گرداب- یکی از زمینههای تبلیغاتی موسوی در ایام انتخابات دهم، تاکید بر وجود برخی معضلات و مشکلات اقتصادی بود که وی آنها را ناشی از ناکارآمدی و ناتوانی دولت دانسته و تحت عناوینی مانند قانونگریزی، افراطیگری، خرافه پرستی و تهور بیان میکرد.
برای ترسیم تصویر واقعی از مدیریت و عملکرد موسوی در دوران نخست وزیریاش و کشف تناقضهای آن با ادعاهای فعلی وی، یادآوری موارد زیر میتواند راه گشا باشد:
1 ـ یکی از زمینههای تبلیغات افراطی و ساختارشکن موسوی در ایام انتخابات دهم، استفاده ابزاری از وجود برخی معضلات و مشکلات اقتصادی بود که وی آنها را ناشی از ناکارآمدی و ناتوانی دولت و تحت عناوینی مانند قانونگریزی، افراطیگری، خرافه پرستی و تهور بیان میکرد.
برای پی بردن به این که این ادعاها چه اندازه مبتنی بر حسن نیت بوده و با واقعیتها تطابق داشته، مروری بر وضعیت اقتصادی دوران نخست وزیری وی، خالی از لطف نخواهد بود. مشکلاتی که غالباً مردم کشورمان در آن دوران سخت با آنها دست و پنجه نرم میکردند، مانند صفهای طویل برای گرفتن کالاهای کوپنی، استفاده از گوشتهای یخی، فقدان مواد اولیه برای کارخانهها، کمبود دارو، وجود پزشکان هندی و بنگلادشی، کمبود قطعات یدکی و فرسودگی ماشینآلات کارخانهها، قطع مکرر برق، نبود آب لولهکشی در روستاها، فقدان گاز لولهکشی در بسیاری از مناطق شهری و روستایی، از بین رفتن تولیدات کشاورزی به علت نبود شبکه صحیح حمل و نقل و توزیع، استقراض از بانکهای خارجی، پایین بودن امید به زندگی و بسیاری از طرحهای نیمه تمام و... که نمایی کلی از وضعیت اقتصادی دهه 60 است.
گرچه بخش مهمی از این مسائل از دوران رژیم پهلوی تلمبار شده بودند، ولی تداوم آنها در طول 8 سال دوران وی و در 10 سال بعد از انقلاب از ضعفهای مدیریتی کارگزاران وقت خبر میدهد که متأسفانه وجود جنگ تحمیلی همواره پوششی برای فرار دولت از پاسخگویی بوده است.
بدون هیچ پیش داوری، از زبان هاشمی رفسنجانی که اکنون به عنوان حامی جدی وی مطرح است، میتوان مهمترین مسائل و مشکلات اقتصادی دوران موسوی را اینگونه بر شمرد:
«یکی مسئله سوء توزیع و گرانی و مسئله سوء اخلاق بخشی از انسانهاست، بد حجابها و آن افرادی که اخلاق اسلامی را مراعات نمیکنند و یکی هم همین مسئله سیاسی است که از بیرون به طور دائم برای کشور ما مسئله میسازد. مسئله دیگر مسئله فساد اداری است که در بعضی از ادارات بعضی از افراد برای مردم مزاحمتهایی بهوجود میآورند و ما اگر در مسیر حرکتمان اگر چرخهای تولید راه افتاد، اگر استفاده از منابع آن طوری که شایسته است انجام شود، اگر همه کارها را درست کردیم چنانچه این مسائلمان را حل نکنیم باز نمیتوانیم به جایی برسیم. اگر این فساد اخلاق موجود باشد جامعه ما آن جامعه ایدهآل اسلامی نمیتواند باشد.»
[1] هاشمی در ادامه، مدیریت غلط را مشکل اصلی کشور میداند و میافزاید:
«
مدیریت غلط، این شیوهای که هماکنون دولت دارد زندگی مردم را اداره میکند، این بدترین نوع اداره مردم است.»
[2] هاشمی سپس به نحوه توزیع اقلام مورد نیاز مردم میپردازد و میگوید:«شیوه توزیع درست نیست، همین که هست هم درست توزیع نمیشود یعنی مردم یک عدهای به هر دلیلی به آسانی به کالایی میرسند و یک عدهای هم نمیرسند. یعنی آن چیزهایی که دولت کوپنی کرده خوب به هر حال دیر یا زود به دست مردم میرسد، اما اینکه کوپن نیست، عادلانه بهدست مردم نمیرسد. این هم اشکالاتی در سیستم توزیع است برای اینکه بنا نبود اینگونه کالا توزیع شود این یک امر موقتی بوده که تنظیم شده که باید بعداً برگردد به عرضه و تقاضا و از شبکههای توزیع معمولی به بازار برود و مردم بتوانند به طور عادی بروند و بخرند و این فسادها نباشد.
