره شد. در مطلب حاضر به آخرین عامل سقوط آندلس یعنی "رواج گسترده مفاسد اخلاقی" پرداخته می شود.

پنج مطلب با موضوع جنگ نرم و شیوه اندلسی تهاجم فرهنگی از کتاب «اصول و مبانی جنگ نرم» نوشته علی‌محمد نائینی استخراج شده است که به مرور برای آشنایی مخاطبان با این موضوع مهم، منتشر می شوند. مطلب حاضر، آخرین بخش از سلسه مطالب مذکور است.


گروه فرهنگ و جامعه گرداب؛ در مطالب گذشته (1+2+3+4)، به تعریف تهاجم فرهنگی، تفاوت آن با تبادل فرهنگی، نظر تحلیل گران درباره روش اندلسی تهاجم فرهنگی، بیانات مقام معظم رهبری در این باره و یکی از عوامل انحطاط حکومت اسلامی اندلس  اشاره شد. در مطلب حاضر عامل دیگر سقوط آندلس توضیح داده می شود.


رواج گسترده مفاسد اخلاقی

از همان بدو ورود مسلمانان به اندلس و آمیختگی با مردم این سرزمین و گرفتن اسیران بسیار از آنها، وفور کنیزان خوب روی اسپانیایی در زندگی مسلمین در دسترس بودن میخانه های مسیحیان برای فاتحان مسلمان، زمینه آلودگی اخلاقی و فساد در میان آنان را فراهم کرد. به مرور زمان هرچه مسلمانان از معنویات فاصله می گرفتند، مفاسد اخلاقی در میان آنان گسترش می یافت و قبح بسیاری از محرمات اسلامی در جامعه مسلمانان از بین می رفت. از دیرباز موسیقی، آواز و رقص در سرزمین اندلس بسیار رایج بود. عموم مردم این کشور به هنرهای زیبا و موسیقی عشق و علاقه داشتند و کمتر جشن و مهمانی بزرگی بدون حضور گروه های موسیقی و آواز و احیانا رقص به پا می شد. "موشحات" اندلس که در موسیقی عرب همچنان موقعیت و شناسنامه خود را حفظ کرده است و کم و بیش شباهت به آوازخوانی دسته جمعی مانند کر دارد، شاهدی بر این مدعا است. مسلمانان اندلس با استقبال از این موقعیت خود را آلوده به این محرمات کردند و خود در این امور صاحب سبک شدند. فلامانکو که آوازخوانی فردی اسپانیا است، همچنان خاطرات روزگار حضور عرب های مسلمان در این سرزمین را زنده نگاه داشته است.

رواج گسترده مفاسد اخلاقی/منتشر نشود

از شب نشینی های مسلمانان اندلس که با مجموعه آواز و رقص همراهی می شد، با نام "سحر" یاد کرده اند که این نام به زبان اسپانیایی وارد شده و امروز "سامبرا" نام مشهورترین و مهم ترین تئاتر رقص و آواز سنتی در مادرید است. در جشن های بزرگ خیمه های وسیعی به پا می شد و یا فضای سرپوشیده ای ایجاد می کردند و در آن گروه های هنری برنامه های خود را اجرا می کردند. معروف ترین رقص ها، رقصی بود که در آن رقاصه ها لباس مرد بر تن می کردند و بر اسب های چوبی سوار می شدند و به حالت جنگ و گریز با نغمه های موسیقی و نفیر بوق در صحنه حاضر می گشتند. درباره می گساری در اندلس باید گفت از وجود میکده های عمومی در بین مسلمانان نشانه ای در دست نیست و به نظر می رسد فقهای مالکی که قضاوت را بر عهده داشتند، با خرید و فروش شراب در ملا عام مبارزه می کردند، ولی به تعقیب کسانی که در خفا یا منازل خود شراب می نوشیدند، برنمی آمدند. با این حال، اگر کسی مست در اماکن عمومی دیده می شد، بر او حد شرعی جاری می کردند.

از اشارات و کنایاتی که در شعر شعرای مسلمان اندلس دیده می شود، چنین بر می آید که در کنار دیرها و صومعه های مسیحیان میکده هایی وجود داشته است که علاوه بر می خوارگی، محل حضور زنان عیاش و روسپی نیز بوده است و این میکده ها که بدکاران در آن آمد و شد داشته اند، مورد بازدید ماموران محاکم شرعی قرار داشته است. با انتشار مذهب حنفی در اندلس و رای ابوحنیفه درباره "نبیذ" آبجو- اندلسیان ظاهرا برای شراب خواری خود کلاه شرعی یافته و به فتوای ابوحنیفه بدون واهمه آبجو و شراب می نوشیدند. به مرور در دولت امویان اندلس عشرت کده هایی رسمی تاسیس شد که به نظر می رسد از آن پس تا پایان حضور مسلمانان در اندلس این مراکز فساد وجود داشته است.


