طی سالهای اخیر شاهد فعالیت یک شبکه مدعی معنویت و عرفان در کشور هستیم که از آن با عنوان "اکنکار" یاد میشود.
اکنکار یکی از فرقههای انحرافی است که به واسطه حمایتهای آشکار و پنهان کشورهای غربی به ویژه آمریکا، یکی از ابزارهای جنگ نرم علیه کشور ما و سایر کشورهای مسلمان به شمار میآید. براي تحلیل زوایای گوناگون فعالیتهای این شبه آئین مشکوک، با "عبدالحسین مشکانی"، محقق و پژوهشگر نحلههای منحرف عقیدتی - به ویژه شبکه اکنکار- به گفتوگو نشستهایم:
خاستگاه اصلی اکنکار کجاست؟
اکنکار دراصل از واژه"اِک" گرفته شده و این واژه هم در زبان سانسکریت به معنی "حق" است. درمورد واژه اکنکار تعابیر مختلفی ارائه شده است به نحوی که خود "پال توئیچل"، مؤسس این شبکه، چندین تعریف برای آن ارائه کرده است که شاید بهترین و گویاترین تعریف را میتوان اهل حق بودن و پیرو حقیقت بودن دانست. خاستگاه اکنکار کشور امریکا و مؤسس آن شخصی به نام پال توئیچل است که در سال 1965 این شبهآئین را تأسیس کرد.
شما سال تأسیس اکنکار را سال 1965 عنوان کردید، پس چرا پالتوئیچل- بنیانگذار شبه آئین اکنکار- سابقه اِک را 3 هزار سال قبل از میلاد مسیح عنوان کرده است؟!
ادعای پال توئیچل کاملاً نادرست است، زیرا هم خود کلمه اکنکار توسط پال توئیچل ابداع شده است و هم خود این شبه آئین ساخته و پرداخته اوست. به واقع محتوای این شبکه (که بنده شبه آئین را برای آن مناسبتر میدانم) تقریباً معجونی از آموزههای تمام ادیان و عرفانهای موجود است، به نحوی که در آموزههای اکنکار، آموزهها و قوانین عرفانها و ادیان مختلفی همچون هندوئیسم و لامائیسم وادیانی مانند اسلام و مسیحیت و حتی کابالا (عرفان انحرافی یهودیت) به وضوح دیده میشود. اکنکار معجونی از اندیشههای تمام فرقهها و ادیان است.
در مورد علل بنیانگذاری آن از سوی پال توئیچل به این شیوه که سعی کرده محتوای آن معجونی از آموزههای همه ادیان و عرفانها باشد، میتوان گفت که پال توئیچل دو سال پیش از ابداع اکنکار، مطالعات زیادی انجام داد. او سفرهای بسیاری به نقاط مختلف دنیا به ویژه هند داشته است. توئیچل در هند بود که این معجون را ابداع کرد.
آیا میتوان گفت که آموزههای اکنکار بیشتر شباهت به هندوئیسم دارد؟
خیر، بنده در تحقیقاتی که انجام دادهام توانستهام به نوعی اثبات کنم که اکنکار شباهت بسیاری با لامائیسم دارد. در حقیقت میتوان گفت که اکنکار فرزند لامائیسم است.
آیا شما درمورد فعالیتهای آنها و میزان این فعالیتها درجامعه ایران تحقیقاتی داشته اید؟ کمی از چگونگی فعالیت اکیستها (پیروان شبکه اکنکار) در ایران برای ما بگویید.
در این مورد باید ابتدا به این موضوع اشاره کرد که اکنکار در جامعه ایران در حد و اندازههای یک دین مطرح شده و هوادارانش سعی کردهاند و کماکان سعی میکنند آن را در حد یک دین نشان دهند. اکیستها در بحث خداشناسی مانند دیگر ادیان بحثهای گستردهای دارند با عنوان خداوند دوازده گانه که به "سوگماد" ختم میشود. آنها حتی خدای دیگر ادیان را نقد میکنند.