اما این واقعیت وجود دارد که این شکل توزیع الان هست و یک نوع بیعدالتی از این راه به مردم تحمیل میشود. با این قوانینی که ما گذراندیم، مردم را اینگونه میخواهیم اداره کنیم؟ آنوقت نتیجهاش هم این میشود که دلالها و بحث دیگری که یکی از ایشان صحبتهای ظاهر الصلاحی نمیکردند عدالت اجتماعی میخواهند، مشکلات مردم را هم میخواهند حل کنند. چنین قوانینی همین وضع را بهوجود میآورد یعنی نه عدالت اجتماعی را برقرار میسازد و نه مشکلات مردم را حل میکند. اگر بنا بود عدالت اجتماعی را به این روش درست کنیم در این 10 سال درست کرده بودیم.»
[3] هاشمی سپس تعطیلی طرحهای اقتصادی و نحوه استفاده از منابع را مورد انتقاد قرار داده و ادامه میدهد: «الان کشوردر دریا هر مقدار که نفت استخراج میکند، گازهای آن را میسوزانیم و مخازن مشترکی که با کشورهای دیگر داریم آنها میبرند و از ما هرز میرود این ثمره. این فکر انقلابی است که بعضی از آقایان دارند خیال میکنند که انقلابی است و به واقع این انقلابی است که ما اموال کشور را اینگونه به تاراج بدهیم؟»
[4] هاشمی بالا بودن نرخ بیکاری را یکی از ضعفهای دیگر دوران 8 ساله نخست وزیری موسوی دانسته و میافزاید:«نتیجه این شده که امروزه در کشور نسبت 7.67 درصد مردم با سوادند و 3.23 درصد مردم بیسوادند که این خیلی رقم زشتی است. برای دین و جامعهای که موظف شده که از گهواره تا گور به دنبال دانش باشد و اگر در چین هم علم را پیدا میکند باید برود و بگیرد و بیاورد که در حقیقت چهره اسلامی کشور را این رقم زشت میکند که در کشورهنوز هم این رقم به نسبت نامعقول است.»
[5]هاشمی معتقد بود که دولت برای اینکه جلوی فقر عمومی را بگیرد، یک مسکّن را اجباراً به کار برده که همان سوبسید است؛ یعنی موجودیهای دولت را که از منابع طبیعی مردم برداشته میشود، به خاطر اینکه مقداری از مشکلات را بپوشاند، به صورت ارزان یا مفت در اختیار مردم فقیر قرار میدهند. وی بر این باور بوده که خود این مسئله به دلیل اینکه به جای سرمایهگذاری در جهت افزایش توان اقتصادی، اقدام به مصرف از سرمایه میکند نیز عوارض ناگواری را در پی دارد. از همین رو کشور با یک شرایط نامطلوب و غیرمفیدی مواجه شده بود.
2 ـ یکی از ایرادهای مورد نقد موسوی به دولت احمدی نژاد، به ویژه در ایام تبلیغات انتخاباتی، نحوه هزینه بودجه و بحث تورم بود. توجه به وضعیت این دو محور در زمان موسوی، از زبان هاشمی قابل تأمل است. هاشمی، کسری بودجه کشور در سال 65 را 5.1449 میلیارد ریال اعلام میکند؛ یعنی دولت با رقمی حدود 150 میلیارد تومان، از زمانی که لایحه بودجه از مجلس گذرانده شد با این میزان کسر بودجه مواجه بود. سال 66 از 1375 میلیارد ریال کسر بودجه و در سال 67 از 4021 میلیارد ریال یعنی چیزی حدود 400 میلیارد تومان کسر بودجه برخوردار بوده است. وی در خصوص نرخ تورم هم به آمار جالبی اشاره میکند: «در مجموع ارزیابی رشد نرخها به این صورت بوده که در سال65، 23.7، یعنی 23 درصد تورم را در مورد تعدادی از کالاها اطلاق میکنند که البته این رقم را بانک مرکزی با مقیاس قرار دادن قیمت تعدادی از کالاها اعلام میکند. در این میان ممکن است بعضی از آنها به میزان 100 درصد گران شده باشد و بعضیها به میزان 5 درصد و یا بعضیها هم به هیچ وجه افزایش نداشته باشد. همچنین در سال 66 هم نرخ تورم 7/27 درصد بوده که رقم بالایی است. در سال 67، 89/28 درصد که نزدیک 29 درصد است. در سال 68، 25/17 درصد یعنی نزدیک 11، 12 درصد پایینتر از سال گذشته که باز هم مجموعه کالاهایی که مردم مصرف میکنند 17 درصد گران، شده است.»
