به گزارش
گرداب، نشريه "واشنگتن ديپلمات" در مقالهاي به قلم "کمنتز" مينويسد: وزارت خارجه آمريكا در تلاش است با استفاده از شبکههاي اجتماعي، مستقيما به سراغ مردم جهان رفته و با آنها ارتباط برقرار کند.
در ادامه بخش دوم این گزارش ارائه شده است.
"مکهيل" عامل بسط سياست خارجي آمريکامقاماتي همچون "مکهيل"، معاون ديپلماسي عمومي هنوز هم به شيوه سنتي مرتبا به ملاقات با مخاطبان بينالمللي ميروند، در حاليکه شبکه جهاني اينترنت دنياي ديپلماسي را بسيار گسترده کرده است. به همين دليل است که "مکهيل" را نه تنها عامل تعريف مجدد ديپلماسي عمومي، بلکه عامل بسط و توسعه سياست خارجي امريکا ميدانند.
پيوند ديپلماسي عمومي و سياستگذاري مکهيل در سخنراني خود در شوراي روابط خارجي بيان ميدارد که روزگاري سياستگذاري و ديپلماسي عمومي کاملا جداي از يکديگر بودند و در دستگاه سياست خارجي کشور، به هيچ وجه رشتههاي يکساني تلقي نميشدند؛ در آن زمان سازمان و ساختار کشور نيز بر همين اساس طراحي ميشد.
روند پيوند دادن اين دو رشته با يکديگر با انحلال آژانس اطلاعات آمريکا، از سوی "کلينتون" (در سال 1991) شروع شد؛ در دولت کنوني نيز روند ادغام جانشين آن در وزارت خارجه، با شدت هر چه بيشتر صورت ميگيرد.
ايجاد هفت معاونت در زمينه ديپلماسي عمومي يکي از تغييرات ساختاري در اين راستا، ايجاد هفت معاونت ساختاري در زمينه ديپلماسي عمومي بوده است. شش مورد از آنها در ادارات منطقهاي و يک مورد هم در زمينه امور عمومي براي تعامل با رسانههاي بينالمللي به فعاليت ميپردازند.
مکهيل دليل اين تغيير را، "استفاده از بالاترين سطوح ديپلماسي عمومي در وزارت خارجه، در سياستگذاريها و براي آگاهي بخشيدن به سياستگذاران" بيان ميدارد.
وزارت خارجه، هدايتکننده فعاليتهاي تکنولوژيکيوزارت خارجه ـ مانند كل دولت آمريکا ـ همچنان اين عرصه تکنولوژيکي جديد را هدايت ميکند و همواره در حال تغيير و تکميل رويکرد خود است. به عنوان مثال، در اطلاعيهاي كه در ژانويه سال جاري در وبسايت "اداره برنامههاي اطلاعرساني بينالمللي" گذاشته شده بود، مجموعه تغييراتي كه مبتني بر يك دوره سه ماهه بازبيني هستند، شرح داده شدهاند.
تعطيلي وبسايت America.govيکي از اين تغييرات خداحافظي با وبسايت America.gov بود. اين وبسايت که هدفش ترويج دموکراسي بود، در سال 2008 با هدف چاپ مقالات و پيامهاي چندرسانهاي در زمينه موضوعات فرهنگي و سياسي، راهاندازي شده بود. از بيست و يکم مارس، اطلاعات اين وبسايت بايگاني شده و ديگر به روز نميشود.
علت تعطيلي: تلاش براي مشارکت بيشتر در جوامع مخاطب"داون مککال"، مسئول هماهنگيهاي برنامه اطلاعرساني بينالمللي، در مصاحبه با سايت "واشنگتن ديپلمات"، تعطيلي وبسايت America.gov را حاصل گذار از " خود توليدي" محصولات ـ اعم از وبسايتهاي "غيرپويا" ـ به سمت مشاركت فعال در اجتماعاتي كه دولت قصد دستيابي به آنها را دارد، ميداند؛ يعني به جاي اينکه فرض کنيم آنها به وبسايت America.gov مراجعه خواهند کرد، مستقيما خود ما از طريق اينترنت به سراغ آنها برويم.
