Gerdab.IR | گرداب

آشنایی با اهمیت بلاکچین برای فناوری دفتر کل توزیع‌شده

آشنایی با اهمیت بلاکچین برای فناوری دفتر کل توزیع‌شده
تاریخ انتشار : ۱۵ شهريور ۱۴۰۱

پیتر تیل: «من فکر می‌کنم بیت کوین اولین پول رمزگذاری شده‌ای است که پتانسیل انجام کاری مانند تغییر جهان را دارد».

"پایگاه رسانه ای گرداب جهت اطلاع و افزایش دانش و سواد فضای مجازی مخاطبان خود و به ویژه دانشجویان، پژوهشگران و تصمیم گیران، ترجمه هایی در این زمنیه منتشر می‌کند. بدیهی است انتشار این مطالب، لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست."

به گزارش گرداب، بلاک چین بیت کوین به طور کلی به عنوان بلاک چین اصلی در نظر گرفته می‌شود، زیرا اولین پیاده‌سازی یک فناوری جدید است که امروزه معمولاً به عنوان فناوری دفتر کل توزیع شده (DLT) توصیف می‌شود. پس از تولد بلاک چین نسخه 1 بیت کوین، نسخه قابل برنامه‌ریزی اتریوم به عنوان بلاک چین نسخه 2 ایجاد شد و به زودی نسل سوم بلاک چین به شکل ایوتا (آیوتا)، نانو (Nano) یا هشگراف (هشگراف) به منصه‌ی ظهور خواهد رسید.

تقسیم‌بندی توسعه‌ی بلاک‌چین به این مراحل جداگانه، امری است برای ساده‌سازی، زیرا آخرین نسل فناوری بلاک چین حتی به درستی به عنوان یک بلاک چین شناخته نشده است. در عوض، کلمه کلیدی در اینجا DAG (Directed acyclic graph) یا گراف جهت‌دار غیرمدور یا گراف سودار و بی‌دور است. می‌توان گفت که پروژه‌های مبتنی بر این فناوری واقعاً بلاک چین نیستند. در عوض، آیوتا، Nano و Byteball به عنوان مفاهیمی پس از بلاک چین توصیف می‌شوند.

اما چرا سرمایه‌گذاران و کاربران بلاک چین می‌خواهند فناوری اصلی بلاک چین را با DLT نوع جدیدی جایگزین کنند؟

ضعف ظاهری بلاک چین‌های فعلی

از لحاظ نظری، بلاک چین نسل اول و دوم جهان را وارونه کرده است. به نظر می‌رسد به سختی زمینه‌هایی وجود دارد که نتوان آنها را به طور اساسی به وسیله‌ی بلاک چین تغییر داد. اما در عمل وضعیت تا حدودی متفاوت بوده است.

در حال حاضر بلاک چین‌هایی مانند بیت‌کوین و اتریوم در معرض محدودیت‌های حل‌نشده‌ای هستند: تا به امروز، آنها هنوز نتوانسته‌اند به مقیاس‌پذیری قابل‌توجهی دست پیدا کنند. این امر به این معنی است که همه این پروتکل‌های بلاک چین از نظر سرعت و سرعت تراکنش محدود هستند. در حالی که سیستم‌های قدیمی مانند پی‌پل می‌توانند حدود 200 تراکنش در ثانیه ( tps ) و ویزا حتی 56000 تراکنش در ثانیه را پردازش کنند، اتریوم در حال حاضر تنها حداکثر 20 تراکنش در ثانیه را مدیریت می‌کند، در حالی که بیت کوین تنها به ظرفیت 7 تراکنش در ثانیه می‌رسد. به همین دلیل است که بیت کوین و اتریوم در حال حاضر قادر به رقابت با سیستم‌های پرداخت فعلی زمان ما نیستند.

اما اصلا چرا این محدودیت فنی وجود دارد؟

پاسخ ساده است: پروتکل‌های بلاک چین به دلیل برخی موانع مقیاس پذیری ذاتی کند نیستند. این محدودیت بیشتر نتیجه یک تصمیم «آگاهانه» برای ایجاد یک شبکه بلاک چین غیرمتمرکز است. یکی از عناصر اصلی بلاک چین‌های عمومی مانند بیت کوین و اتریوم این است که به همه امکان استفاده از یک گره شبکه را بدهد. هر گره تک تک تراکنش‌ها را پردازش می‌کند و بنابراین باید کل تاریخچه تراکنش‌های بلاک چین را در رایانه خود ذخیره کند. بلاک چین‌های عمومی به اندازه ضعیف‌ترین حلقه خود قوی هستند.