حاصل تحقیقاتی که انجام دادهام این است:
اکنکار برخلاف ظاهر زیبایی که دارد یک شبکه عرفان کاذب و انحرافی است. در واقع به این دلیل که اکنکار یک شبه آئین انحرافی است گرایش به آن در ایران در حکم ارتداد است و به همین دلیل، اکیستها به شدت از علنی شدن خود در هراسند و به صورت زیرزمینی فعالیت میکنند. البته تا قبل از سال 1375 آنها به دلیل اینکه در لفافه و به صورت غیر مستقیم آموزههای خود را گسترش و انتقال میدادند توانسته بودند فعالیتهای خود را آزادانه انجام دهند و حتی در مناطق مختلفی دفترهای تبلیغاتی داشتند. حتی در آن زمان توانسته بودند تعدادی از کتابهای خود را به چاپ برسانند.
با توجه اینکه آنها همیشه براین موضوع تأکید دارند که در هر جایی از دنیا نمایندهای دارند، آیا نماینده آنها درایران مشخص است؟
درحال حاضر نماینده آنها مشخص نیست، اما در ابتدا که تازه وارد ایران شده بودند درسایتهای آنها شخصی با نام دکتر ناصری به عنوان نماینده اکنکار مطرح بود که در شمال شرق کشور فعالیت داشت. طبق اطلاعات به دست آمده درحال حاضر این شخص متواری است. پس از متواری شدن دکتر ناصری، به دلیل اینکه شبه آئین و انحرافی بودن اکنکار آشکار شد، فعالیتهای آنان به صورت پنهان و مخفی ادامه پیدا کرد. در یک مقطع دیگر، از شخصی به نامجهانگیر-الف به عنوان نماینده اکیستها نام برده میشد.
البته استفاده از نام جهانگیر به عنوان نام مستعار برای این شخص، دلایل خاص خود را داشت، چرا که به نوعی این اسم برگرفته از نمادهای اکنکار بود. اگر به نمادهای آنها نگاه کنیم، شکل یک عقاب را میبینیم که یکی از نمادهای مهم اکنکار است. طبق اعتقادات اکیست ها، این عقاب بر فراز کره زمین درحال پرواز است و روزی فراخواهد رسید که "سوگماد" (آخرین خدای اکیستها) جهان را فرا خواهد گرفت و به همین دلیل این فرد ایرانی از نام مستعار جهانگیر برای خود استفاده کرد. البته پس از مدتی اکیستها نماینده بودن جهانگیر را نپذیرفتند و همین باعث اختلاف بین آنها شد.
با توجه به تمام این مسائل، آخرین اخباری که از وضعیت فعالیتهای آنها درایران دارید از چه چیز حکایت دارد و در حال حاضر، میزان فعالیتهای آنها چقدر است؟
براساس آخرین اخباری که از طرق منابع مختلف از جمله سایت اصلی اکیستها به دست آوردهایم، فعالیتهای آنها کاملاً پنهانی است. حتی درملاقاتهایی که به تازگی با آنها داشتهام، معلوم شده که درحال حاضر در نامگذاری و معرفی خود از معادل فارسی واژه اکنکار بهره میگیرند و دیگر مانند گذشته از اکی و اکیست استفاده نمیکنند. آنها برای اکنکار، معادل فارسی "اهل حق" را انتخاب کرده و خود را اهل حق معرفی میکنند، اما هنگامی که با آنها وارد گفتوگو میشویم و درباره عقاید آنها کنکاش میکنیم، متوجه میشویم که اینها همان اکنکاریها هستند که تغییر نام دادهاند.
آیا با اعضای این گروه، مبلغان و سرشاخههای اصلی آنها درایران برخورد قانونی شده است؟
خیر، با توجه به اطلاعاتی که تاکنون به دست آوردهام برخورد خاصی با آنها صورت نگرفته است. تنها برخوردی که با آنان شده، محدود به جلوگیری از چاپ و انتشار کتابهای آنها و فیلتر شدن سایت هایشان بوده است.
