3 بار استعفای آخرین نخست ‏وزیر!

موسوی دهه‏ 60، موسوی دهه ‏80 - بخش هفتم

تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱۳۸۹

طرح مکرر بحث استعفا در حالی است که در آن سال‌ها کشور از یک سو با مشکلات عمده‌ اقتصادی مواجه و از سوی دیگر درگیر جنگ تحمیلی بوده و از جانب ایالات متحده‌ آمریکا مدام مورد تهدید قرار می‌گرفت و شرایط داخلی و خارجی کشور ثبات کافی نداشت.

گرداب- استعفای موسوی با پایان حمله‌ مرصاد و آغاز گفت‌وگوهای آتش بس بین ایران و عراق مصادف بود که بعدها از سوی آقای علی اکبر‏ ولایتی تأثیر این استعفا بر این مذاکرات، بسیار ناگوار و خردکننده عنوان شد.

استعفایی که موضع نظام را تضعیف کرد
یکی از نکات مهم در دوران مدیریت موسوی، استعفای چندین باره‌ وی از نخست وزیری بود. 15 شهریور سال 1367 روزنامه جمهوری اسلامی که در اختیار "مسیح مهاجری" قرار داشت، در حالی منتشر شد که تیتر اول آن از استعفای میرحسین موسوی، نخست وزیر وقت خبر می‌داد؛ [1] استعفایی که بدون هماهنگی رئیس جمهور و رهبر انقلاب (امام خمینی) نگاشته شده بود.

روغنی زنجانی از وزرای موسوی هم به این استعفا اشاره می‌کند. استعفایی که در ظاهر به بهانه‌ انتخاب وزرا و همراهی نکردن مجلس و مشخصاً گرفتن اختیار سازمان تعزیرات حکومتی از او، خطاب به رئیس جمهور وقت، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نوشته می‌شود و امام با لحنی عتاب آمیز به آن پاسخ می‌دهد.

 روغنی زنجانی در جای دیگری هم بر شرایط دشوار جنگ تأکید می‌کند و استعفای موسوی را بر این مسئله مرتبط می‌سازد. او می‌گوید: «نامه‌ای نوشتم و در آن استدلال‌های خودم را بازگو کردم و استعفا دادم. من دو بار استعفا دادم. آقای مهندس موسوی به من تلفن زد و گفت چرا می‌خواهید، استعفا بدهید؟ گفتم آقای مهندس از دست من کاری برنمی‌آید ما می‌توانیم جنگ را بیش از این ادامه بدهیم. برای این کار هم دو راه حل بیش‌تر نداریم. آن را با امام و یا با رؤسای قوای سه گانه در میان بگذارید، یا راه حل امام حسین علیه‌السلام را در پیش بگیرد و کاری هم به ماندن و نماندن حکومت و نظام نداشته باشید و آن را هم آشکارا اعلام کنید و بگویید بر اساس هدف و اصولی که داریم جنگ را ادامه می‌دهیم، حتی به قیمت از بین رفتن نظام. شاید مردم نخواهند ما تا این میزان جلو برویم. اگر هم خواستیم که نظام را حفظ کنیم باید در سیاست‌های جنگی کشور تجدید نظر کنیم.» [2]
 

"دکتر بادامچیان" در جلسه‌‌ پرسش و پاسخی در قم، در پی اسرار دانشجویان، درباره‌‌ زوایای استعفای موسوی می‌گوید: «در اواخر جنگ بود که امام خمینی(ره) از میرحسین خواست یک کاری را انجام دهد، میرحسین نیز به دلیل این که وزرای وی با نمایندگان مجلس تعامل نداشتند از این کار سر باز زد. پس از آن میرحسین به درون یکی از خانه‌های آشنایان رفت و بیرون نیامد.»

گفته می‌شود او در این 3 روز در منزل "آلاد پوش" به سر می‌برده است؛ روز سوم حاج سید احمد خمینی از طریق تماس با مراکز مختلف از یافتن او ناامید شده بود، به افراد مختلف می‌سپرد که امام فرموده‌اند به میرحسین بگویید که بیاید که اگر نیاید نامه‌ای تنظیم کرده‌ام و در اختیار رسانه‌ها قرار می‌دهم که اگر پخش شود برای او دیگر دنیا و آخرت نمی‌ماند. روز سوم میرحسین تا ساعت 11 به محضر امام(ره) می‌رسد و امام نامه‌ای دیگر نوشتند و میرحسین استعفا داد. [3]
 
زمان این استعفای موسوی با پایان حمله‌‌ مرصاد و آغاز گفت‌وگوهای آتش بس بین ایران و عراق مصادف بود. امام خمینی(ره) در حکمی دکتر "علی اکبر ولایتی"، وزیر امور خارجه وقت، را به عنوان نماینده‌‌ جمهوری اسلامی در مذاکرات آتش بس بین ایران و عراق تعیین کرده بودند و دکتر ولایتی هم به سرعت عازم نیویورک شده بود.
 