[6] هاشمی با اشاره به وضعیت حمل و نقل، میزان نقدینگی و طرحهای نیمه تمام اظهار میدارد: «نباید مشکلات را به حساب جنگ گذاشت این تناسب در اکثر طرحهای صنعتی، اقتصادی مشهود است. کارهای انجام نشدهای را در دسترس داریم که به این وضع باقی مانده است. این بدترین و مخفیترین فصل مربوط به مشکلات است. دولت در این 7 ـ 8 سال اقدامی در جهت خرید کامیون، اتوبوس و واگن راه آهن به عمل نیاورده و یا کم خریده است. راهها مرمت نشده، همچنین نیروگاه ساخته نشده، یا کم ساخته شده و به تبع آن کشور با خاموشی مواجه است. سد ساخته نشده که آبها در حال هرز رفتن هستند. پالایشگاه ساخته نشده، برای شهرهای کشور فاضلاب ساخته نشده که تمامی آنها در این رابطه مشکل دارند. بسیاری از شهرهای کشور در حال حاضر با مشکل کمآبی مواجهاند. به کشاورزی به اندازهی کافی بها داده نشده، کشاورزان کمبود تراکتور و کمباین دارند و به همین دلیل گاهی اوقات محصول از روی زمین برداشت نمیشود. همچنین وضعیت حمل و نقلمان به آن مرحله از ضعف رسیده است که به میزان دو میلیون تن از بارها و وسایل در دریا معطل مانده و لذا کارخانهها و انبارها منتظر رسیدن این وسایل هستند که همه این مسائل در ارتباط با جنگ است. همه این مسائل چیزهایی است که باید اکنون اقدام به انجام آنها شود و به حساب جنگ هم نمیشود گذاشت.»
[7] 3 ـ یکی از مباحث قابل توجه دیگر این است که موسوی در ایام انتخابات، سیاهنماییهای گستردهای از شیوه مدیریت کشور انجام داد. یکی از این سیاهنماییها، به اصطلاح حمایت وی از چایکاران شمال بود و اینکه در سایه اقدامهای دولت، این بخش زیان دیده است. این مسئله یکی از جنجالیترین بخشهای فیلم تبلیغاتی رسمی وی هم بود. اما هاشمی بر وجود همین مشکل در زمان وی اینگونه اشاره میکند: «در کشور کاری باب شده بود که کامیونهایی بودند که به پمپ بنزینها میرفتند و گازوئیل میزدند و به شوفاژدارها میدادند. کارشان این بود، خب این فساد را چه کسی قبول دارد. چای شمال ارزان خریداری میشد، نه چایکار سود میبرد و نه کارخانهچای خشک کنی سود میبرد، بلکه همه ضرر میکنند. نتیجه آن این شد که حدود 10 هزار هکتار از اراضی با ارزش چایکاری، از مدار خارج شد و بنا شد که چای وارد شود. مشکلات بسیار جدی در این نحوه قیمتگذاری وجود دارد. همه به قاچاق افتاده بودند. سهمیهبندی، وجود داشت ولی کالا سر از بازار آزاد احتکار در میآورد.»
[8]
هاشمی رفسنجانی وضعیت عمران و آبادانی شهرها را اسفبار توصیف میکند و از مسئله وجود افت تولید در این دوران به عنوان یک مشکل اساسی یاد میکند. وی از کاهش درآمد مردم به نصف در سال 67 و فقیر شدن 50 درصدی مردم خبر میدهد.
[9] واقعیت این است که در این مقطع مشکلات و مسائل فراوانی اقتصاد کشور را تحت تأثیر قرار داده بود. کشور دچار یک تمرکز کمرشکن اداری شده بود که بخش عمده آن به خاطر سهمیهبندی کردن کالا و انحصاری کردن صادرات و واردات بود.
در جریان انتخابات دهم، موسوی تحریمهای اعمال شده علیه کشور را ناشی از افراط و تندروی در سیاست خارجی دولت معرفی کرده است. این در حالی است که تحریمها در دوران وی و حتی شدیدتر از امروز وجود داشت. در آن مقطع هم غالب کشورهای غربی به تعهدات خود در مقابل ایران عمل نمیکردند. ناتمام ماندن نیروگاه بوشهر از سوی آلمان، پتروشیمی از سوی ژاپن و ... حاصل محاصره اقتصادی بود که کشور در آن زمان گرفتار شده بود. هر چند نمیتوان دولت موسوی را مسئول این محاصرهها و تحریمهای اقتصادی معرفی کرد؛ چرا که این نوع تحریمها نه تحت تأثیر اشتباهات و به قول موسوی افراطیگری مسئولان و کارگزاران نظام، بلکه بر اساس خشم و کینه جهان سلطه از منطق انقلاب اسلامی بود، هست و خواهد بود.
منابع:
[1]- سخنرانی هاشمی رفسنجانی در مورد دولت موسوی در2/2/1368، خبرگزاری فارس،10/3/1388
[2]- همان
[3]- همان
[4]- همان
[5]- همان
[6]- همان
[7]- سخنرانی هاشمی رفسنجانی در 4/3/1370، خبرگزاری فارس،10/3/1388
[8]- سخنرانی هاشمی رفسنجانی در مورد دولت موسوی در 22/4/1370، خبرگزاری فارس،10/3/1388
[9]- همان
جمعی از نویسندگان؛ راضیه امیری رز، فاطمه امیری رز و افسانه قائم
منبع:
برهان