گرداب- در فضای سیاسی- ایدئولوژیک دهه60، میر حسین موسوی نیز می کوشید از خودش چهرهای آرمانی و همسنخ با آرمان های اصلی انقلاب اسلامی نشان دهد، مصادیق زیر این رویکرد را تایید می کند:
تأکید بر همراهی با مسلمانان جهان
از آرمانهای شاخص انقلاب اسلامی ایران، رهایی بخشی همه انسانهای مظلوم و آزاده جهان، به ویژه مسلمانان، از یوغ استعمارگران و حاکمان ظالم بود. در فضای دهه60، این آرمان در گفتمان رفتاری و عملی رهبران انقلاب و مسئولین نظام جمهوری اسلامی متجلی میشد. میرحسین موسوی هم سعی داشت از این قافله جا نماند. برای نمونه به اظهارات وی در سخنرانیاش به هنگام تقدیم لایحه بودجه سال 1368 به مجلس اشاره میشود:
«جهان با انقلاب اسلامی به عنوان یک واقعه عظیم و تاریخ ساز برخورد کرد و این نه به خاطر دولت بود بلکه این انقلاب خبر از مکنون دل بیش از یک میلیارد مسلمان جهان میدهد. انقلابی که خانه در قلب یک میلیارد مسلمان دارد هرگز به پایان نخواهد رسید.» [1]
جایی دیگر با اشاره به بحث صدور انقلاب میگوید: «اگر علاقه مسلمانان جهان و افکار عموم مستضعفان جهان را نسبت به انقلاب اسلامی از دست بدهیم و نخواهیم به طور اصولی در کشور خودمان باقی بمانیم، نباید یک لحظه به خودمان تردید راه بدهیم که آمریکا و قدرتهای بزرگ به سرعت میتوانند ما را سرکوب کرده و از صحنه روزگار کنار بگذارند.» [2]
تأکید بر عدالت اجتماعی
میرحسین موسوی در دوران نخست وزیری به دلیل مواضع و اقدامات اقتصادی خود، در میان افکار عمومی به عنوان چهرهای عدالتخواه و حامی مستضعفان، شناخته میشد. به دلیل همین گرایش بود که مورد حمایت طیف چپ حزب جمهوری اسلامی و گروههای چپ مثل سازمان مجاهدین قرار گرفت. یکی از مباحث جدی مورد توجه وی بحث عدالت اجتماعی بود. سال 1368 در هنگام تقدیم لایحه بودجه طی سخنانی با اشاره به رویکرد عدالت محورانه برنامه به تشریح آن میپردازد.
موسوی تأکید میکند: «در جامعه اسلامی، الگویی نو که در عرصه کار به بشریت صادر شده در وجه اقتصادی نمیتواند تنها به راههای افزایش تولید در جامه بیاندیشد و از مشکلات اساسی آنها در رابطه با تأمین عدالت اجتماعی، غافل شود. الگویی که از تعصب نسبت به چنین امری بیبهره باشد، الگویی که از پا برهنهها و محرومان غافل بماند و در برابر پرخوری ظالم ابراز بیتفاوتی کند با انقلاب نسبتی نخواهد داشت.» [3]
وی در این خصوص به انتقاد از گروهها و کشورهایی میپردازد که از تأمین و گسترش عدالت به عنوان توزیع فقر یاد میکنند. وی میافزاید: «کشورهای غربی سالهاست که در جهان سوم بر روی ایده گریز از عدالت اجتماعی، تبلیغ میکنند، آنها میگویند حرف از این آرمان زدن یعنی فقر را به مساوات تقسیم کردن، آنها میگویند اگر تعصب نسبت به ایجاد چنین عدالتی کنار گذارده شود تولید افزایش مییابد و در نتیجه این امر، آنچه به دست اقشار محروم میرسد بیشتر از فقر عادلانه قبلی است. این تنها یک توصیه اقتصادی نیست بلکه یک دستور است. این ادعا، نه حتی در شرایط اقتصادی کشورهای جهان سوم، بلکه در خود غرب، آیا یک واقعیت تجربه شده علمی است یا نسخهای است که مستکبران برای کشور پیچیدهاند و خودشان را هم با آن مداوا نکردهاند.