رواج گسترده مفاسد اخلاقی/منتشر نشود

در تاریخ آمده است که با توجه به توسعه شهر قرطبه (پایتخت امویان) و رفت و آمد مسافران بسیار از نقاط مختلف اندلس و سایر کشورها به آن، محله ای برای خوش گذرانی و در اختیار قرار دادن زنانی برای مردان مجرد به نام "بیت الخطوه" اختصاص داده بودند که زنان روسپی شاغل در آن از فرنگ و یا ملت های دیگر بوده اند که از آنان با عنوان "خراجیه" یاد شده است. دولت مسلمان اندلس بر این شهرک فساد نظارت دقیق داشت و از کارکنان آن مالیات دریافت می کرد. بدیهی است با رواج علنی چنین مفاسدی، مسلمانان و به ویژه جوانان آنها چگونه آلوده می شدند و غیرت دینی و عرق مذهبی در آنان رنگ می باخت، در نتیجه نیرویی که محرک آنان در دفاع از دارالاسلام باشد، دیگر وجود نداشت. در جمع بندی می توان گفت:

1. رهیافت استحاله فرهنگی یکی از رهیافت های فروپاشی از درون و براندازی نرم است.

2. این رهیافت می تواند مستقیما مانند نمونه اندلس، منجر به فروپاشی از درون و براندازی نرم شود.

3. رهیافت استحاله فرهنگی می تواند به عنوان یک گام از براندازی نرم و یا پیش نیاز رهیافت استحاله سیاسی، نفوذ و انقلاب رنگی عمل نماید. به عبارتی با لیبرالیزه کردن فضای فرهنگی- اجتماعی کشور، باورها، ارزش های پایه ای و هویت دهنده تضعیف و تغییر کرده و زمینه برای استحاله سیاسی با دموکراتیزه کردن نظام سیاسی موجود فراهم می شود. همانگونه که مقام معظم رهبری می فرمایند "استحاله دو جریان دارد: یک جریان فرهنگی، یک جریان سیاسی؛ ملت ایران متوجه باشند. قصد نظام استکباری آمریکا و صهیونیست هایی که دستشان در دست آنهاست و با هم در یک جبهه هستند، این است که بتوانند ملت را نسبت به آرمان ها و عقاید و هدف هایش بی تفاوت و بی اعتنا کنند و بعد بتوانند به وسیله عوامل و مزدوران خود زمینه را برای بازگشت سیطره آمریکا بر ایران فراهم کنند." (آبان 1382)


رواج گسترده مفاسد اخلاقی/منتشر نشود

4. به عبارتی می توان گفت خطرناک ترین شکل فروپاشی از درون، رهیافت استحاله فرهنگی است. جامعه نسبت به اهداف و آرمان هایش بی اعتماد می شود. از درون کارکردهای نظام موجود زیر سوال می رود و یا استحاله فرهنگی منجر به براندازی سیاسی شده و پی آمدهای آن در کف خیابان در انقلاب رنگی دیده خواهد شد.

5. وجه افتراق این رهیافت با رهیافت هانتینگتونی (استحاله فرهنگی) در دوره زمانی و شیوه و ابزارهای براندازی نرم و فروپاشی از درون است. استحاله فرهنگی تدریجی و زمانبر است، در حالی که استحاله سیاسی و در صورت موفقیت هواخواهان لیبرالیسم در کسب قدرت با سرعت محقق می شود.

6. در هر دو رهیافت جین شارپی و هانتینگتونی تمرکز اصلی بر انتخابات است. پیش شرط تحقق هر دو رهیافت تغییر و دگرگونی فضای فرهنگی و اجتماعی کشور است.

7. در رویکرد اندلسی با فساد اقتصادی و استحاله فرهنگی مسئولان و نخبگان نظام مورد هدف، به تدریج جریانی مغایر ارزش ها وارد حوزه قدرت و حاکمیت شده و نظام از درون بی محتوا و سکولار می شود، کارکردهایش تغییر می کند و موجب روی گردانی مردم از نظام می شود و با بی اعتقاد شدن جامعه نسبت به کارکردهای نظام، جامعه هم دچار استحاله فرهنگی می شود.


رواج گسترده مفاسد اخلاقی/منتشر نشود

8. اندلس نمونه ای از فروپاشی از درون از طریق استحاله فرهنگی بود. در اندلس با مجموعه اتفاقاتی که بستر آن فرهنگی بود، حاکمیت اسلامی در آن امپراتوری پس از حدود هشت قرن فرو ریخت. مهم ترین علل فروپاشی آن، تبعیض (شکاف بین مسئولان و مردم)، حاکمیت روحیه اشرافی گری و ثروت اندوزی در یک طبقه جدید حاکمیتی، شراب خواری و فساد اخلاقی به ویژه در جشن های کریسمس برای جذب مسلمانان و ازدواج با مسیحی ها و تربیت بچه های مسلمان با آداب مسیحیت و در نهایت از بین رفتن تعصبات دینی و واگرایی نسبت به ارزش های اسلامی بود.

9. تجربه اندلس نشان داد که نتیجه فساد اقتصادی در کارگزاران، فساد اخلاقی و فساد سیاسی را در پی خواهد داشت و در نهایت به بی هویت شدن جامعه اسلامی منجر خواهد شد.