در ابتداییترین سطح، تحول دیجیتال شامل استفاده از فناوریهای دیجیتال برای تغییر فرآیند کسبوکار به منظور کارآمدتر کردن یا مؤثرتر شدن آن است.
به گزارش گرداب، ایده اصلی این است که از فناوری نه تنها برای تکرار یک سرویس موجود به شکل دیجیتال، بلکه از فناوری برای تبدیل آن سرویس به چیزی بسیار بهتر استفاده شود. ساده به نظر میرسد، اما این تبدیل دیجیتال میتواند یک فرآیند طولانی، گران و پیچیده باشد که همیشه طبق برنامه پیش نمیرود. هر تعریفی از تحول دیجیتال بسته به صنعت و پروژهی خاص متفاوت است. اما مولفههای اصلی احتمالاً شامل بازنگری در مدلهای کسبوکار، تغییر زیرساخت فناوری زیربنایی، نوآوری با تجربه مشتری و همچنین به طور بالقوه حتی بازسازی فرهنگ هر شرکت خواهد بود.
تحول دیجیتال شامل چه چیزی است؟
دگرگونی دیجیتال میتواند فناوریهای مختلفی را شامل شود، اما داغترین موضوعات در حال حاضر رایانش ابری، اینترنت اشیا، کلان داده و هوش مصنوعی است. در طی چند سال آینده، میتوان انتظار داشت که توجه بیشتری به برخی از موضوعات فناوری پرهیجان، از جمله متاورس، بلاک چین و ارزهای دیجیتال جلب شود. به هر حال، این فقط در مورد فناوری نیست: تغییر فرآیندهای کسب و کار و فرهنگ هر شرکت به همان اندازه برای موفقیت این ابتکارات حیاتی هستند. پروژههای تحول دیجیتال اغلب راهی برای سازمانهای بزرگ و مستقر برای رقابت با رقبای زیرکتر و فقط دیجیتالی هستند. این پروژهها از نظر دامنه و جاهطلبی بزرگ هستند، اما بدون خطر نیستند.
در حالی که تحول دیجیتال یکی از رایجترین عبارات مورد استفاده در صنعت فناوری اطلاعات است، تعاریف آن متفاوت است. چیزی که همه میتوانند روی آن توافق داشته باشند این است که در میان هیاهو، جنجال و سردرگمی، تحول دیجیتال شامل تغییرات بسیار مهمی در فرهنگ کسب و کار است.
چه چیزی در پروژهی تحول دیجیتال گنجانده شده است؟
دیجیتالی شدن، همانطور که معمولاً پیشنهاد میشود، صرفاً اجرای سیستمها و خدمات فناوری بیشتر نیست. یک پروژهی تبدیل دیجیتال واقعی به جای دستکاری یا تقویت روشهای سنتی، مستلزم بازنگری اساسی در مدلها و فرآیندهای تجاری است. این نیاز خلاقانه همچنان یک درخواست سخت برای رهبران کسب و کار است. طبق تحقیقات دانشکده بازرگانی کاس (Cass Business School)، اکثر سازمانها مشکلی در تولید ایدههای جدید ندارند، اما بسیاری از شرکتها در اجرای مدلهای تجاری جدید یا تبدیل ایدههای خوب به اهداف سازمانی شکست میخورند.
این شکاف بین نوآوری و اجرا به توضیح این که چرا دیجیتالی شدن و اختلال به طور سنتی به عنوان حفاظ استارتآپهای زیرک تلقی میشد، کمک میکند. اما لازم نیست اینگونه باشد – نمونههایی عالی از تحول دیجیتال در بخش سازمانی نیز وجود دارد.
نمونههای تحول دیجیتال
انتقال سیستمهای قدیمی به پلتفرمهای ابری نمونهای از تحول دیجیتالی است که اغلب ذکر شده است. با انتقال سیستمهای قدیمیتر به فضای ابری، بهروزرسانی و تغییر برنامهها در پاسخ به درخواستهای کاربران جدید برای سازمانها آسانتر میشود. در این مورد، تحول دیجیتال به پشتیبانی از عملیات فناوری اطلاعات به شکلی چابک و انعطافپذیر کمک میکند. به طور خلاصه، فرآیند موجود را بسیار کارآمدتر و مؤثرتر میکند.