مقیاس پذیری و در نتیجه توان و سرعت تراکنش به ظرفیت ضعیف‌ترین گره بستگی دارد. البته، گره‌های ضعیف را می‌توان دور انداخت، اما پس از آن ویژگی حیاتی مقاومت در برابر سانسور آسیب می‌بیند، زیرا برخی از اعضای شبکه عمداً حذف می‌شوند. بنابراین، این سه‌راهی بین تمرکززدایی، امنیت و مقیاس‌پذیری است که مانع از دستیابی بلاک‌چین‌ها به سرعت تراکنش و توان عملیاتی سیستم‌های سنتی مانند ویزا یا پی‌پل می‌شود.

 

آشنایی با اهمیت بلاکچین برای فناوری دفتر کل توزیع‌شده
سه‌ راهی بیتکوین: تمرکززدایی، امنیت و مقیاس‌پذیری

 

از لحاظ علمی، سیستم بلاک چین در بهترین حالت تنها دو مورد از این ویژگیها را می‌تواند داشته باشد.

راه‌حل بلاک چین که یک بلاک چین نیست

تحقیقات در حوزه بیت کوین و اتریوم به طور مداوم در حال چرخش است. در هر اکوسیستم، راه‌حل‌های مقیاس بندی در حال توسعه هستند. در سمت بیت کوین، شبکه لایتنینگ (Lightning Network) و روت استاک (RootStock) دو تا از شناخته‌شده‌ترین رویکردها هستند. در اتریوم نیز راه‌حل‌هایی مانند شاردینگ (Sharding) ، پلاسما (Plasma) یا کاسپار (Caspar) در بالای لیست قرار دارند.

تلاش‌هایی مانند شبکه لایتنینگ یا شاردینگ نشان می‌دهد که پاسخ به سؤال مقیاس‌بندی این است که لازم نیست همه شرکت‌کنندگان یا گره‌های شبکه، همه اطلاعات را در همه زمان‌ها بدانند تا شبکه را بتوان همگام نگه داشت. این رویکرد چیزی است که DAG یا گراف جهت‌دار غیرمدور نیز بر آن استوار است.

 

آشنایی با اهمیت بلاکچین برای فناوری دفتر کل توزیع‌شده
بازنمایی ساده‌ی گراف جهت‌دار غیرمدور

نکته: از این رو غیر‌مدور نامیده می‌شود که تراکنش «0» نمی‌تواند به تراکنش قبلی بازگردد. جریان تراکنش فقط یک طرفه است.

یک گراف جهت‌دار غیرمدور بر اساس یک طرح افقی کار می‌کند، در حالی که یک بلاک چین بر اساس یک معماری «عمودی» است. با بلاک‌چین، ماینرها بلاک‌های جدیدی ایجاد می‌کنند که به بلاک چین اضافه می‌شوند. از سوی دیگر، ساختار افقی گرافهای جهت‌دار غیرمدور، تراکنشها را قادر می‌سازد که مستقیماً به تراکنشهای دیگر متصل شوند بدون این که ابتدا آنها را در یک بلاک قرار دهند.

به این ترتیب دیگر نیازی به انتظار برای تایید بلاک بعدی نیست. در عین حال، همه شرکت‌کنندگان شبکه مجبور نیستند به‌روزرسانی بلاک را تأیید کنند. از آنجایی که مفهوم گراف جهت‌دار غیرمدور نه بلاک دارد و نه ماینر، هیچ زنجیره‌ای از بلاکهای پر از تراکنش وجود ندارد و بنابراین دیگر چیزی به نام بلاک چین وجود ندارد. ساختار یک گراف جهت‌دار غیرمدور بسیار بیشتر شبیه به یک شبکه مارپیچ (mazy) از تراکنشهای متعدد است. به همین دلیل است که اغلب از آن به عنوان یک تنگل تنگل یاد می‌شود. تنگل اصطلاحی است که بارها و بارها ظاهر می‌شود، به خصوص در ارتباط با پروژه ایوتا. با این حال، تنگل در هسته خود همان ویژگیهای یک بلاک چین را دارد: هنوز یک پایگاه داده توزیع شده مبتنی بر شبکه همتا به همتا است. بنابراین، تنگل همچنین یک مکانیسم اعتبار سنجی برای تصمیم‌گیری توزیع شده است.