دست برداشتن از شعار عدالت اجتماعی موجب افزایش رفاه در جامعه نمیشود بلکه به عکس، حتی اگر منظور تنها افزایش تولید در جامعه باشد نیز چارهای از تأمین رفاه نیست، این نتیجهای است که حتی سرمایهداران غربی نیز بدان رسیدهاند.» [4]
وی با تأکید بر سفارشات اسلام نسبت به محرومین میافزاید: «امروز به همه این خبر رسیده است که اسلام ناب محمدی صلیاللهعلیهوآله، اسلام دفاع از محرومان و پا برهنههاست و اسلام دفاع از مرفهین بی درد و سرمایهداران، اسلام آمریکایی است. در پرتو اسلامی که امام امت معرفی میکند دفاع از کوخ نشینان در برابر کاخ نشینان، دفاع از تودههای عظیم میلیونی، اقشار مستضعف اعم از کارمند، کارگر، روستایی و صنوف ضعیف، بخشی تفکیک ناپذیر از هویت حکومت اسلامی است.» [5]
دفاع از جایگاه شورای نگهبان در تضمین سلامت انتخابات
موسوی که به بهانه انتخابات دهم، مشروعیت، عدالت و بیطرفی شورای نگهبان را زیر سؤال برد؛ روز یکشنبه 8 تیر 1365 و در پایان جلسه هیئت دولت، در پاسخ به سؤالات خبرگزاری جمهوری اسلامی، در خصوص شبهات مطرح شده در مورد سلامت انتخابات میان دورهای مجلس شورای اسلامی، گفت: «در انتخاباتی که همه مردم و شورای نگهبان و همچنین روحانیت عزیزمان ناظر هستند، دولت نمیتواند اثر بگذارد.»
وی در پاسخ به سؤال این خبرگزاری پیرامون مقاله منتشر شده در یکی از روزنامههای تهران مبنی بر اینکه تغییر استانداران و فرمانداران در راستای قبضه نمودن انتخابات مجلس از طرف دولت است، گفت: «این کذب است و من قبول ندارم. در چند استانداری که استاندار وجود نداشت، تغییر پیدا کرده و همچنین وزیر کشور و دولت در مورد استانها و مدیریت آنها اختیاراتی دارد که تصمیمگیری خواهد کرد و ارتباط دادن این مسئله با این موضوع، یک شایعه و فکر ناسالمی است که به نفع کشور نخواهد بود.»
میرحسین موسوی در پایان با تأکید بر نقش شورای نگهبان در تضمین سلامت انتخابات، گفت: «چهطور میشود در انتخاباتی که همه مردم و شورای نگهبان و همچنین روحانیت عزیزمان ناظر هستند، بشود دولت اثر بگذارد.» [6]
مواضع انقلابی در مقابل آمریکا و صهیونیسم
موسوی در دهه 60، هنگامی که در اجلاس سازمان ملل حضور یافت، با سخنان انقلابی مواضع ملت ایران را تشریح کرد. وی با اشاره به ادعاهای حقوق بشری سران غرب، گفت: «مردم ما به مدعیان حقوق بشر که دستهای خود را تا مرفق به خون انسانهای مستضعف فرو کردهاند به دیده تمسخر مینگرند و میداند که حقوق بشری که مدافع آن سران آمریکا باشند از چه جنس و قماشی است. این همان حقوق بشری است که در مقابل کشتارهای جهانی میلیونها مظلوم از سوی آمریکا سکوت میکند. ولی در مقابل مجازات آدم کشانی که دست به قتل رئیسجمهور یک کشور انقلابی میزنند، فریاد بر میآورند. این همان حقوق بشری است که یک اطلاعیه برای محکومیت اسرائیل به خاطر کشتار مکرر زن، بچه و پیرمردهای جنوب لبنان صادر نکرده است. این همان حقوق بشری است که فقط با منطق صهیونیسم و امپریالیسم سازگار است. این همان حقوق بشری است که مدعیان آن و سردمداران آن سازندگان و طراحان بمبهای نوترونی و اتمی در سراسر جهان هستند […] ما به صراحت اعلام میکنیم به حقوق بشری که مدافع آن مال اندوزان و زورمندان امپریالیسم بین المللی و صهیونیسم و نژادپرستان اروپایی و آمریکایی میباشند اعتقادی نداریم. ما اصولاً بشریت را در جوامع اروپایی و آمریکایی در حال مسخ و نابود شدن میدانیم.»