استعفای میرحسین موسوی، هم زمان با صبح اولین روز مذاکرات بود. تأثیرات این استعفا در این مذاکرات، بعدها از سوی دکتر ولایتی بسیار ناگوار و خردکننده عنوان شده است. اگرچه عده‌ای نیز استعفای میرحسین موسوی را ناشی از ناراحتی وی از تعیین ولایتی از سوی امام به عنوان نماینده‌‌ جمهوری اسلامی، یاد می‌کنند.
 
شاید لحن عتاب آمیز امام در جواب وی نیز ناشی از این شرایط حساس بوده است. امام در پاسخ وی نوشتند: «... همه باید به خدا پناه بریم‌ و در مواقع عصبانیت دست به کارهایی نزنیم که دشمنان اسلام از آن سوء استفاده کنند. مردم ما از این‌گونه مسائل در طول انقلاب زیاد دیده‏اند، این حرکات هیچ تأثیری در خطوط اصیل و اساسی انقلاب اسلامی ایران نخواهد داشت...» (15/6/67) [4] امام، موسوی را تهدید کردند که اگر بر نگردد وی را به مردم معرفی خواهد کرد.
 
البته مشخص بود نامه‌ای که به عنوان استعفانامه‌‌ میرحسین موسوی در جراید منتشر شد دلایل اصلی استعفای نخست وزیر نیست. گفته می‌شود نامه‌ای چند صفحه‌ای از سوی میرحسین موسوی خطاب به حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ـ رئیس جمهور وقت ـ در برخی از بولتن‌ها پخش شد که در آن، موسوی به طور دقیق دلایل استعفای خود را شرح داده بود. آن‌گونه که در آن نامه اشاره شده بود برخی از اعتراضات موسوی شامل این موارد بود:
 
1-    اعتراض به این‌که چرا به عنوان مسئول اجرایی کشور، از ارتباط با برخی کشورها مطلع نبوده و در یک ضیافت شام خبر آن را شنیده است؟
 
2-    مخالفت با انجام عملیات‌های برون مرزی که وی انجام این گونه عملیات‌ها را دارای  تلفات و ضرر می‌دانسته است.
 
3-    این ادعا که بر اساس برخی ادعاها، ایران از 5 کانال با آمریکا رابطه داشته و وی به عنوان نخست وزیر کشور، حتی از یک کانال آن نیز مطلع نبوده است. [5]


اما استعفای شهریور سال67، تنها استعفای میرحسین موسوی نبود. اگر چه موسوی یکی از استعفاهایش را انکار می‌کند و می‌گوید فقط یک بار استعفا کرده، آن هم به دلیل پایان جنگ و گرفتن اختیار تعزیرات حکومتی از وی، اما هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطرات خود از دو استعفای دیگرِ آخرین نخست وزیر خبر می‌دهد! در این دو بار، میرحسین با کوچک‌ترین بهانه‌ای تصمیم به استعفا می‌گیرد که به نوعی از سوی هاشمی یا رئیس جمهور وقت، منصرف می‌شود.
 
طرح مکرر بحث استعفا در حالی است که در آن سال‌ها کشور از یک سو با مشکلات عمده‌‌ اقتصادی مواجه بود و از سوی دیگر درگیر جنگ تحمیلی بوده و از جانب ایالات متحده‌‌ آمریکا مدام مورد تهدید قرار می‌گرفت و شرایط داخلی و خارجی کشور ثبات کافی نداشت.
 
استعفای اول به سال 62 برمی‌گردد. هاشمی در کتاب "آرامش و چالش" این گونه می‌نویسد: «شب در دفتر رئیس جمهور، جلسه‌ای با حضور وزیر امور خارجه و آقای محتشمی داشتیم. آقای رئیس جمهور گفتند مهندس موسوی (نخست وزیر) به خاطر توافق نکردن روی وزیر مسکن، پیشنهاد استعفا داده که (ایشان) آیت‌الله خامنه‌ای مخالفت کرده و گفته‌اند که اختلاف به هر حال هست؛ و با این مقدار اختلاف نباید کنار رفت و قابل حل است.» [6]
 
 اما هاشمی رفسنجانی به استعفای دیگری هم اشاره می‌کند. استعفایی که به سال 63 بر می‌گردد. هاشمی رفسنجانی در کتاب "به سوی سرنوشت" صفحه‌ 72 به این استعفا اشاره می‌کند. این بار نیز کمی بودجه و هماهنگ نبودن با رئیس جمهور وقت بهانه استعفا را فراهم می‌آورد و موسوی تعویض کابینه را مطرح می‌کند.
 