 

آشنایی با اهمیت بلاکچین برای فناوری دفتر کل توزیع‌شدهتنگل؛ بلاک چینی بدون بلاک و یا یک چین

تنگل چگونه کار می کند؟

تنگل با پیوند دادن تراکنشهای فردی در شبکه ایجاد می‌شود. پیوند دادن نتیجه این واقعیت است که هر تراکنش جدید تأیید نشده باید یک یا دو تراکنش اضافی را تأیید کند قبل از این که تراکنش تأیید نشده پردازش شود و خودش تأیید شود. برخلاف بلاک چین بیت کوین یا اتریوم، این تنها ماینرها نیستند که مسئول تایید تراکنشها هستند. در مورد تنگل، این وظیفه پردازش و تأیید تراکنش‌های جدید بر عهده تمام شرکت‌کنندگان فعال تنگل یا شبکه است. به این ترتیب نه تنها تراکنشهای جدید اضافه شده تایید می‌شوند، بلکه کل تاریخچه تراکنشها نیز به طور غیر مستقیم با آن تایید می‌شود.

صادرکننده تراکنش برای پردازش تراکنش‌های خود کارمزد مستقیمی پرداخت نمی‌کند و او فقط به‌ طور غیرمستقیم (با قدرت هش رایانه خود) با تأیید سایر تراکنش‌ها کارمزد را پرداخت می‌کند. تراکنش‌های موجود در شبکه که هنوز تأیید نشده‌اند معمولاً به عنوان «تیپ» (tips) شناخته می‌شوند. برای به دست آوردن تأیید، خود این تیپ‌ها باید تراکنشهای دیگر را تأیید کنند. الگوریتمی به نام زنجیره مارکوف مونت کارلو (Markov chain Monte Carlo) تضمین می‌کند که شرکت‌کنندگان شبکه فقط تراکنشهای خود را تایید نمی‌کنند.

 

آشنایی با اهمیت بلاکچین برای فناوری دفتر کل توزیع‌شده

نکته: بلاک‌های سبز تراکنشهایی هستند که به اجماع رسیده‌اند (یعنی تراکنشهایی که تاییدیه‌ی شبکه را همراه با ضمانت امنیتی گرفته‌اند). بلاک‌های قرمز تراکنشهایی هستند که هنوز به طور کامل تایید نشده‌اند. بلاک‌های خاکستری تراکنشهایی هستند که تایید نشده‌اند و تیپ نامیده می‌شوند.

دلیل این که چرا باید تراکنشها تایید شوند واضح است:

زیرا باید از مشکل دوبار خرج کردن اجتناب شود. همانند یک بلاک چین معمولی، واحدهای ارزهای دیجیتال نباید دو بار خرج شوند و یا دو بار به حساب بیایند. برای مثال، اگر آلیس ده توکن آیوتا برای باب بفرستد، چارلی موجودی توکن آیوتای آلیس را قبل از انجام این تراکنش بررسی می‌کند. اگر آلیس فقط پنج توکن آیوتا داشته باشد، موجودی او برای معتبر بودن تراکنش بسیار کم است. چارلی نیز نمی‌خواهد این تراکنش را تأیید کند زیرا علاقه دارد که تراکنش خودش تأیید شود و این به احتمال زیاد فقط در صورتی اتفاق می‌افتد که خودش هیچ تراکنش نامعتبری را تأیید نکند.

همانطور که از نام آن پیداست، تنگل در نهایت یک روابط پیچیده و درهم از معاملات است. تنگل مفهومی به نام «اطمینان از تأیید» دارد، به طوری که هیچ دو شاخه مجزا در این خوشه تراکنش‌های در هم‌تنیده که در آن آلیس یک توکن آیوتا را دو بار صادر کرده است، تشکیل نمی‌شود. زیرا این میزان اعتماد و پذیرشی است که بقیه تنگل به یک معامله می‌دهند.

بنابراین، هر تراکنش درصد مشخصی دارد که به تعداد تیپ‌هایی (تراکنش‌های تایید نشده) که آن را تایید می‌کنند، وابسته است. این قضیه از آن رو در نظر گرفته شده است تا اطمینان حاصل شود که تنها یک شاخه‌ غالب است، یعنی شاخه‌ای که اطمینان تأییدیه بزرگتری دارد.

