Gerdab.IR | گرداب

موسوی دهه ‏60، موسوی دهه‏ 80 - بخش دهم

پارادوکس عدالت و آزادی!

تاریخ انتشار : ۰۴ فروردين ۱۳۹۰

موسوی از امام (ره) و ارزش‌هامی‌گوید، اما هنگام وارد شدن به تعریف عملیاتی مفاهیم مورد نظر، ریشه‌ اندیشه‌های لیبرالیستی را بروز می‌دهد. آن‌جا که بر خلاف نظر امام (ره)، توجه به مسئله‌ لبنان و فلسطین را نافی توجه به مردم و منافع ملی ارزیابی می‌کند.

گرداب- موسوی که در دوران نخست وزیری بر اساس الگوی سوسیالیستی، یک اقتصاد مبتنی بر کنترل دولت را بر کشور تحمیل کرد و آن را تنها راه ممکن برای تأمین عدالت و منافع ملی می‌دانست، در جریان انتخابات دهم تئوری‌های حمایت از مستضعفان و محرومان را در قالب مفاهیمی مانند اقتصاد صدقه‏‌ای به سخره می‌گرفت...

از بریدن موی جوانان تا شعار آزادی و عدالت
یکی از انتقادهای جدی که به فضای فرهنگی دهه‌ اول انقلاب وارد است، برخوردهای گاه افراطی به نام امر به معروف و نهی از منکر در آن دوران است. سخت‌گیری‌هایی که بخشی از آن لازمه‌ یک نظام فرهنگی در حال تکوین و بخش دیگر ناشی از افراطی‌گری و برخورد ناشیانه، با مسئله بود.

 در این زمینه گزارش‌های فراوانی از دوران نخست وزیری موسوی در دست است؛ به عنوان نمونه اگر موی جوانی نامتعارف بود یا موی خانمی از روسری بیرون بود، عده‌ای به نام مأمور اقدام به بریدن موی افراد می‌کردند؛ حتی برخی‌ها از بریدن کراوات یک مأمور دیپلمات خارجی خبر می‌دهند.
 
اما موسوی بعد از 2 دهه از آن دوران، با شعار آزادی وارد عرصه شده و از آزادی و آرامش روحی سخن می‌گوید. موسوی اظهار می‌دارد: «امنیت این نیست که مورد ضرب و شتم قرار نگریم بلکه امنیت این است که آرامش روحی و آزادی سیاسی داشته باشیم و اگر این امنیت را نداشته باشیم در همه‌ برنامه‌های‌مان دچار مشکل می‌شویم. این کافی نیست که دولت‌ها امنیت داشته باشند مهم این است که مردم هم امنیت داشته باشند.»[1]
 
موسوی در بیانیه‌ شماره‌ (11) خود می‌نویسد: «آزادی زمانی دوام دارد که با عدالت همراه باشد. به همان اندازه که محدودیت‌های جاری برای آزادی بیان و امکان برگزاری اجتماعات نگران‌کننده است، وجود فقر، فساد و تبعیض در سطحی گسترده چشم‌انداز دسترسی به جامعه‌ای آرمانی مبتنی بر قانون اساسی را تیره می‌کند، به ویژه آن که در سیاست ‌سال‌های اخیر دورنمای روشنی برای خروج از این وضعیت ملاحظه نمی‌شود، به صورتی که وارد آمدن صدمات اساسی به تولید ملی، تداوم فعالیت سودآور اقتصادی را به یک آرزو و یافتن شغل مناسب را به دغدغه‌ی اصلی جوانان و خانواده‌های آنان مبدل ساخته است.»[2]
 
این ادعاها وقتی مورد تردید قرار می‌گیرد که در دوران وی حتی انتقاد یک روزنامه تاب آورده نمی‌شود و فضای امنیتی به امری مرسوم، بدل شده بود.
 