سال‌های 1360 تا 1368 مقام معظم رهبری، آیت‌الله خامنه‌ای رئیس جمهور بوده‌اند، اما این دوران یکی از سخت‌ترین ایام برای ایشان بوده است، چنان که هاشمی رفسنجانی در مقدمه‌‌ کتاب امید و دل‌واپسی می‌گوید: «من هنوز هم تلخی‌های آن دوران را در ذائقه‌‌ آیت‌الله خامنه‌ای که گاهی بروز دارد، احساس می‌کنم.» [7]
 
می‌توان گفت که انحصار طلبی‌های افراط‌گرایانه‌‌ جناح چپ در یک دست کردن کابینه از طیف خودشان و تلاش برای سیاه‌نمایی از سفرهای عزتمندانه‌‌ رئیس جمهور، سیستم و رویه‌‌ اقتصادی موسوی و همراهی نکردن با رئیس جمهور، در همان دوران اعتراضات رئیس جمهور را بر می‌انگیزد. بی‌احترامی موسوی به رئیس جمهور، بی‌احترامی و لا ابالی‌گری سیاسی برخی از افراد کابینه، از دلایل دیگر مخالفت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رئیس جمهور وقت با نخست وزیری موسوی بوده است.
 
در هر حال حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با توجه به تدابیر حضرت امام، به سکوت در برابر رفتارهای دولت موسوی و تحمل آن ادامه می‌دهد. گرچه در زمانی که برای دور دوم نمی‌خواست وی را به نخست وزیری معرفی کند،  فشارهای سیاسی و شرایط خاص ایشان را مجبور به این کار می‌کند.
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، جایی در بیان این که ایشان را شایسته‌ نخست وزیری نمی‌دانسته‌اند، می‌فرمایند: «...در انتخاب آقای موسوی، من به امام عرض کردم که بنده ایشان را برای نخست وزیری شایسته نمی‌دانم اگر چه ایشان فردی است مسلمان، متدین و... و من در هر کجا که باشم از ایشان به عنوان یک دست‌یار استفاده خواهم کرد، اما برای نخست وزیری انتخاب ایشان را صلاح نمی‌دانم و امام فرمودند که شما هر طور میل دارید عمل کنید و این حق شماست و به واقع این حق من بود، البته حق شخصی نبود که اگر حق شخصی من بود من از آن می‌گذشتم بلکه حق ریاست جمهوری بود و تکلیفی بود بر دوش من که من نمی‌توانستم نسبت به آن بی‌تفاوت باشم اما به هر حال رفتند خدمت امام و گفتند اگر ایشان کنار رود جنگ لطمه می‌خورد و چون جنگ برای امام بسیار اهمیت دارد؛ لذا ایشان هم آن طور نظر دادند، در حالی که جنگ هم لطمه نمی‌خورد...» [8]
 

رهبر معظم انقلاب ضمن یادآوری چنین منش‌های اشتباهی می‌فرمایند: «... در دهه‌ اول، پیشرفت را بسیاری از انقلابیون در الگوی چپ؛ چپ دهه‌ 60، یعنی الگوی گرایش‌مند به سوی سوسیالیسم می‌دیدند. هر کس هم مخالفت می‌کرد، یک تهمتی، لکه‌ای، چیزی متوجهش می‌کردند. یک عده‌ای از مسئولین، دست‌اندرکاران، فعالین عرصه کار در جمهوری اسلامی، نگاهشان نگاه حاکمیت دولت و مالکیت دولت بود.» [9]*

منابع:
[1]- روزنامه‌ جمهوری اسلامی، 15/6/1367
[2]- محمد جواد اخوان، پیشین، ص 91
[3]- همان
[4]- مهدی سعیدی، پیشین
[5]- همان، ص 96
[6]- قادر باستانی، مهدی هاشمی، آرامش و چالش، کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی سال 1362، دفتر نشر معارف انقلاب ،1382،ص 348
 
[7]- رک: سارا لاهوتی، امید و دل‌واپسی، خاطرات سال 64 هاشمی رفسنجانی در سال 1364، دفتر نشر معارف انقلاب
[8]- محمد جواد اخوان، پیشین، ص 97

* اشاره‌ حضرت آیت الله خامنه‌ای به واسطه‌گری محسن رضایی فرماند‌ه‌ وقت سپاه در محضر امام است.
[9]- سخنرانی رهبر معظم انقلاب در جمع دانشجویان شیراز در سال 1387
 

جمعی از نویسندگان؛ راضیه امیری رز، فاطمه امیری رز و افسانه قائم

منبع: برهان