این مفهوم است که می‌تواند مقیاس بهتر هر پروژه گراف جهت‌دار غیرمدور را امکان‌پذیر کند. به عبارت دیگر،آنچه باعث ایجاد ترافیک در یک بلاک چین می‌شود و سرعت شبکه را کند می‌کند، تنگل را حتی ایمن‌تر و سریع‌تر می‌کند. هر چه تعداد شرکت‌کنندگان در شبکه بیشتر باشد و تراکنشهای بیشتری پردازش شوند، پردازش تراکنشهای برجسته بهتر انجام می‌شود. اما این چیزی است که فعلا در حالت نظری بیان می‌گردد. هنوز، شبکه آیوتا نسبتاً کوچک است، به همین دلیل است که این ادعا نمی‌تواند به طور قطع تأیید شود. با این حال، بزرگترین پروژه‌های تنگل، آیوتا و Nano ، نشان می‌دهند که در حال حاضر می‌توانند به ترتیب هزار و هفت هزار تراکنش را در ثانیه پردازش کنند.

 

آشنایی با اهمیت بلاکچین برای فناوری دفتر کل توزیع‌شده مقیاس‌پذیری آیوتا

نکته: هر چقدر کاربران بیشتری از شبکه آیوتا استفاده کنند، این شبکه قابل اطمینان‌تر و سریع‌تر می‌شود.

آیوتا؛ ستون فقرات اینترنت اشیاست؟

پروژه آیوتا از یک استارتاپ سخت افزاری که بر روی یک ریزپردازنده سه گانه جدید به نام «جین» (Jinn) کار می‌کرد، پدید آمد. در آینده، این قطعه سخت افزاری باید این امکان را برای هر وسیله نقلیه، هر مایکروویو و هر یخچالی فراهم کند که از طریق شبکه آیوتا، بدون عملکرد به عنوان یک کامپیوتر معمولی، ارتباط برقرار کند. این پروژه از ابتدای توسعه خود، به دلیل مقیاس پذیری ذاتی، خود را به عنوان راه‌حلی از پیش تعیین شده برای مشکل پردازش تراکنش کارآمد در اقتصاد ماشینی آینده دیده است.

امروزه به نظر نمی‌رسد که کارشناسان این واقعیت را زیر سوال ببرند که جهان ما به یک اینترنت اشیاء بزرگ تبدیل خواهد شد. برآوردها ادعا می‌کنند که تا سال 2025، باید بیش از 100 میلیارد دستگاه و ماشین متصل به هم در سراسر جهان وجود داشته باشد که همه آنها دارای یک دوجین یا بیشتر حسگر خواهند بود. در حال حاضر گوشی هوشمند ما حجم عظیمی از داده را تولید می‌کند. تصور کنید زمانی که ماشین ما به یک ماشین هوشمند، خانه ما به خانه هوشمند و شهر ما به شهر هوشمند تبدیل شود، مقدار داده چقدر بیشتر خواهد بود. در آن دوران داده‌ها به مثابه‌ی نفت دیجیتال و در نتیجه گنجینه جدیدی خواهند بود و درآمد حاصل از تجارت داده بسیار زیاد خواهد شد.

البته، این ارزشها نباید به سادگی به وسیله‌ی شرکتهای بزرگ فناوری درو شوند. آیوتا به عنوان یک پروتکل آگنوستیک جهانی می‌تواند به عنوان یک شبکه عمومی، غیرمتمرکز و خودتنظیمی «شبکه ماشین به ماشین» عمل کند که از طریق آن ماشین‌های مربوطه می‌توانند به طور مستقل و بدون واسطه ارتباط برقرار کنند و در نتیجه داده‌ها را انتقال دهند.

یک مثال آینده‌نگر اما اغلب ذکر شده، نمونه یک ماشین هوشمند است. این وسیله نقلیه هوشمند روزی خواهد توانست که هویت و حتی کیف پول الکترونیکی داشته باشد. با استفاده از این تجهیزات، خودروی هوشمند قادر به پرداخت هزینه خدمات مختلف مانند سوخت (در آینده احتمالاً برق به جای بنزین)، بیمه، شستشو یا عوارض جاده خواهد بود. حتی پرداخت بلیط پارکینگ نیز باید امکان پذیر باشد، به خصوص به این دلیل که شبکه آیوتا هیچ کارمزد واقعی تراکنش ندارد و بنابراین به نظر می‌رسد برای «پرداختهای خرد»، یعنی پرداختهای بسیار ناچیز، مقدر شده است.

بنابراین، وسیله نقلیه آینده نه تنها باید یک خودروی خودران باشد، بلکه باید به طور مستقل هزینه خدمات استفاده شده را پرداخت کند و همچنین بتواند خدمات خود را ارائه دهد. مفهوم «تحرک به عنوان یک سرویس» (mobility as a service) می‌تواند در چنین اقتصاد ماشینی که به وسیله‌ی شبکه آیوتا هدایت می‌شود، جذابتر هم بشود. هر گاه یکی از دارندگان وسیله نقلیه به وسیله نقلیه خود نیاز نداشته باشد، خودروی وی می‌تواند خدمات رانندگی خود را به مسافران کرایه‌دهنده‌ی دیگری ارائه دهد.