اکنکار بیشتر به دنبال جذب کدام یک از اقشار جامعه است؟ چرا؟
نمی توان قشر خاصی را بیان کرد، چرا که هدف اصلی آنها گسترش اکنکار است. بر اساس مطالعات میدانی موجود، تمام اقشار جامعه و گروهها و سنین مورد هدف اکنکار است.
یکی از شگردهای شبکههای عرفانی نوظهور و کاذب، استفاده از پارهای جذابیتهای ظاهری، معنایی و گفتمانی است. اکنکار برای جذب افراد از چه جذابیتهایی بهرهگیری میکند؟
به طور کلی اکنکار برای گسترش، نفوذ و به تعبیری "یارگیری" در قسمتهای مختلف دنیا از برخی شگردها و شیوههای ثابت استفاده میکند. یکی از این راهها استفاده از کلمات جدید برای آموزههای خود است که این موضوع جذابیت خاصی برای افراد به ویژه قشر جوان دارد، به عنوان مثال، به جای واژه خدا از سوگماد استفاده میکند یا به جای شیطان از واژه "کلمیرانجان" بهره میبرد. گاهی اوقات که سعی میکنند از واژههای دیگر مکاتب استفاده کنند باز هم تغییراتی در آن انجام میدهند. به عنوان مثال از واژه "ذکر" الگوبرداری کردهاند و با یک تغییر جزئی در آن، از واژه "ذیکار" استفاده میکنند. یکی از واژههای مهم دیگر اکنکار "هیو" است که می توان گفت مهمترین ذکر اکنکار است. این ذکر از "هو" گرفته شده است. این مثالها به عینه نشان میدهد که در این کار (یعنی اختلافسازی واژهها و تغییرات در آنها) توانایی بسیاری دارند.
دومین ترفند آنها استفاده از خرافههای مورد استقبال و جذاب است، به عنوان مثال یکی از این خرافات، بحث تناسخ است که متأسفانه این موضوع در صدا و سیما هم به نوعی در برنامهها نشان داده میشود. بحثهای دیگری مانند انسانهای فضایی هم که برای همه جذاب است در کتابهای داستان اکنکار به چشم میخورد. نمادهای خیر و شر هم به عنوان ابزاری برای جذب افراد از سوی اکیستها مورد استفاده قرار میگیرد.
بحث یارگیری به قدری برای آنها مهم و حیاتی است که برای تحقق این امر، از راههای مختلفی استفاده میکنند. دراین بین یکی از راههایی که بر آن تأکید دارند احترام گذاشتن به عقاید دیگر مکاتب و مقدسات آنهاست. اکیستها علاوه بر اینکه میخواهند افکار عمومی را با این حربه به سمت خود جلب کنند، نمیخواهند در تعارض با گروههای دیگر قرار گیرند، زیرا دراین صورت موجودیت آنها به خطر میافتد؛ بنابراین پیروان اکنکار سعی میکنند با سوء استفاده ابزاری از اسطوره ها، دانشمندان و شخصیتهای ادیان و ملل مختلف و قائل شدن احترام ظاهری به این بزرگان، توجه افراد را به سمت خود جلب کنند. یکی از ادعاهای بسیار گزاف وخیال انگیز اکیست ها، سفر روح و سفر به فضاست که هیچگاه نتوانستهاند آن را اثبات کنند.
با توجه به حضور 25 میلیون جوان در جامعه ایران، شبکههای عرفان کاذب چه راهکارهایی برای جذب اقشار مختلف به خصوص جوانان اندیشیدهاند؟
برای توضیح این سؤال باید روششناسی آنها را مورد نظر قرار داد. این روششناسی برای جذب مخاطب در دو شاخه اصلی قابل دسته بندی است: اول، ایرانیزه کردن تئوری و آموزههای خود و دوم، اسلامیزه کردن اندیشههای اکنکار (مخلوط کردن اکنکار با اسلام که به التقاط منجر میشود).