استفاده از فناوری برای تغییر یا حذف یک فرآیند کاری ناکارآمد نمونه خوبی دیگر از تحول دیجیتال است. برای مثال به دیجیتالی شدن سوابق کاغذی فکر کنید. با استفاده از فناوری برای تغییر نحوهی ثبت اطلاعات یک سازمان، جستجو در سوابق دیجیتالی و اجرای گزارشها به گونهای امکانپذیر میشود که در عصر سوابق کاغذی غیرقابل تصور یا حداقل غیرقابل مدیریت بود.
در حالی که تحول دیجیتال اغلب شامل استفاده از پلتفرمها و خدمات مبتنی بر فضای ابری است، میتواند شامل پذیرش فناوریهای نوظهور نیز باشد. ما میتوانیم انتظار داشته باشیم که با حرکت متاورس از آزمایشگاه به دنیای واقعی، دربارهی استفاده از این نوع موارد بیشتر بشنویم. به گفتهی محققان گلوبال دیتا (GlobalData)، در سه ماههی اول سال ۲۰۲۲، ۴۰ درصد شرکتها بیشتر در پروندههای شرکتی خود به «متاورس» اشاره کردهاند.
در حال حاضر پیشرفتهایی در حال انجام است. به یک بنگاه خردهفروشی فکر کنید که به مشتریان اجازه میدهد از اپلیکیشنهای واقعیت مجازی برای تجسم مبلمان و راحتی آن در خانهشان استفاده کنند. در این مورد، دیجیتالی شدن تعامل فیزیکی سنتی خرده فروشی را به یک رابطه مجازی تبدیل میکند، جایی که مشتریان میتوانند محصولات را امتحان کنند و سپس آنها را از راه دور خریداری کنند.
تحول دیجیتال چقدر مهم است؟
برای کسانی که در مورد مزایای مثبت تحول دیجیتال متقاعد نشده بودند، قدرت دیجیتالی کردن بسیاری از شکها را در طول همهگیری ویروس کرونا برانگیخت. زمانی که قرنطینه و فاصلهگذاری اجتماعی شروع شد، تحول دیجیتالی و بخشهای فناوری اطلاعات به کسبوکارها کمک کرد تا در چالشبرانگیزترین شرایط تا حد امکان به طور عادی کار کنند. تیمهای فناوری اطلاعات مجبور بودند راهحلهای فناوری را برای چالشهایی که کسبوکارها یک شبه با آنها مواجه بودند، ارائه کنند.
استراتژیهای تحول دیجیتال با سرعت سرسامآوری به سرعت پیش میرفتند. تیمهای اجرایی که ممکن است زمانی در مورد اجرای یک سرمایهگذاری چند ساله در کنفرانسهای ویدئویی و فناوریهای مشارکتی تردید داشته باشند، بخشهای فناوری اطلاعات خود را موظف کردند که استراتژیهای کار از راه دور را در چند روز یا حتی چند ساعت ایجاد کنند.
مدیران ارشد فناوری اطلاعات و تیمهای فناوری اطلاعات آنها، از حمایت از مشاغل خانگی گرفته تا ارائه آموزش آنلاین و ایجاد کانالهای جدید تجارت الکترونیک آنلاین و حتی ایجاد مدلهای کاملاً جدید کسبوکار، پیشرفت کردند و آنها را ارائه کردند:
• زیرساخت اثبات شده، لپتاپهای جدید به یک شهر کمک کرد تا کارکنان دفتری خود را در زمانی فوقالعاده سریع از راه دور به کار بگیرد.
• این دانشگاه یک استراتژی پنج سالهی تحول دیجیتال را به سرعت پیش برد و ۲۲۰۰۰ نفر را در یک هفته از راه دور به کار گرفت.
• R&A، برگزارکنندگان مسابقات گلف Open از ویدئو و دادهها برای ایجاد یک تورنمنت مجازی بین بهترین بازیکنان گلف در تمام دوران استفاده کردند.
اجماع عمومی کارشناسان در سراسر صنعت فناوری این است که تحول دیجیتال سریع که به وسیلهی مدیران ارشد فناوری اطلاعات و تیمهای آنها انجام شد به تغییر درک از فناوری اطلاعات برای همیشه کمک کرد. فناوری به جای این که در درجه اول به عنوان خدماتی برای سایر عملکردها مانند فروش و امور مالی دیده شود، اکنون به عنوان یک عامل حیاتی برای موفقیت بلندمدت تجاری شناخته شده است.