با سوار کردن مشتریان و دریافت هزینه از طریق کیف پول الکترونیکی، خودرو به جای نشستن در پارکینگ، نوعی درآمد غیرفعال برای مالک ایجاد می‌کند. به ‌عنوان یک عامل اقتصادی مستقل، به نظر می‌رسد که امکانات برای چنین وسیله نقلیه‌ای در آینده نامحدود است. در نهایت، ما انسان‌ها سود می‌بریم زیرا می‌تواند زمان ما را به روش‌های کارآمدتری بهینه کند. به عنوان مثال، اگر مسافری بسیار عجله داشته باشد، می‌تواند به وسیله نقلیه دستور دهد تا سایر وسایل نقلیه‌ای را که عجله کمتری دارند از مسیر خود خارج کنند. البته بدیهی است که در ازای پرداخت هزینه‌ای. این هزینه مستقیماً از طریق شبکه آیوتا با استفاده از توکنهای آیوتا برای خالی کردن مسیر به سایر وسایل نقلیه پرداخت می‌شود.


در حالی که بشر در حال ایجاد اینترنت اشیا با دیجیتالی کردن اشیا و تجهیز آنها به حسگرها است، بنیانگذاران شبکه آیوتا کاملاً مطمئن هستند که باید این پتانسیل را داشته باشند که قدم بعدی را ممکن سازند: اقتصاد چیزهایی که در آن داده‌ها و دستگاه‌های اینترنت اشیا می‌توانند دارایی‌های دیجیتال خود را به طور مستقل از طریق بازارهای اقتصاد ماشینی جدید به اشتراک بگذارند.

با توجه به پروژه‌ی آیوتا، یکی از چشمگیرترین حقایق این است که این پروژه موفق به راه اندازی یک بنیاد در آلمان شده است. این شگفت‌آور است زیرا آلمان به عنوان یکی از دشوارترین کشورها برای ایجاد یک بنیاد در نظر گرفته می‌شود.

علاوه بر این، بنیاد آیوتا مشاوران تاثیرگذاری در هیئت مدیره خود دارد. به عنوان مثال، یوهان جونگ‌ویرت (Johann Jungwirth)، مدیر ارشد دیجیتال فولکس واگن، یکی از اعضای هیئت امنا است. رابرت بوش ونچرز (Robert Bosch Ventures) همچنین یکی از اعضای هیئت مشاوران است و صندوق آن قبلاً سرمایه گذاری‌های قابل توجهی در آیوتا انجام داده است.

در اواسط آوریل، اولین ایستگاه شارژ خودروهای الکتریکی در جهان در هلند راه اندازی شد که در آن شارژ و پرداخت با آیوتا قابل انجام است. این شارژر توسط ElaadNL ، یک موسسه تحقیقاتی برای نوآوری، نصب شده است. برای تیم آیوتا، این یکی از اولین گام‌ها به سوی پذیرفته شدن در دنیای واقعی است.

اخیراً، تیم آیوتا از راز مدتها پنهان پروژه موسوم به Q پرده‌برداری کرده است. با Qubic ، پروتکل آیوتا نه تنها از قراردادهای هوشمند و اوراکل‌ها پشتیبانی می‌کند، بلکه نوعی از محاسبات توزیع شده را نیز پردازش می‌کند. این توانایی باعث می‌شود آیوتا به نوعی تنگل قابل برنامه ریزی باشد.

در عین حال، ریز تراکنش‌های رایگان باید اطمینان حاصل کنند که می‌توان از توان محاسباتی خارجی و توزیع شده برای تنگل آیوتا استفاده کرد. Qubic در نظر گرفته شده است تا قدرت محاسباتی استفاده نشده را برای تنگل آیوتا در مقیاس جهانی در دسترس قرار دهد تا عملکرد شبکه آیوتا را بیشتر کند. به گفته بنیانگذاران آیوتا، پروژه Qubic یکی از مهمترین نقاط عطف پروژه آیوتا است.