پايبندي اداره اطلاعات بينالمللي به تعهدات خود براي يافتن مخاطبدر حال حاضر، منابع برنامه اطلاعرساني بينالمللي که 280 کارمند در واشنگتن و ديگر نقاط جهان دارد، صرف تامين محتوا و حمايت از 450 وبسايت سفارتخانههاي آمريکا در جهان ميشود.
مطابق اخبار منتشر شده، استفاده زياد برنامه اطلاعرساني بينالمللي از کانالهاي مجهز به اينترنت، نشانگر آن است که اين اداره به تعهد خود مبني بر تغيير راهبرد از يک وبسايت ايستا و ساکن و تلاش براي پيشدستي جهت پيدا کردن مخاطبين در وبسايتها و مکانهايي که آنها در زبان خودشان به آن سر ميزدند، پايبند بوده است.
حضور و مشارکت مستقيم، زيربناي برنامه اطلاعات بينالملليمککال، رفتن به سراغ مردم تا حد ممکن را، بخشي از يک گفتمان هوشمند دوجانبه مي داند. وي بيان ميدارد که بناي برنامه اطلاعرساني بينالمللي، حضور و مشارکت و مذاکره است. اين برنامه براي آموزش به خارجيان است،کاري که ما نميکرديم؛ ما به سراغ مخاطبين نميرفتيم، ما تنها به رسانههاي ساخت خودمان متوسل ميشديم که وبسايتها يکي از آنها بود.
مک کال ميگويد: «زماني که به اينجا آمدم تصور ميکردم در اينجا كاري ندارد خيلي چيزها را خودمان توليد كنيم يا با مجموعهاي از مقالات توليدي يا فيلمهاي خودساخته مواجه شويم اما من احساس ميكنم بايد تهاجميتر عمل کنيم؛ بايد قدم به دنياي بيرون گذاشته و جايي براي مطالبي كه نوشتهايم ـ با هر موضوعي كه هست، فرقي نميكند ـ پيدا كنيم؛ يا بايد حول آن موضوع خاص، به گفتگو بپردازيم.»
يک مقام ارشد: America.gov فاصله ميان ما و مخاطبين يک مقام ارشد دولت که نميخواست نامش فاش شود، تصميم تعطيلي اين وبسايت را تصميمي شايسته ميداند، چرا که به عقيده وي اين وبسايت به نحوي تصنعي يک مفهوم "ما" و "آنها" ايجاد کرده بود.
تغيير محتواي مطالبي که ارائه ميشوددر شيوه جديد مشارکت، محتوايي که ارائه ميشود نيز تغيير کرده است. "دانكن مك اينس"، معاون اول هماهنگ كننده هيئت اطلاعرساني بين المللي، در يكي از "پستهاي" وبلاگ "هيليكون ولي" (وبلاگي مربوط به روزنامه "هيل") در تاريخ 24 آوريل (تنها وبلاگي كه تعطيلي سايت America.gov را تحت پوشش رسانهاي قرار داده بود و با جستجوي گوگل به نمايش درميآمد) گفت كه اين هيئت در حال حاضر به مردم آموزش ميدهد كه مقالههاي كوتاهتري بنويسند.
وي در گفتگو با روزنامه "هيل" [خطاب به مردم] گفته بود: «كوتاه نويسي! یعنی اطلاعات را خورد كنيد. وقتي كه ما مقالهاي توليد ميكنيم، آن را به مقالهاي متشكل از 200 كلمه تبديل ميكنيم، تا بتوانيم از آن روي صفحه فيسبوك استفاده كرده و يا آنها را در قالب سه يا چهار مطلب تویيتر و يا پيام كوتاه ارسال كنيم.»