موسوی در فضای انقلابی دهه60، از آمادگی ایران برای باز پسگیری سرزمینهای اشغالی فلسطین دفاع کرده، میگوید: «زور زرادخانههای آمریکایی و صهیونیستی و توطئههای گسترده آنان و توافق این دو کشور در زمینه همکاریهای استراتژیک جهت سرکوبی ملتها ستمدیده، عزم ما را برای مبارزه هر لحظه محکمتر میکند و ما همچنان که بارها اعلام کردهایم، همراه برادران سوری، لبنانی و فلسطینی آماده باز پس گرفتن تمام سرزمینهای اشغال شده از سوی رژیم صهیونیستی، هستیم.» [7]
بار دیگر وی در یک موضع ضد صهیونیستی، به مسئله صهیونیسم بین الملل و جنایات صورت گرفته نیز اشاره کرده، میافزاید: «امت مسلمان ایران توطئههای امپریالیسم آمریکا علیه کشور جمهوری اسلامی ایران و دیگر ملل مسلمان جهان را با مسئله صهیونیسم آمیخته میداند و اگر چه ممکن است بعضی از کشورهای ارتجاعی و وابسته به آمریکا تجاهل کنند، ولی یک میلیارد مسلمان جهان آشکارا ملاحظه میکنند که مسئله صهیونیسم از امپریالیسم آمریکا جدایی ناپذیر است.»
وی رفع تجاوز و اعاده کامل حقوق مردم فلسطین را یک وظیفه مذهبی تلقی کرده و از تشکیل جبهه اسلامی علیه صهیونیسم سخن میگفت: «دولت جمهوری اسلامی ایران اندیشه تشکیل جبهه اسلامی علیه صهیونیسم و امپریالیسم را مطرح نموده و امیدوار است که در آینده نزدیک مراحل عملی تشکیل این جبهه، تحقق پذیرد.» [8]
او نژادپرستی صهیونیستها را نیز محکوم میکند: «بدون هیچگونه تعصب نژادی و یا ضدیت با قوم یهود اعلام میکنیم صهیونیسم به عنوان یک حرکت سیاسی مبتنی بر نژاد پرستی و توسعهطلبی که رسالت آسمانی حضرت موسی علیهالسلام را پوشش جنایات خود قرار داده از دیدگاه ملل آزادیخواه جهان مردود و غیر قابل تحمل است.»
میرحسین آن روزها البته ساختار سازمان ملل و حجیت حق وتو را نیز مورد توجه قرار میدهد. او با اشاره به سازمان ملل و نهادهای جهانی میگوید: «به نظر ما این مجامع پیش از آنکه ابزاری برای مقابله با ظلم، ستم و استقرار عدالت و صلح در جهان باشند، محل داد و ستد قدرتهای بزرگ جهانی و کوششی برای اجرای سیاستهای آنهاست... به اعتقاد ما تا زمانی که سازمان ملل متحد از نفوذ ابرقدرتها آزاد نشود تا هنگامی که قدرت در اختیار صاحبان برحق آن یعنی مستضعفین قرار نگیرد، به سختی میتوان امیدوار بود که سازمان ملل متحد بتواند نقش واقعی خود را آن گونه که در منشور آمده، به نحو شایسته ایفا نماید.» [9]
مخالفت با جریانهای لیبرال
در کنار دیگر جریانهای معارض و مخالف نظام، جریانهای لیبرال مانند نهضت آزادی هم در جریان انتخابات دهم و اغتشاشات پس از آن در کنار موسوی ایستادند و موسوی هم هیچگاه از آنها اعلام برائت نکرد. اما وی در دهه 60، به شدت با این طیف مخالفت میکرد و حتی مخالفانش را به لیبرال بودن، متهم میکرد. موسوی در سال 1360، به مخالفت خودش با جریانهای لیبرال پشت سر بنی صدر اشاره و در نقد ایدههای لیبرالیستی او، میگوید: «بنی صدر و لیبرالها سعی داشتند با اختلاف ایجاد کردن میان مکتب و علم، میان نیروهای کاری این مملکت و نیروهای متعهد و مدیران این کشور به نوعی اختلاف ایجاد کنند در حالی که اینها دو مقوله جدا هستند که نمیتوانند با هم مخالف باشند.» [10]