هشگراف؛ جدیدترین مورد هیجان‌انگیز در میان DLT ها

علاوه بر تنگل، عبارت هشگراف نیز در بازار سر و صدای زیادی به پا کرده است. این فناوری جدید توسعه یافته نیز در دسته فناوری‌های دفتر کل توزیع شده یا همانDLT قرار می‌گیرد. ایده هشگراف به وسیله‌ی مهندس لیمون بیرد (Leemon Baird) در اواسط سال 2016 ایجاد شد و در ابتدا برای شرکتهای خصوصی در نظر گرفته شده بود.

مالکیت معنوی هشگراف متعلق به شرکت سوییرلدز (Swirlds) است که به وسیله‌ی بیرد تأسیس شده است. این شرکت یک برنامه توسعه نرم افزاری را توزیع می‌کند که به هر کسی اجازه می‌دهد تا با «کتابخانه اجماع هشگراف» (Hashgraph Consensus Library) کار و آزمایش کند. با CULedger ، کنسرسیومی متشکل از 6 هزار بانک تعاونی در آمریکای شمالی، هشگراف اکنون یک مشتری قوی پیدا کرده است که از نرم‌افزار هشگراف خصوصی استفاده می‌کند و حتی آن را به جایگزین‌های دیگری مانند Hyperledger ترجیح داده است.

با توجه به این موفقیت در بخش شرکتی، Swirlds اکنون پلتفرم هشگراف هدرا (Hedera Hashgraph Platform) را نیز راه اندازی کرده است. هدف این برنامه، پیشبرد فناوری هشگراف ثبت شده Swirlds برای توسعه یک شبکه هشگراف عمومی است. در حالی که کد منبع هشگراف هدرا به صورت عمومی در دسترس است و هر کسی می‌تواند بخشی از اکوسیستم هشگراف به عنوان یک گره شبکه شود، اما این پروژه همچنان مدلی حاکمیتی مشابه مدل ویزا خواهد داشت.

این بدان معناست که 39 سازمان وجود خواهند داشت که نوعی شورای رهبری را تشکیل خواهند داد. شرایط دقیق در حال حاضر در حال نهایی شدن است و 39 عضو به زودی اعلام خواهند شد. با توجه به این ساختار با یک بدنه مدیریتی، جداسازی کد منبع برای ایجاد یک پروژه جایگزین با استفاده از یک هارد فورک امکان پذیر نخواهد بود.

هشگراف چگونه کار می‌کند؟

همانند تنگل، مفهوم هشگراف دیگر مبتنی بر بلاکهایی نیست که به صورت زمانی کنار هم قرار می‌گیرند تا یک زنجیره را تشکیل دهند. در عوض آنها به اصطلاح رویدادهایی (events) هستند که به یکدیگر هش می‌شوند و از این رو «هشگراف» نامیده می‌شود. اطلاعاتی چون یک برچسب زمانی، دو هش والد مختلف و یک یا چند تراکنش در این «رویدادها» حمل می‌شوند.

در حالی که در یک بلاک چین، گره برنده این امکان را دارد که بلاک جدید را با تراکنش‌ها به زنجیره موجود اضافه کند، در هشگراف همه گره‌ها در کل شبکه یکدیگر را از آخرین وضعیت مطلع می‌کنند و اطلاعات خود را با یکدیگر «مبادله می‌کنند». مشابه یک تنگل، یک نمودار اتصال از رویدادها یا تراکنشها ایجاد می‌شود و تراکنشها بر اساس یک ترتیب زمانی مرتب می‌شوند. این تاریخچه تراکنش اجازه می‌دهد تا یک اتفاق نظر در مورد توالی تراکنشهای فردی وجود داشته باشد.

 

آشنایی با اهمیت بلاکچین برای فناوری دفتر کل توزیع‌شده

تفاوت میان بلاک چین و هشگراف در سطح بلاک

با مفهوم هشگراف اطلاعات لازم در داخل شبکه نیز از طریق پروتکل گاسیپ (Gossip) که یک پروتکل ارتباطی است، منتقل می‌شود. برای انتشار اطلاعات در یک شبکه، پروتکل گاسیپ سریعترین و کارآمدترین روش ارتباط بین رایانه‌های مختلف در نظر گرفته می‌شود. هر کامپیوتر اطلاعات دریافتی را به یک کامپیوتر انتخاب شده به صورت تصادفی ارسال می‌کند که این منجر به انتشار تصاعدی اطلاعات در سراسر شبکه می‌شود.