دربحث اسلامیزه کردن اکنکار، این گروه سعی میکنند بسیاری از آموزههای اسلامی و عرفانی را در گفتمان خود آورده و به نوعی از آن الگوبرداری کنند تا در جذب مخاطب مسلمان موفق شوند.
در بحث ایرانیزه کردن آموزههای اکنکار نیز، آنها سعی میکنند از طریق انتخاب شخصیتهای مشهور ایرانی به عنوان ماهانتاهای خود، نظر دوستداران این شخصیتها را جلب کنند، به طوری که حافظ، فردوسی، مولانا و شمس تبریزی را جزئی از این گروه و از پیروان اکنکار معرفی میکنند. حتی آنها ادعا میکنند که کتاب مثنوی مولانا تنها کتاب جهان بینی اکنکار است. این کار شاید ترفندی از سوی آنان برای فاصله انداختن بین جوانان مؤمن واقعی با اندیشههای اسلامی و عرفانی شخصیت بزرگی مانند مولانا هم باشد!
اکیستها از ایران زمین به عنوان یک اسطوره خیلی بزرگ، یاد و سعی میکنند با حمایت از این موضوعات، حس ایرانیت مخاطب خود را تحریک و او را به سمت خود جلب کنند. همچنین به دلیل اینکه در حال حاضر بحث آرامش بخشی و رسیدن به آرامش، بحث جذابی است از این رو اکنکار سعی کرده با مطرح کردن بحثهایی مانند "سفر روح" و راههای رسیدن به آرامش، به دنبال جذب مخاطب باشد. آنها به مخاطب خود القا میکنند که به آرامش رسیده است. تمام این موضوعات در جلسات، بحث ها، حلقهها و سایتهای آنها موجود است. به عنوان نمونه میتوانید درسایتهای آنها روشهای آرامشبخشی و سفر روح را مشاهده کنید که این دو از دیگر ابزارهای آنها برای جذب افکار است.
با توجه به محدودیتهای جدید اکیستها در فضای بیرونی جامعه و فاش شدن ماهیت غیراسلامی و شبکهای آنها، قطعاً یکی از ابزارهایی که مورد استفاده قرار میدهند فضای مجازی و اینترنت است. درباره فعالیت اکیستها در فضای مجازی- قبل و بعد از لو رفتن فعالیت شان- بگویید.
تا دو سال فضای بسیار خوبی برای تبلیغات درفضای مجازی داشتند به گونهای که با راهاندازی سایت و وبلاگ درهمه جا حرفهای خود را مطرح میکردند، اما درحال حاضر به دلیل تعارضاتشان با قشر متدین صاحبنظر به چالش کشیده شدهاند که این موضوع باعث تضعیف آنها شده است. علاوه بر این، آنها حتی با جمعهای دیگر هم اختلاف پیدا کردهاند.
آخرین تاکتیک آنها این بود که سعی کردند در آموزههای کتاب مقدس خود تغییر ایجاد کنند؛ در کتاب آنها آمده است که شما برای دفاع از خودتان حق استفاده از دلیل را حتی برای اثبات خود ندارید، بگذارید که طرفین مقابل هر چه میخواهند بگویند! آن صحبتها ساخته ذهنی آنهاست و شما نیازی به راضی کردن منتقدان و اثبات خود ندارید. اما از آن سو در ایران به دلیل اینکه به چالش کشیده شدند به تناقض افتادند و ناچار هستند با استفاده از استدلال و عقل آموزههای خود را به دیگران اثبات کنند و حتی برای حفظ موجودیت در جامعه ایران خود را هماهنگ با آموزههای اسلامی نشان دهند و طوری رفتار کنند که انگار از چارچوب اسلام خارج نشده اند!
این حقیقت دارد که آنها "استاد" خود را خدا میدانند؟!