آبان سال 1362، چند ماهی تا انتخابات مجلس باقی بود که نهضت آزادی از آزادی انتخابات سخن به میان آورد، سخنی که با واکنش گسترده انقلابی و محکم مواجه شد. میرحسین موسوی هم برای این که از قافله انقلاب جا نماند، در مصاحبه اختصاصی با روزنامه جمهوری اسلامی شعار تأمین آزادی انتخابات را در راستای تضعیف جبههها ارزیابی و از پررویی نهضت آزادی اظهار تعجب کرده، میگوید: «بنده این اخطار را مجبور هستم بکنم که شعار تأمین آزادی انتخابات نمیتواند در هنگامه جنگ به عنوان وسیلهای جهت تضعیف جبههها به کار گرفته شود و به واقع بنده از این همه پر رویی متعجم!»
وی در ادامه با انتقاد از لیبرالها، میگوید: «مسئله لیبرالها روشن است؛ چون آنها یقین پیدا کردهاند که مردم بدانها رأی نخواهند داد، برای آمریکا غذا تهیه میکنند ولی بنده به حضرات اطمینان میدهم که آنها اگر جرئت کنند خود را نامزد کنند، [تنها] رأی خود را خواهند داشت و ما آن را به مردم اعلام خواهیم کرد و اگر به واقع مردم به آنها رأی دادند، ما به این رأی احترام خواهیم گذاشت.» در واقع موسوی، طرح مسائلی از این دست را در راستای خواست و اراده آمریکا تعبیر کرد و بانی آن طرح، این دست مسائل را نیز فاقد پایگاه اجتماعی می دانست. [11]
از مجموع مواضع و عملکردهای موسوی در دهه 60، چنین استنباط میشود که این مواضع و عملکردهای به ظاهر انقلابی، بیشتر از اینکه در جهت تقویت بنیانهای نظام تازه تأسیس باشد، در برخی مواقع حتی با افراط و تند روی، سبب سیاه نمایی از وضعیت نیروها و اهداف انقلاب میشد و لذا معدود عملکردهای وی را میتوان در قالب رویکرد انقلابی، ارزیابی کرد.
[1]- ر ک: میر حسین موسوی، شش گفتار دربارهی امام، انقلاب، جامعه، جنگ، اقتصاد و فرهنگ، نشرنی،1383
[2]- میر حسین موسوی، پنج گفتار درباره ، انقلاب، جامعه، دفاع مقدس ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی (1381)، ص49
[3]- ر ک : میر حسین موسوی، شش گفتار درباره امام، انقلاب، جامعه، جنگ، اقتصاد و فرهنگ ، نشرنی،1383
[4]- همان
[5]- همان
[6]- دیدگاه موسوی درباره سلامت انتخابات ،خبرگزاری فارس، 8 /6/ 1365
[7]- محمد مهدی تهرانی، " تناقضات موسوی"، رجا نیوز، خرداد 1388
[8]- همان
[9]- همان
[10]- مصاحبه با مجله پاسدار اسلام، شماره دوم، 1360: برگرفته از ناقوص اندیشه، وبلاگ شخصی جواد سالمی، 13/8/1389
[11]- "درخواست نهضت آزادی برای انتخابات آزاد و واکنش ها به آن"، ویژه نامه سیاسی روزنامه ایران، هدیه نوروزی سال89، ص80
جمعی از نویسندگان؛ راضیه امیری رز، فاطمه امیری رز و افسانه قائم
منبع: برهان