آشنایی با اهمیت بلاکچین برای فناوری دفتر کل توزیع‌شده

مقایسه ساختار بلاک چین و هشگراف

 

با این حال، انتشار صرف اطلاعات در داخل شبکه برای دستیابی به اجماع در مورد اطلاعات مشترک کافی نیست. برای این منظور، هر شرکت کننده شبکه باید تاریخچه دقیق تراکنش و در نتیجه توالی دقیق تراکنشهای فردی را بداند که این امر به وسیله‌ی برچسب‌های زمانی که قبلا ذکر شد تضمین می‌شود. بنابراین، الگوریتم اجماع هشگراف از رویکرد "Gossip-about-Gossip" استفاده می‌کند.

هر رایانه‌ای در شبکه تمام دانش خود را در مورد این که کدام حسابهای شبکه با چه چیزی، با چه کسی و چه زمانی صحبت کرده‌اند به اشتراک می‌گذارد. به عبارتی فنی‌تر می‌توان گفت: هر رایانه تمام دانش خود را در مورد هشگراف به اشتراک می‌گذارد که ترتیب دقیق تمام تراکنشهایی است که تا به حال در شبکه انجام شده و می‌شود. از آنجایی که هر شرکت کننده شبکه همیشه هشگراف فعلی را دارد، هر رایانه از کل تاریخچه تراکنشها اطلاع دارد. همه شرکت‌کنندگان می‌دانند که هر شرکت‌کننده دیگری در شبکه، تمام اطلاعات مربوط به تراکنش‌ها و سفارش‌ او را دارد.

این شرایط چیزی را که «رای‌گیری مجازی» (virtual voting) نامیده می‌شود، امکان‌پذیر می‌کند، زیرا همه گره‌ها در شبکه یک کپی از تاریخچه تراکنش و اطلاعاتی در مورد این که چه کسی اطلاعات را در چه مقطع زمانی دریافت کرده است، دارند و هر شرکت‌کننده می‌تواند نحوه رفتار یک شرکت‌کننده شبکه دیگر را محاسبه کند. بنابراین، هر گره تصمیم دیگری را می‌داند، بدون این که یک تصمیم مؤثر، یعنی «رای» گرفته شده باشد. بر اساس این «رای گیری بدون رای گیری» (voting without voting)، در نتیجه بین شرکت کنندگان شبکه اتفاق نظر وجود دارد، اگرچه آنها مجبور نیستند یک روش هماهنگی با منابع فشرده را بین خود انجام دهند.


جالب اینجاست که الگوریتم‌های رای گیری مورد استفاده برای هشگراف در حال حاضر بیش از 35 سال قدمت دارند و به شکل کمی تغییر یافته استفاده می‌شوند. اینها بسیار مفید هستند زیرا دارای سطح امنیتی ریاضی ثابت شده‌ای هستند که تا این لحظه نمی‌توان از آنها پیشی گرفت. بنابراین، کارشناسان پشت هشگراف ادعا می‌کنند و به شواهد ریاضی اشاره می‌کنند که هشگراف تنها فناوری دفتر کل توزیع شده یا DLT است که می‌تواند A-BFT (تحمل خطای بیزانسی ناهمزمان asynchronous Byzantine fault tolerance) باشد. به گفته آنها، این بدان معنی است که تا زمانی که کمتر از یک سوم از شرکت کنندگان شبکه قصد کلاهبرداری از شبکه را نداشته باشند، همیشه می‌توان در بین رایانه‌ها اتفاق نظر در مورد وضعیت شبکه و تاریخچه تراکنشها یافت.

چشم انداز آینده برای هشگراف

هشگراف به عنوان نوعی از فناوری DLT، در نظر گرفته شده است که ساختار و سازماندهی اینترنت امروزی و متعلقات آن را در جهان تغییر دهد. روز به روز به طور فزاینده‌ای آشکار می‌شود که اینترنت در شکل فعلی‌اش دارای کاستی‌هایی جدی است که برخی از آنها به دلیل نقص‌های مادرزادی اصلی است. امروزه، امکانات سرور متمرکز بزرگ، سنگ بنای اینترنت جهانی ما است. با توجه به این، مواردی مانند هک، هرزنامه، بات نت (BotNet) یا حملات DDoS بخشی از زندگی آنلاین روزمره ما هستند.

هشگراف خود را به عنوان یک راه‌حل بالقوه برای این مشکلات می‌بیند. با هشگراف باید امکان ایجاد «اینترنت جهان‌های مشترک» (Internet of Shared Worlds) وجود داشته باشد که خطرات امنیتی متعددی را که امروزه وجود دارد به حداقل برساند و در عین حال انزوا را از میان ببرد. همچنین، این اینترنت جدید با هشگراف باید در آینده همه را قادر سازد تا دنیای خود و یا جامعه‌ی مطلوب خود را ایجاد کنند.