بله، اکیستها به خدایی استاد قائل هستند. به طور کلی با توجه به اینکه اکنکار معجونی از ادیان و مکاتب است، سرشار از تناقض است و این تناقض بسیار شدید است به نوعی که آنها حتی مجبور شدهاند تناقض را به آسانی به رسمیت بشناسند و معتقد باشند که تناقض امری عادی است! و حتی مجبور شدهاند تناقض گویی را عاری از اشکال بدانند. در آرای آنها میبینیم که به خدایی پیامبر خود قائل هستند و "ماهانتا" را خدا میدانند به نحوی که به "ماهانتا خدایی" معروف هستند. در این مورد باید بیان کرد که پال توئیچل(بنیانگذار اکنکار) در سفرهایش به این موضوع اشاره میکند که او، خود خدا و سوگماد است و حتی در جایی میگوید که ای انسان تو خود خدا هستی! تمام این موارد نشان دهنده تناقض عمیق در باورهای اکنکار است. از سوی دیگر، آنها شخصی که قصد خروج از فرقه داشته باشدشدیداً تهدیدهای مادی و معنوی میکنند. این در حالی است که آنها در ظاهر شعار میدهند که افراد در ترک آن آزادی عمل دارند، اما درجایی دیگر به افراد میگویند که شما حق ندارید آن را ترک کنید و اگر خارج شوید از رحمت سوگماد خارج شدهاید و بلاها و مشکلات بسیاری برای شما به وجود خواهد آمد.
آیا اکیستها در بحث منجی گرایی هم از ادیان دیگر کپیبرداری کردهاند؟
بله، در این بحث هم آنها از دیگر ادیان الگوبرداری کردهاند و مانند دیگر گروهها به بحث منجیگرایی پرداخته اند؛ کارهایی مانند اینکه آرزو میکنند که هارولد کلمپ را به عنوان رهبر خود ملاقات کنند. حتی به این موضوع اشاره دارند که اگر شما در خواب یک رنگ آبی را دیدید استاد بیرون (کلمپ) را ملاقات کردهاید و آن نشانی از استاد است. همچنین بحث دیگری در این باب دارند با عنوان "استاد درون" و در این باب معتقد هستند که فرد اگر درهر موقعیتی اسم ماهانتا یا اساتید قبلی را زمزمه کند او به کمکش خواهد آمد. همچنین شخصیت دیگری که آنها بسیار سعی کردهاند او را مانند منجی نشان دهند شخصیتی است به نام "روادار سارد" که به قول خودشان "لاما" و هنوز زنده است و برای او عمری حدود 400 سال درنظر گرفتهاند و معتقدند او درحال حاضر زنده و درهمه جا حاضر است و به شما کمک خواهد کرد!
دیدگاه اکیستها درباره روابط جنسی چیست؟
دراین مورد آنها نفسانیات پنجگانهای دارند که یکی از اینها کاماست که همان شهوت است که آنها آن را منفی دانسته و تحریم میکنند، اما از سوی دیگر برای جلب بیشتر افراد سعی میکنند که با افکار انحرافی در تعارض قرار نگیرند! به عنوان مثال اگر بخواهند با همجنس بازی مخالفت کنند عضویت همجنس بازها را در اکنکار از دست میدهند. برای همین با همه آنها با مسامحه برخورد میکنند و این مسامحه باعث میشود که دچار مشکل شوند. در حالی که براساس اسلام، مسلمانان باید افکار انحرافی و گروههای بیاخلاق را دفع و افکار درست را جذب کنند، یعنی جاذبه و دافعه داشته باشند.