چه روندهایی از تحول دیجیتال در حال حاضر اتفاق میافتد؟
در شرایطی که تحول دیجیتال ارزش خود را در زمانهای چالش برانگیز ثابت میکند، اکنون هدف این است که سازمانها پروژههای فناوری جدیدی را بیابند. تحلیلگر گارتنر میگوید مدیران عامل میدانند که باید پذیرش کسبوکار دیجیتال را تسریع کنند و به دنبال راههای دیجیتال مستقیمتری برای ارتباط با مشتریان خود هستند. اما با توجه به ریسکهای اقتصادی، رؤسا میخواهند این فرایندها کارآمدتر و بیشتر بازده باشند.
روندهای کنونی تحول دیجیتال عبارتند از:
• رایانش ابری: فناوری اطلاعات درخواستی در چند سال گذشته مرکز تلاشهای تحول دیجیتال بوده است، اما این بدان معنا نیست که کار انجام شده است. در حالی که بسیاری از سازمانها رویکرد اول ابری را هدف قرار میدهند، تعداد کمی از آنها سیستمهای خود را صد درصد به فضای ابر منتقل کردهاند. فناوری قدیمی همچنان یک مانع بزرگ برای مدرن سازی است.
• دادهها و هوش مصنوعی: شرکتها چند سال گذشته را صرف جمع آوری حجم عظیمی از اطلاعات کردهاند. اکنون وظیفه این است که سیلوهای انبوه از دادهها تجزیه و تحلیل شوند و در جهت به کارگیری روشهایی استفاده شوند که تجارب مشتری و فرآیندهای تصمیمگیری را بهبود میبخشند. انتظار میرود سرمایهگذاری در هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی رشد قابل توجهی داشته باشد.
• اتوماسیون: مدیران اجرایی در نهایت شروع به سرمایهگذاری در اتوماسیون و فرآیند روباتیک کردهاند. چه کاهش تقاضای کدگذاری نرمافزاری باشد و چه معرفی رباتها برای رسیدگی به درخواستهای خدمات، شرکتها از اتوماسیون برای حذف وظایف تکراری استفاده میکنند و به کارکنان اجازه میدهند روی کاری که ارزش بیشتری تولید میکند، تمرکز کنند.
• تجارب مشتری: از اجازه دادن به حرفهایها برای کار مولد از خانه گرفته تا ارائه راههای جدید برای کمک به مشتریان برای ارتباط با کسب و کار، شرکتها برای ایجاد تجربیات عالی برای مشتریان هزینهی زیادی میکنند. انتظار داشته باشید که سرمایه گذاری در متاورس در اینجا نیز مهم شود.
• امنیت سایبری: زیربنای همه این تلاشهای تحول دیجیتال، یک نیاز مستمر برای سرمایهگذاری در مکانیسمهای دفاعی فناوری اطلاعات است. گارتنر به ظهور شبکه امنیت سایبری اشاره میکند که راهحلهای امنیتی مستقل را قادر میسازد تا با هم کار کنند و وضعیت امنیتی کلی سازمان را بهبود بخشند.
انتقادات به تحول دیجیتال چیست؟
در حالی که اکثر متخصصان میتوانند توافق کنند که دیجیتالی کردن شامل استفاده از فناوری برای کارآمدتر یا موثرتر کردن یک فرآیند است، تقریباً هر پروژهای که شامل استفاده از فناوری باشد به عنوان یک ابتکار تحول دیجیتال نشان داده میشود. دگرگونی دیجیتال تقریباً برای هر پذیرش فناوری جدید به عبارت بازاریابی تبدیل شده است. در واقع، این عبارت به قدری گسترده به کار میرود که در خطر بی معنی شدن است.
این امر در همه جا به حدی است که جای تعجب نیست وقتی سازمانی که هوس توجه دارد، نشان برنامه جدید خود یا حتی چیزی به اندازه یک برنامهی تازه سازی لپ تاپ را به عنوان «ابتکار تحول دیجیتال» نشان میدهد.