از اقتصاد سوسیالیستی تا اقتصاد اسلامی
موسوی که در دوران نخست وزیری دقیقاً بر اساس الگوی سوسیالیستی اقتصاد، یک اقتصاد کوپنی، سهمیه‌ای و مبتنی بر کنترل دولت را بر کشور تحمیل کرد و آن را تنها راه ممکن برای تأمین عدالت و منافع ملی می‌دانست؛ اکنون رویکرد کاملاً متناقض را تئوریزه می‌کند. وی در جریان انتخابات دهم از اقتصاد اسلامی سخن می‌گفت، چنان‌چه در جایی با تأکید بر ظرفیت این اقتصاد در دوران مدرن می‌گوید: «به باور من ما اقتصادی با هویت ویژه‌ خود به نام اقتصاد اسلامی داریم. موضوعات مطرح شده در اقتصاد اسلامی هم‌چون انفال، ربا، وقف، زکات، خمس، وصیت و احتکار، فوق‌العاده مهم است، […] در اقتصاد اسلامی اخلاق و رفتار ویژه‌ای در تبادل و تعامل با مسائل اقتصادی جامعه ‌وجود دارد که جامعه را به سمت عدالت و قسط می‌برد، در حالی که مالکیت نیز در این جامعه محترم شمرده می‌شود، انگیزه‌های شخصی در آن وجود دارد، پول در آن وجود دارد، اما هر کدام از این مفاهیم کارکرد خود را دارند.»[3]

موسوی در ادامه‌ تبیین اقتصادی خود به نگرش امام(ره) به اسلام آمریکایی و اسلام ناب اشاره می‌کند و در تعبیری التقاطی از دولت مدرن سخن می‌گوید؛ بدون این‌که اشاره کند دولت مدرن به عنوان مفهومی با بار معنایی خاص کجا در اندیشه‌ امام(ره) مطرح شده است. به نظر می‌رسد منظور موسوی همان دولت لیبرالی است که در ادامه تلویحاً آن را ذکر می‌کند.

موسوی می‌گوید: «میزان تحقق شاخص‌های توسعه و نسبت آن با آرمان‌های مورد نظر امام(ره) و انقلاب، تحقق یک جامعه‌ اسلامی بود البته با تأکید روی اسلام ناب محمدی»[4]
 
وی از امام(ره) و ارزش‌ها می‌گوید، اما در هنگام وارد شدن به تعریف عملیاتی مفاهیم مورد نظر، ریشه‌ اندیشه‌های لیبرالیستی را بروز می‌دهد. آن‌جا که بر خلاف نظر امام(ره)، توجه به مسئله‌ لبنان و فلسطین را نافی توجه به مردم و منافع ملی ارزیابی می‌کند، وی اظهار می‌دارد: «مردمی که در طول دوران دفاع مقدس فرزندان خود را به جبهه‌های جنگ می‌فرستادند و زیورآلات و مال خود را هدیه می‌کردند هیچ دلیلی ندارد که برای زنده شدن ارزش‌ها از کمک خود دریغ کنند. کسانی که امور را می‌گردانند باید توجه کنند که ما نمی‌توانیم راجع به عزت مردم غزه و حزب‌الله صحبت کرده، ولی عزت مردم خود را فراموش کنیم.»[5]
 
وی هم‌چنین با وجود ادعای طرف‌داری از اقتصاد اسلامی، تئوری‌های حمایت از مستضعفان و محرومان را در قالب مفاهیمی مانند صدقه به سخره می‌گیرد: «سرمایه‌ اجتماعی، عزت و کرامت ملت ایران، سرمایه‌ای با ارزش برای انقلاب اسلامی و عامل پیروزی آن است. دادن پول، صدقه و گونی‌های سیب‌زمینی، ملت ایران را کوچک می‌کند و نمی‌توان امید داشت که عزت نفس ملت ایران برای روزهای سخت ذخیره شود. وجود شبهات موجب می‌شود لایحه‌ای مانند طرح تحول اقتصادی دچار چنین مشکلات و شبهاتی شوند.»[6]
 
موسوی پا را فراتر از این می‌گذارد و نظام جمهوری اسلامی را به بهره‌گیری از شیوه‌های ظالمانه‌ اقتصاد سرمایه‌داری فرا می‌خواند و می‌گوید: «ما باید در مسائل جهانی واقع‌بین باشیم؛ چرا که در دنیا داد و ستد و یک نوع بی‌رحمی حکم فرماست و نظامی که این را نفهمد، لطمه‌ شدیدی خواهد خورد.»[7]
 
