از تابستان 1388 تهران تا تابستان 1390 لندن

تاریخ انتشار : ۰۳ شهريور ۱۳۹۰

نگاهی به آشوب‌های خياباني در انتخابات رياست جمهوري 88 كه به عريان شدن جريان فتنه منجر شد و اعتراضات شهري كه شهرهاي اصلي انگليس را درنورديد، مي تواند به مقايسه تطبيقي تحولات هر دو بیانجامد.

گرداب- در عرصه شناسايي تهديدهايي كه يك نظام سياسي را در سطح بين المللي با چالش مواجهه مي كند، بروز آسيبهاي سياسي - اجتماعي در كشورهاي مختلف جهان همواره به شكل گيري جريان هاي معترض انتخاباتي، گروههاي برانداز و لمپنيسم شهري منجر شده كه پيشرفته ترين كشورها را برگرفته است.

نگاهی به شورش های خياباني در انتخابات رياست جمهوري 1388 كه به عريان شدن جريان فتنه و ائتلاف مجدد ضد انقلاب منجر شد و اعتراضات شهري كه لندن و شهرهاي اصلي انگليس را درنورديد، مي تواند به مقايسه تطبيقي اين تحولات و تفاوت مديريت بحران در اين حکومتها بیانجامد.

اعتراضات جوانان شهر لندن كه با كشته شدن يك سياه پوست به دست اسكاتلنديار وارد شورش هاي خياباني شده و به آتش كشيده شدن نمادهاي سرمايه داري و تجهيزات پليس را سبب شد، ناكارآمدي سيستم انتظامي - امنيتي انگليس را نشان مي دهد كه با سابقه گسترده جاسوسي و مداخله در كشورهاي مختلف و برخورداري از امكانات پيشرفته فني در شناسايي اين ناآرامي ها ناتوان بودند و واكنش ناپخته نخست وزير انگليس در "سارق و اوباش ناميدن" بخشي از مردم كشورش و اعلام حکومت نظامی، سرکوب و دستگیری معترضان و محاکمه قرون وسطایی آنها به نوعي ناكارآمدي سياسي دولت دیوید کامرون در پاسخگويي به مطالبات مردم انگلیس را نشان مي دهد.

اين در حالي است كه در شورش هاي تهران كه با تحريك برخي خواص سياسي صورت گرفت، انتخابات رياست جمهوري به بهانه اي براي مقابله با نظام اسلامي و رهبري انقلاب تبديل شد كه كارشناسان امنيتي با توجه به شواهد قبل از انتخابات و شعارهاي برخي از نامزدها وهواداران آنها، احتمال اين فتنه گري را پيش بيني كرده بودند و بخشي از توان انتظامي – امنيتي كشور را براي مهار اين جريان شبه اعتراضي متمركز کردند.

از طرف ديگر نحوه مواجهه رهبري انقلاب اسلامي با اعتراض هاي هدايت شده و كينه توزانه برخي از جريانات تجديدنظر طلب و خودي هاي بي بصيرت بود که با هوشیاری و هوشمندی بی نظیرشان، با تفكيك آحاد اصلي جامعه اسلامي، از سناريوي اصلي فتنه گران براي براندازي نظام پرده برداشتند كه به ايجاد بصيرت در اقشار مردم كشور و رويارويي با فتنه جويان منتهي و كودتاي نافرجام سبزنماها به طرد سران فتنه و انزواي حاميان داخلي و خارجي آنها منجر شد.

در مقابل در اعتراضات انگليس، به خوبي رگه هايي از خروش سياه پوستان و مهاجران به چشم مي خورد كه با مطالبات جوانان و دانشجويان انگليسي توام شده است و در مقابل اين موج خبري، شبكه سخن پراكني بي بي سي و ديگر شبكه هاي انگليسي و اروپايي از انعكاس اخبار معترضان انگليسي خودداري نموده و بي بي سي فارسي و بي بي سي عربي همچنان با برجسته كردن ناآرامي هاي سوريه از پوشش زنده اخبارمرتبط با مردم انگليس خودداري کردند و شبكه يورونيوز از "درگيري نژادي" در اين كشور خبر داد!