کارکنان فناوری همچنین نسبت به بحث وسیع در مورد دیجیتالی شدن ابراز بدبینی میکنند. هیچ متخصص فناوری اطلاعات روز کاری خود را بهجای کد نویسی، برنامهنویسی و توسعهی برنامه، صرف تغییر دیجیتالی نمیکند. به نوبهی خود، مدیران ارشد فناوری اطلاعات نیز به شما خواهند گفت که اجرای فناوری به سادگی مجرای کمک به کسب و کار در رسیدن به اهداف خود است، خواه فروش ویجتهای بیشتر، کسب درآمد بیشتر یا افزایش سطح رضایت مشتری باشد.
برای منتقدان، تحول دیجیتال به سادگی فرصت دیگری را به فروشندگان فناوری ارائه میدهد تا محصولات خود را تغییر دهند: دیدن سیستمها و خدمات به عنوان گلولهای طلایی برای تحول دیجیتال، غیر معمول نیست. چنین هیاهویی فقط سوخت بیشتری برای مخالفان است که احساس میکنند تحول دیجیتال صرفاً راه حلی برای جستجوی یک مشکل است.
هیچ یک از این انتقادها نباید شوکه کننده باشد. حتی در سال ۲۰۱۷، تحلیلگر گارتنر هشدار داد که فروش بیش از حد به این معنی است که دگرگونی دیجیتال به سرعت در حال نزدیک شدن به بستر ناامیدی است. پنج سال بعد منتقدان میگویند که ما اکنون در انتهای آن فرو رفتهایم.
چه چیز دیگری را میتوانیم تحول دیجیتال بنامیم؟
یکی از راههای کمک به ساکت کردن منتقدان، یافتن نام دیگری برای تحول دیجیتال است. اگر استفادهی کورکورانه از این اصطلاح را متوقف کنیم و به جای آن بر آنچه میخواهیم با فناوری دست یابیم، تمرکز کنیم، ممکن است نام مفیدتری پیدا کنیم. این چیزی است که در جامعهی مدیران ارشد فناوری اطلاعات طنینانداز میشود: تقریباً هر رئیس فناوری اطلاعات به شما خواهد گفت که سازمان آنها در حال اجرای پروژههای تحول کسب و کار است نه تحول فناوری.
دیگر مفسران صنعت پیشنهاد میکنند که عبارت تحول دیجیتال حذف شود و جایگزین کمی اصلاحشده مانند «منظرهی دیجیتال» ('digital landscape')، «محیط زیربنایی دیجیتال» (underlying digital environment) یا «لولهکشی مبتنی بر داده» (data-led plumbing) ایجاد شود.
مشکل بزرگ همه این نامهای جایگزین این است که معنای آنها حتی کمتر از تحول دیجیتال است. با وجود تمام ایرادات ذاتی آن، همه ما تصوری از معنای دگرگونی دیجیتال داریم، حتی اگر بیشتر به فضای ابر متکی باشد و فناوری را به مناطقی که قبلاً ابزارهای دستی بر آن تسلط داشتند، سوق دهد.
بله، مفهوم دگرگونی دیجیتال دارای اشکالاتی است، اما از برخی جهات، صنعت فناوری اطلاعات فقط باید خوشحال باشد که کسب و کارها کار بزرگی را که تیم فناوری انجام میدهد، صرف نظر از اینکه چه نامی دارد، تشخیص دادهاند. به یاد داشته باشید که بقیه مشاغل با مفاهیم بزرگی، چون فناوری اطلاعات مشکل دارند. به عنوان مثال عبارت «رایانش ابری» را در نظر بگیرید، که بیش از ۱۰ سال پیش گنگ و بلااستفاده بود. اکنون، رایانش ابری اصطلاحی است که به طور گسترده قابل درک و پذیرفته شده است. حال این مفهوم با اثبات ارزش خود جایگاهاش را پیدا کرده است. در مورد تحول دیجیتال نیز همین قضیه صدق میکند. امور تجاری در سالهای اخیر ارزش تحول دیجیتال را دیده است و اکنون در آینده چیزهای بیشتری از آن میخواهد.