عدالت خواهی، از شعار تا عمل
در مبحث قبلی اشاره شد که موسوی به تناسب شرایط دهه‌ 60 و غلبه‌ گرایش‌های اقتصاد سوسیالیستی بر اقتصاد مبتنی بر بازار آزاد، حامی و هوادار اقتصاد متمرکز بود. گرایشی که با ادعاهای عدالت‌خواهانه و قالب سیاست‌های اقتصادی بسته که به اقتصاد کوپنی مشهور شد، نمود یافت. با وجود تأکید امام خمینی(ره) مبنی بر واگذاری امور به خود مردم و تدوین قانون اساسی و اصل 44، تمام امور اقتصادی در دست دولت قرار گرفت و نخست وزیر وقت، موسوی بنیان‌گذار اقتصاد دولتی در کشور شد. از نکات قابل تأمل در دیدگاه‌های فعلی موسوی، حفظ ظاهر شعارگونه‌ عدالت خواهی و هم‌زمان گرایش به اقتصاد لیبرالی است. اکنون وی با تلفیق مفهوم آزادی و انتقاد از برخی اقدام‌ها برای تحقق عملی عدالت اقتصادی، دگردیسی نگاه خود را به نمایش می‌گذارد.

وی در آستانه‌ ورود به عرصه‌ تبلیغات انتخاباتی اظهار می‌دارد: «عدالت از دیدگاه حضرت امام(ره) و نسبت آن با عملکرد دولت‌های دو دهه‌ گذشته را می‌توان این‌گونه ارزیابی کرد که حضرت امام(ره) نقش انبیا را دو چیز می‌داند، دعوت به "خدا و معنویت" و "اقامه‌ عدل و قسط در جامعه" ولی متأسفانه بیش‌تر اوقات از تقارن ضروری این دو نکته با هم غفلت شده است یا عدالت در مقابل توسعه قرار داده شده و آن محکوم گشته و یا کلیشه‌ای به عنوان توزیع فقر ساخته شده تا عدالت مورد حمله قرار گیرد و یا آن در مقابل یک ارزش بنیادی دیگر مثل آزادی قرار داده شده بدون آن‌که به آن توجه شود. آزادی از دل عدالت بیرون می‌آید و گاهی هم مشاهده شده که عده‌ای شعار عدالت را به ابزاری پوپولیستی برای جذب آرا و قلوب تبدیل کرده‌اند.»[8]
 
در جریان انتخابات دهم، گذشته از نقد رویکرد عدالت جویانه‌ دولت نهم از سوی موسوی و حمایت همه‌ جریان‌های لیبرال و طرف‌داری اقتصاد آزاد و سرمایه‌داری از وی، خود موسوی نیز آشکارا از پیگیری سیاست بازار آزاد سخن می‌گفت. به عنوان نمونه خرداد 88 در جریان نشست خبری با نمایندگان رسانه‌های خارجی، خبرنگار "وال‌استریت ژورنال" درباره‌ برنامه‌های اقتصادی مهندس موسوی و نظر وی درباره‌ نقش دولت در اقتصاد، پرسشی را مطرح کرد که موسوی در پاسخ گفت: «ما سیاست بازار را دنبال می‌کنیم ولی با مدیریتی که در جهت این بازار اعمال خواهیم کرد. اقتصاد جنگ مربوط به دوره‌ جنگ بوده و تمام شده است. امروز احتیاج به استفاده‌ فراوان از سرمایه‌گذاری بخش خصوصی داریم و باید وضعیتی را در کشور ایجاد کنیم که امکان حضور قدرتمندانه‏ بخش خصوصی، فراهم شود.»[9]
 
منابع:
 [1] - نشست موسوی با فعالان حوزه‌ی سلامت حامی موسوی در محل روزنامه‌ی اطلاعات، خبرگزاری فارس، 18/2/1388.

[2]- بیانیه‌ی شماره‌ 11 موسوی، سایت کلمه،14/6/1388
[3]- مصاحبه‌ میر حسین موسوی، خبرگزاری فارس، 7/10/1387
[4]- همان

[5]- سخنرانی موسوی در مجمع سالیانه‌ شصت و ششمین سال‌گرد تأسیس انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده‌ فنی تهران، خبرگزاری فارس، 17/1/1388.
[6]- اولین نشست خبری موسوی، خبرگزاری فارس، 22/1/1388

[7]- مصاحبه‌ موسوی، خبر گزاری فارس، 13/2/1388
[8]- مصاحبه‌ میرحسین موسوی، خبرگزاری فارس ،2/12/1387
[9].خبرگزاری ایسنا،8/3/1388

جمعی از نویسندگان؛ راضیه امیری رز، فاطمه امیری رز و افسانه قائم


منبع: برهان