مهمترین دلایل و مدارکی که نشان میدهد این فرقه انحرافی است، چیست؟
در ابتدا به نظر میرسد که برای شناخت بهتر این شبه آئینها نیاز به بازتعریفی بومی از واژهها داریم که این خود میتواند در امر تشخیص دین و شبه آئین و فرقه و جنبش دینی مؤثر باشد. برای اثبات انحراف آنها لازم است ما در ابتدا اثبات کنیم که نظام فکری آنها از اسلام و خداشناسی اسلامی خارج است. کافی است که به عنوان مثال نگاهی به سیستم خداشناسی آنها داشته باشیم؛ آنها به خداوندگان دوازدهگانه معتقد هستند که بالاترین و قدرتمندترین آنها سوگماد است و در این باب به خدایان ادیان دیگری مانند اسلام "کلمیرانجان" یا همان شیطان میگویند! همچنین در بحث نبوت هم آنها از اصول اسلام خارج شده اند؛ به عنوان مثال در بحث نبوت قائل به ماهانتایی هستند که به او وحی نمیشود و شخص پیامبر آنها بر اساس تجربیات شخصی به این مقام رسیده است، نه چیز دیگر! به علاوه، مطرح شدن بحث تناسخ از سوی آنها هم نشان دهنده بعضی انحرافات از اسلام است، چرا که اسلام به بحثهایی مانند تناسخ معتقد نیست و آن را یک انحراف عقیدتی میداند.
آیا گروه یا کشورهای خاصی از آن حمایت میکنند؟
برای پاسخ به این سؤال باید به این موضوع اشاره داشت که شهید آوینی براساس مطالعات خود به این موضوع اشاره داشته که اکنکار پیام آور سازمان جاسوسی امریکا (CIA) است. به واقع هم همینطور است یعنی اگر کمی به زندگی و سرگذشت پال توئیچل نگاهی بیندازیم میبینیم که او یک نظامی است و این موضوع حتی در مورد رهبر فعلی آنها هارولد کلمپ هم صادق است و او هم یک نظامی است. شواهد دیگر هم نشان میدهد که در امریکا هیچ گونه برخوردی با اکنکار صورت نمیگیرد درحالی که با گروههایی مانند اوشو برخورد میشود. حتی خود پال توئیچل ادعا میکند که به سردمداران نظام امریکا مشاوره میدهد.
همه این مسائل نشاندهنده نوعی هماهنگی وپشتیبانی است. به واقع از نگاهی دیگر تمام این جمعها تلاش دارند که به نوعی وحدت و تعصب دینی را در جامعه ایران از بین ببرند؛ چرا که همین تعصب دینی باعث اتحاد و یکپارچگی جامعه ایرانی است. مهمترین هدف آنها همین است. آنها برای این کار راههای مختلفی را هم امتحان کردهاند به عنوان مثال اباحه گرایی، شک گرایی، کثرت گرایی وخود محوری در همه آنها وجود دارد و همه این مسائل تنها برای از بین بردن وحدت جامعه دینی است. نتیجه فعالیت این گروهها مخلوط شدن حق و باطل با یکدیگر است که باعث میشود افراد نتوانند درست و غلط را از هم تشخیص دهند.
شما بیان کردید که یکی از اهداف آنها سست کردن مؤلفههای دینی است آیا این موضوع تنها برای دین اسلام است؟
یکی از مسائل شک برانگیز این بوده که اکنکار در همه جا صحبت کردن در مورد تمام ادیان را با انتقاد همراه کرده در حالی که در مورد یهودیت استثنا قائل شده است. این تمایز شک برانگیز نشاندهنده نوعی پشتیبانی پنهانی است. با نگاهی به تاریخ پروتستانتیسم میبینیم که غرب پس از این دوره که دوره تخریب دین مسیحیت بود سعی کرد پس از آن به دلیل نیاز جامعه به معنویت خلأ به وجود آمده را با این مکاتب انحرافی پر کند؛ به همین خاطر به سمت مکاتب ساخته ذهن خود رفتند و به همین دلیل هم هست که تعارضات و تناقضات بسیار را باعث انسجام میدانند چرا که درغیر این صورت نمیتوانستند این مکاتب انحرافی را به جای دین مسیحیت جایگزین کنند.
منبع: جوان