چرا تحول دیجیتال اهمیت دارد؟
در زیر این واژههای پرهیاهو، مفهومی حیاتی نهفته است: دیجیتالیسازی به کسبوکارهای هوشمند کمک میکند تا نظم اقتصادی ایجاد شده را تغییر دهند. اثرات آن در همه جا وجود دارد. از نفوذ آمازون بر خردهفروشی گرفته تا تأثیر فیسبوک بر انتشار و فینتکهای ناوگانی که عملیات بانکی و بیمه را بیثبات میکنند، شرکتهای سنتی به وسیلهی اپراتورهای زیرک و هوشمند دیجیتالی به چالش کشیده میشوند.
مک کینزی گزارش میدهد که بسیاری از مدیران معتقدند مدلهای تجاری شرکتهایشان در حال منسوخ شدن است. تنها ۱۱ درصد بر این باورند که مدلهای کسب و کار فعلی آنها تا سال ۲۰۲۳ از نظر اقتصادی مقرون به صرفه خواهد بود، در حالی که ۶۴ درصد دیگر میگویند که شرکتهای آنها باید کسب و کارهای دیجیتال جدیدی ایجاد کنند تا به آنها کمک کند به بازدهی برسند.
همچنین مهم است که بدانیم تحول دیجیتال چیزی بیش از یک مسألهی خاص فناوری اطلاعات است. واحدهای کسب و کار برای شناسایی جایی که دیجیتالی شدن میتواند مزایای بزرگی ایجاد کند، بسیار مهم هستند. همانطور که بررسی هاروارد بیزینس نشان میدهد، بدون تغییر اساسی در کسب و کار، دیجیتالی شدن به خودی خود راه به جایی نمیبرد.
یک مثال برای تحول دیجیتال
شرکت زیبایی Avon International به مدت ۱۳۰ سال از مدل فروش مستقیم استفاده میکند. این شرکت معمولاً محصولات خود را از طریق نمایندگانی که به درب منزل مشتریان رجوع میکنند، یا از طریق جمعآوری سفارشات از یک بروشور کاغذی به فروش میرساند. اما ادامهی این مدل در طول بحران کرونا و قرنطینه کاملاً غیرممکن شد. راه حل این چالش به شکل یک تحول دیجیتال سریع بود که به نمایندگان شرکت اجازه داد به فروش خود ادامه دهند. تیم فناوری اطلاعات ابتدا بر روی ایجاد مکانیزمی متمرکز شد که سفارشها را از طریق واتساپ، پیام متنی، ایمیل یا تماس تلفنی بگیرد نه به شکل سنتی و دستی.
سپس، محصولات مستقیماً به مشتریان Avon تحویل داده میشد. از آنجایی که این شرکت دارای ۶۰ سیستم برنامه ریزی منابع سازمانی مختلف در سراسر جهان و بیش از ۲۰۰ سیستم پشتیبان بود، تغییر آدرس تحویل به معنای اصلاح طیف وسیعی از فرآیندهای سفارش و صورتحساب بود. این تیم تنها در شش هفته، آن رویکرد جدید را بر پلتفرمهای قدیمی خود در ۳۰ بازار پیاده سازی کرد. Avon همچنین شروع به توسعهی یک پلتفرم تجارت الکترونیک قویتر، مانند برنامهی تلفن همراه و وب کرد.
فروش از طریق کانالهای تجارت الکترونیکی در سه هفتهی اول پس از قرنطینه شش برابر رشد کرد. این شرکت همچنین شروع به تولید بروشورهای دیجیتالی کرد که میتوانستند راحتتر بهروزرسانی شوند و از طریق کانالهای اجتماعی به اشتراک گذاشته شوند. امروزه، ۳۰ درصد از مخاطبین فروش این شرکت به صورت آنلاین در بریتانیا محصولات مورد نظر خود را خریداری میکنند، در حالی که این میزان قبل از همهگیری کمتر از ۱۰ درصد بود. این شرکت با یافتن راههایی برای حفظ فروش و تقویت کانالهای تجارت الکترونیکی خود، خدمات مشتریان و نمایندگان خود را مشغول نگه داشت و در این مسیر مشتریان جدیدی به دست آورد.
به طور خلاصه، تحول دیجیتال به تغییر مدل کسب و کار شرکت کمک کرده است و این برای کار همیشه ادامه خواهد داشت. آنجلا کرتو، مدیر اجرایی، گفته است که این شرکت میخواهد طی چند سال آینده کاملاً به «دسترسی همهکاناله» تبدیل شود و روشهای مختلف فروش را از فروشگاهها تا درب منزل بهم مرتبط کند.