اين درحالي بود كه در آستانه انتخابات ايران، دولت انگليس با راه اندازي شبكه بي بي سي فارسي به صداي فتنه گران و برجسته سازي تصاوير نفاق تبديل شد و در خيال "شكل دهي افكار عمومي مردم ايران" عليه جمهوري اسلامي، شعبده رسانه اي كه شش سال براي آن تداركات كرده بود را رونمايي كرد. آنها همچنین در همراهي با فتنه گران و معترضان هرج و مرج طلب كليه شبكه هاي خبري و رسانه اي دنياي غرب و شبكه هاي تبادل اطلاعاتي آمريكا همچون توئیتر، فيس بوك، جي ميل، گوگل، ياهومسنجر و... را وارد صحنه كردند و همزمان با افزايش فشارهاي بين المللي و مداخله سران آمريكا و غرب در همراهي با فتنه به تداوم هشت ماهه جريان اعتراضي برانداز دامن زدند كه با خروش ملت انقلابي و حاميان نظام طومار فتنه گران داخلي برچيده شد و اکنون عقبه ضد انقلابي فتنه سبز كه از خارج از كشور هدايت مي شوند حتي قادر به صدور بيانيه هاي تبليغاتي خود به اسم سران فتنه نیستند.

اگر شبكه هاي خبري برجسته جهان در به تصوير كشيدن مطالبات اجتماعي اقشار "فقيرو سرخورده" انگليس، سياست سانسور را در دستور قرار داده اند و تمامي تلاش نظام سلطه به خاموش كردن صداي رنگين پوستان در اروپا و آمريكا متمركز شده است، شواهد از گسترش موج "بيداري انساني" به قلب اروپاي مركزي خبر مي دهد كه تحركات آن در چند ماهه گذشته در پرتغال، اسپانيا، فرانسه و انگليس به خيزش اجتماعي تبديل شده و به نظر مي رسد "خيزش اسلامي مسلمانان" در كشورهاي عربي به "خيزش انساني" در جهان تبديل شده است و قاره اروپا كه دربرگيرنده اقليتهاي نژادي و مهاجران قومي متنوع است، انسجام اجتماعي كه با تشكيل اتحاديه و پارلمان اروپا در دهه هاي گذشته به رخ جهانيان مي كشيد را از دست داده و به مرز بحران فروپاشي رسيده است كه به زودي تبعات آن در عرصه سياسي بروز خواهد كرد.

دشمنان دیرینه این مرز و بوم درنحوه رويارويي با انقلاب اسلامي به ترسيم نقشه براندازي روي آورده اند كه با جنگ نرم، تهاجم فرهنگي، تحريم اقتصادي، ترور دانشمندان هسته اي، ايران هراسي، شيعه ستيزي، خلع سلاح حزب الله لبنان، واداركردن حماس به رسميت شناختن رژيم صهيونيستي، ناامني در عراق و ساقط كردن نوري مالكي و بشار اسد به عنوان متحدان جمهوري اسلامي از همه توان خود بهره گرفته اند.

اگرچه نظام سلطه بين المللي و استكبار جهاني در سي سال اخير به مقابله با نظام جمهوري اسلامي در چندين مرحله از جمله جنگ تحميلي، تحريم اقتصادي، همراهي با فتنه گران به ائتلاف تاكتيكي - راهبردي دست پيدا كردند و با تقسيم وظايف در راستاي تحقق سناريوي براندازي انقلاب اسلامي همچنان تلاش مي كنند، اما ملت ايران نشان داده است که همواره در برابر هجمه بين المللي آمريكا، غرب و صهیونیستها و برخی کشورهای حوزه خلیج فارس استقامت کرده و اجازه دست درازی بیگانگان را نخواهد دارد.
درآينده بيشتر به تبيين اين چالش  پرداخته خواهد شد.
 
یاسر کنعانی