اینترنت کنونی علاوه بر امنیت ناکافی، از انزوا نیز رنج می‌برد. این بدان معنی است که اینترنت به عنوان یک کل از سیستم‌های جدا شده انبوهی تشکیل شده است که به طور پیش فرض به یکدیگر متصل نیستند و این امر، ارتباط روان بین این سیلوهای جدا شده را خسته کننده و پیچیده می‌کند. اگرچه به نظر می‌رسد اینترنت در سطح یک شبکه کاملاً بهم پیوسته است، اما همچنان از جهان‌های مجزای بی‌شماری تشکیل شده است که پل زدن میان آنها بسیار نیازمند منابع و هزینه است.



آشنایی با اهمیت بلاکچین برای فناوری دفتر کل توزیع‌شده

 

پروتکل هشگراف که برخلاف پروتکل‌های بلاک چین معمولی از قبل اجازه مقیاس‌گذاری بر روی پروتکل اصلی خود را می‌دهد، برای تغییر اساسی مدل ذخیره‌سازی داده‌های اینترنتی نیز طراحی شده است. به گفته کارشناسان، ذخیره سازی داده‌ها باید به طور گسترده در بین شبکه‌ها و درون شبکه‌ها توزیع شود.

برای تأمین ظرفیت ذخیره‌سازی داده‌ها، به مشارکت‌کنندگان شبکه مربوطه، از طریق پرداخت‌های خرد پاداش داده می‌شود. طرفدارانی که به چشم انداز هشگراف اعتقاد دارند، می‌گویند که تامین مالی واحدهای سرور متمرکز بزرگ برای ذخیره سازی داده‌ها دیگر ضروری نخواهد بود. در قلب این اینترنت جدید، فناوری‌های DLT مانند نمودار هش قرار دارند که به طور شفاف تمام اطلاعات مهم جامعه را ثبت می‌کنند.

اگر برنامه‌های کاربردی اینترنتی مبتنی بر فناوری هشگراف باشد، شرکت‌کنندگان می‌توانند مطمئن باشند که قوانین تعریف ‌شده توسط پروتکل به روشی منصفانه برای همه اجرا می‌شود، زیرا با رمزنگاری و ریاضیات امن و اجرا می‌شوند. به این ترتیب، جوامع فردی می‌توانند به راحتی از طریق فناوریهای دفتر کل توزیع شده با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و در این دنیای جدید از جهانهای دیجیتالی مشترک به توافق برسند.

کارشناسان هشگراف همچنین بر نکته مهم دیگری تاکید دارند: این فناوری همچنین می‌تواند اینترنت را سریعتر کند. اینترنت مبتنی بر رهبری امروزی که مبتنی بر سرورهای مرکزی است که باید تمام ترافیک داده را در کل سیستم هدایت کنند، به نظر ما سریع است. با این حال، اگر اینترنت مبتنی بر فناوری دفتر کل توزیع شده مانند هشگراف باشد، حتی سرعت‌های بالاتری نیز ممکن می‌شود. برای مثال شرکت Swirlds با شبکه خصوصی هشگراف خود در تلاشهای آزمایشی به سرعت تراکنش بالاتری نسبت به شبکه ویزا در حال حاضر دست یافته است. در اینجا نیز، رویاپردازان هشگراف دلیل دیگری را می‌بینند که پروتکل آنها احتمالاً اینترنت موجود را بهبود می‌بخشد.

آیا تنگل و هشگراف می‌توانند به وعده‌های خود عمل کنند؟

همانطور که در ابتدای این متن توضیح داده شد، رویکردهای نوآورانه‌ای مانند تنگل یا هشگراف به عنوان نسل بعدی در تاریخ کوتاه مدت فناوری نو‌پای دفتر کل توزیع شده قلمداد می‌شوند. رقابت در بازار آزاد بیشتر به نوآوری‌ها دامن می‌زند و سرعت پیشرفت نوآوری شگفت‌انگیز می‌شود. اما رقابت متقابل بین پروژه‌ها اغلب به خصومت واقعی تبدیل می‌شود که کمک چندانی به پیشرفت دنیای ارزهای دیجیتال، بلاک چین و دفتر کل توزیع شده نمی‌کند. برای سرمایه‌گذاران دشوار است که همه اتهامات و انتقادات سطحی، احساسی و اغلب شخصی را پیگیری کنند و به یک ارزیابی معقول از سود سرمایه بالقوه هر ارز دیجیتال برسند.

__________________________

منبع: cryptoresearch.report