هزینهی تحول دیجیتال چقدر است؟
تحلیلگران میگویند که هزینههای جهانی برای تحول دیجیتال شیوههای تجاری و محصولات در سال ۲۰۲۲ به ۱.۸ تریلیون دلار خواهد رسید که افزایش ۱۷.۶ درصدی نسبت به سال ۲۰۲۱ را نشان میدهد. همچنین، محققان انتظار دارند نرخ رشد سالانه پنج ساله تا سال ۲۰۲۵ برابر با ۱۶.۶ درصد باشد. کریگ سیمپسون، مدیر ارشد تحقیقاتی IDC میگوید: «از آنجایی که سازمانها به دنبال راهبرد اول دیجیتال سرعت میبخشند، این سرمایهگذاریها را هم به عملیات داخلی و هم در تعامل مستقیم خارجی هدایت میکنند. سرمایهگذاری در عملیات داخلی عمدتاً بر بهبود کارایی و انعطافپذیری متمرکز است، در حالی که تغییر تجربه مشتری به اولویت تحول دیجیتال برای بسیاری از شرکتها تبدیل شده است». گارتنر همچنین گزارش میدهد که هزینههای فناوری برای اکثر سازمانهای فناوری اطلاعات تا سال ۲۰۲۲ و پس از آن افزایش خواهد یافت. این تحلیلگر پیشبینی میکند که هزینههای جهانی فناوری اطلاعات در سال ۲۰۲۲ بالغ بر ۴.۴ تریلیون دلار خواهد بود که نسبت به سال ۲۰۲۱ افزایش ۴ درصدی را نشان میدهد.
با این حال، چیزی که باید به آن توجه داشت، این است که دیجیتالی کردن آسان نیست. طبق تحقیقات Futurum، یک شرکت متوسط بیش از ۲۰۰ راه حل فناوری در پشتهی فناوری خود در سراسر سازمان دارد. تجزیه و تحلیلها نشان میدهد که اکثریت قریب به اتفاق طرحهای تحول دیجیتال، کاربر را در نظر نمیگیرند و در نهایت منجر به پذیرش ناکارآمدی میشود.
تحول دیجیتال چقدر طول میکشد؟
پروژههای تحول دیجیتال به طور سنتی با استراتژیهای چند ساله همراه بودهاند. مدیران ارشد فناوری اطلاعات با همتایان خود کار کردهاند تا به این فکر کنند که چگونه فناوری ممکن است به سازمانهایشان در واکنش به تهدید اختلال دیجیتال کمک کند. آنها سپس یک استراتژی تجاری بلند مدت ایجاد کردهاند که از فناوری برای کمک به سازمان برای رسیدن به اهدافش استفاده میکند.
مشکل بسیاری از این استراتژیهای بلندمدت این است که مدت زیادی طول میکشد تا به نتیجه برسند. ممکن است شرکتهای فعلی در ایجاد پروژههای دیجیتالی سازی نقطهای، مانند انتقال سیستمها به فضای ابری یا ایجاد کانالهای دیجیتال جدید برای بازار خوب باشند، اما زمانی که نوبت به تغییر کل کسبوکار برای پشتیبانی از مدلهای عملیاتی جدید میشود، بسیار کندتر عمل میکنند.
در عصری که رقبای دیجیتالی به سرعت میتوانند تقریباً یک شبه وارد بخش جدیدی شوند، استراتژیهای چند ساله به سادگی بسیار کند هستند. چالشهای متعدد مرتبط با مقابله با یک بیماری همهگیر جهانی، تنشهای ژئوپلیتیک جدید و فشارهای کلان اقتصادی نشان دادهاند که انعطافپذیری و چابکی کلیدواژههای استراتژیهای دیجیتال مدرن هستند.
مککینزی اعلام کرد که پذیرش بیشتر شرکتها از فناوریهای دیجیتال در طول همهگیری طی چند ماه، سرعت پذیرش فناوری را سه تا هفت سال افزایش داد. این افزایش سرعت تأثیر ماندگاری دارد. این شرکت مشاوره میگوید سرعتی که چهار یا پنج سال پیش بهترین سرعت برای تغییر کسبوکار در نظر گرفته میشد، اکنون کندتر از حد متوسط است.
این نیاز به سرعت بر استراتژیهای تحول دیجیتال تأثیر میگذارد. به جای صحبت در مورد برنامههای پنج ساله، هیئت مدیرهها خواستار تکرار مداوم هستند. برای بسیاری از سازمانها، این تغییر مستلزم شیوهی جدیدی برای کار است.
چه رابطهای بین روش چابک (Agile) و تحول دیجیتال وجود دارد؟
دگرگونی دیجیتال به همان اندازه که دربارهی ایجاد یک برنامهی تغییر صحیح فرهنگی است، دربارهی معرفی فناوری جدید نیز است. دیجیتالیسازی به سازمانها نیاز دارد تا سریعاً آنچه را که کسبوکارشان نیاز دارد و چگونه میخواهند به آنجا برسند، بررسی کنند. برای بسیاری از مدیران، بهترین راه برای یافتن این پاسخها، اتخاذ روشهای چابک است.
مدیریت چابک ریشه در توسعه نرم افزار دارد، اما همانطور که هاروارد بیزینس ریویو نشان میدهد، بسیار فراتر از ریشههای توسعه محصول و تولید آن گسترش یافته است. در حالی که Agile در هر سازمانی به طور یکسان اعمال نخواهد شد، اصول اساسی - تصمیم گیری غیرمتمرکز، تیمهای بین سازمانی و توانمندسازی بین تیمی - احتمالاً با اکثر رهبران کسب و کار طنینانداز میشود.
رهبران دیجیتال با تجربه پیشنهاد میکنند که مزیت بزرگ رویکرد چابک مزیت فرهنگی است. با کار در گروههای کوچک و بین سازمانی برای بررسی چالشها و ارائه راهحلها، کارکنان فناوری اطلاعات و متخصصان کسبوکار میتوانند پیرامون یک مشکل کار کنند و سیستمها و خدمات دیجیتال را به سرعت بهبود بخشند.
چگونه تحول دیجیتال از تغییر به سمت کار ترکیبی حمایت میکند؟
شرکتها در حال حاضر پول نقد زیادی را در فناوریهای ابری و همکاری سرمایهگذاری کردهاند. این خدمات در سالهای آینده حیاتی خواهند بود، زیرا سازمانها تلاش میکنند راههایی برای حمایت از کار ترکیبی کارکنان در خانه و داخل دفتر بیابند.
شواهد تا کنون نشان میدهد که مدیریت این تغییر بسیار آسان است. در حالی که بسیاری از متخصصان اکنون به کار در خانه عادت کردهاند - و تحقیقات نشان میدهد که آنها نیز بهرهوری بیشتری دارند - روسای آنها همیشه آنقدر مشتاق نیستند که آنها را از دفتر مرکزی شرکت جدا کنند. یافتن یک حد وسط موفق بین کار خانگی و اداری بسیار مهم خواهد بود.
مدیران باید به سرمایهگذاری تحول دیجیتال خود در فناوریها ادامه دهند تا به ایجاد محل کار ترکیبی در آینده کمک کنند. طبق گزارش گارتنر، پیشبینی میشود که هزینههای جهانی برای خدمات ابری عمومی در سال ۲۰۲۲ با ۲۰.۴ درصد رشد به ۴۹۴.۷ میلیارد دلار برسد که از ۴۱۰.۹ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۱ افزایش یافته است.
چه کسی متولی تحول دیجیتال است؟
به عنوان محافظان سنتی سرمایهگذاری در فناوری، مدیران ارشد فناوری تمایل دارند در پروژههای تغییر دیجیتال حرف بزرگی داشته باشند. با این حال مدیران ارشد فناوری اطلاعات تنها مدیرانی نیستند که در مدیریت تحول دیجیتال نقش دارند و فشار برای تغییر منجر به ظهور سایر متخصصان و مدیران سطح اجرایی، مانند مدیران ارشد داده (CDOs) شده است.
شرکتهای تحلیلگر با پیشنهاد انتصاب مدیران ارشد داده میتوانند برای نابودی نقش رهبری سنتی فناوری اطلاعات شعلهها را شعلهور کند. گارتنر در ابتدا ادعا کرد که یک چهارم کسبوکارها تا سال ۲۰۱۵ یک رئیس دیجیتال خواهند داشت و IDC گفت ۶۰ درصد از مدیران ارشد فناوری اطلاعات با مدیران ارشد داده تا سال ۲۰۲۰ جایگزین خواهند شد. امروز، این پیشبینیها بسیار دور از ذهن هستند.
با این حال، چیزی که هیچ کس نمیتواند انکار کند، نقش روزافزون متخصصان کسب و کار در تصمیمات خرید فناوری اطلاعات است. به جای این که بخش فناوری اطلاعات از کار بیفتد و سیستمهایی را بخرد که فکر میکند سازمانشان به آن نیاز دارد، عملیاتهای تجاری مدرن متکی به انواع افراد است که چالشهای کلیدی را شناسایی میکنند و سپس به راهحلهای فناورانه برای این مشکلات فکر میکنند.
رایانش ابری خرید خدمات فناوری اطلاعات بر اساس درخواست را برای متخصصان در هر بخش بسیار آسانتر میکند. وقتی نیازمندیها تغییر میکنند، متخصصان میتوانند این خدمات را بسته به تقاضا - با یا بدون نظر تیم فناوری - افزایش یا کاهش دهند. با این حال، وقتی صحبت از تحول دیجیتالی به میان میآید، این بازی برای مدیران ارشد فناوری اطلاعات هرگز جذاب نیست. در حالی که کارمندان کسب و کار در خرید فناوریهای دیجیتال مجزا خوب هستند، اما مدیران مذکور تجربه یکپارچهسازی سیستمها و خدمات را دارند. دگرگونی دیجیتالی مؤثر معمولاً مستلزم یک رابطه کاری نزدیک بین مدیران ارشد فناوری اطلاعات و همکاران خط تجاری آنها است.
با توجه به اینکه شرکتها در حال حاضر به دنبال کسب اطلاعات بیشتر از پروژههای تحول دیجیتال اخیر هستند، تمرکز حتی بیشتر بر قابلیتهای رهبری فناوری این مدیران خواهد بود و این به معنای ایجاد پیوندهای قویتر با مدیر اجرایی و بقیهی مدیران اجرایی است. همانطور که ریچارد کوربریج، مدیر ارشد اجرایی Boots UK میگوید، روسای فناوری باید با دقت در مورد کارهای بعدی خود فکر کنند: «برای من، این به معنای تبدیل شدن به یک عامل دگرگونی است. یعنی فردی باشم که در کنار کمیته اجرایی ایستاده است و چیزهایی را که ما باید انجام دهیم، به ما بگوید. چیزهایی برای تبدیل این تجارت به آنچه عملیات دیجیتال میتواند انجام دهد تا به ما کمک کند سریعتر، کارآمدتر، ایمنتر شویم و یا به ما کمک کند پول بیشتری به دست آوریم».
چه زمانی تحول دیجیتال متوقف میشود؟
اینطور نیست. بسیاری از مردم این اشتباه را مرتکب میشوند و تحول دیجیتال را به عنوان یک پروژهی مجزا در نظر میگیرند. همانطور که فارستر اذعان میکند، تحول واقعی یک سفر است، نه یک مقصد. تحول دیجیتال همچنان یک مفهوم لغزنده است که شامل تحویل ارزش به کسب و کار و مشتریان آن به روشهای جدید و شاید غیرمنتظره میشود.
همانطور که تحول دیجیتال دائما تغییر میکند، عناصر تشکیل دهندهی آن نیز تغییر میکنند. در حال حاضر، بیشتر فعالیتهای تحول کسبوکار شامل استفادهی نوآورانه از دادهها، تجزیه و تحلیل، اینترنت اشیا، هوش مصنوعی یا یادگیری ماشین است. از بسیاری جهات، همانطور که تحول دیجیتال تکامل یافته است، بیش از هر چیز دیگری به تغییرات مبتنی بر داده تبدیل شده است؛ بنابراین شکل تحول دیجیتال به تکامل خود ادامه میدهد، به این معنی که فرآیند تعریف دیجیتالیسازی پیچیده و مورد بحث باقی میماند. تنها چیزی که میتوانیم از آن مطمئن باشیم این است که تحول - به هر شکلی که باشد - باقی میماند، به این معنی که متخصصان فناوری اطلاعات و همتایان تجاری آنها باید یک استراتژی پایدار برای تغییر ایجاد کنند.