ضرورت ارائه اطلاعات مختلف به مخاطبينمککال به ضرورت توليد انواع گوناگون اطلاعات، اعم از مقالهها و ويدئوهاي كوتاهتر جهت استفاده در پايگاههاي رسانه اجتماعي نيز اشاره كرد.
وي ميگويد: «روشن است که ما در دنياي رسانههاي الکترونيک و اجتماعي، نوشتههايي بسيار طولاني مينوشتيم...که هيچ يک به قدر کافي ويژگي کوتاه و مختصر بودن را نداشتند.»
ضرورت مراجعه به اجتماعات مردم و مکالمه با آنهاوي ميافزايد: «ما در ستونهاي خود، دسترسي به رسانههاي اجتماعي روز، به زبانهاي خارجي را نيز ممکن ميکنيم، تا کاربران بتوانند از توييتر، فيسبوک و لينک اطلاعات مفصلتر استفاده کنند. پس تنها کافي است به محيطي که در آن فعاليت داريد بنگريد و ببينيد مردم به کجاها مراجعه ميکنند، چه نوع مکالماتي دارند و اطلاعات خود را در کجا جستجو ميکنند.»
به چالش کشيدن سودمندي اينترنت در پيشبرد دموکراسي در خارجحتي در حاليکه متخصصين برنامه اطلاعات بينالمللي و ديپلماسي عمومي وزارت خارجه تلاش ميکنند تا راهبردي پيشرفته براي فعاليت و مشارکت رسانههاي اجتماعي بيانديشند، برخي اين ايده که اينترنت ميتواند ابزاري مناسب و سودمند در روابط خارجي يا به نحو مشخصتري، پيشبرد دموکراسي در خارج باشد، را زير سوال ميبرند.
يکي از منتقدين کسب درآمد را هدف اصلي شبکههاي اينترنتي ميداند"ايوگني موروزف" در کتاب سال 2010 خود با عنوان "توهم اينترنت: نيمه تاريک آزادي اينترنت" يکي از تندترين نقدها را پيرامون اين ايده که "مشکلي نيست که شبکههاي اجتماعي نتوانند آن را حل کنند"، ابراز ميدارد.
وي مينويسد: «مقالات و کتابهايي که راجع به انقلاب توييتر نوشته ميشود را نميتوان موفقيت بشريت دانست بلکه در حقيقت اين را بايد پيروزي و موفقيت بخش بازاريابي توييتر دانست. در حقيقت، نابغههاي بازاريابي "سيليکون"، شايد نفع بسيار زيادي در گمراه کردن مردم در رابطه با شباهتهاي ميان دوران جنگ سرد امروز، داشته باشند: صداي آمريکا و راديو اروپاي آزاد هنوز هم از خوشنيتي سياستگذاران بهره ميبرند و اينکه فيسبوک و توييتر معادل ديجيتال آنها محسوب شود، به شهرت آنها صدمهاي نميزند.»
وزارت خارجه بايد موفقيت فناوريهاي خود را ثابت کندوي در مقياسي گستردهتر، در مقالهاي در "فارین پاليسي"، به رد مقولهاي ميپردازد که به قول خودش آن را "برنامه آزادي اينترنت" مينامد؛ يعني اين ايده که تکنولوژي ميتواند در زمينههايي که تلاشهاي غير اينترنتي شکست خوردهاند، موفقيت داشته باشد.
استدلال وي اين است كه وزارت خارجه بايد براي هر تبليغ و سرتيتر مثبت خود بتواند به طور عيني موفق بودن راهبردهاي فناوري محورش را نشان دهد. او همچنين ذکر ميکند که "علاقهاش به فناوري از درکي که نسبت به آن دارد، فراتر رفته است.
عدم موفقيت برنامههايي که براي ايران و مکزيک طراحي شده بودوي در ادامه به بررسي دو برنامه ميپردازد، برنامه "هياستک"، برنامهاي که ضمن حفظ هويت افراد، سانسورها و فيلتر را رد ميکند و در اختيار مخالفين ايراني قرار گرفته است و يک خط براي فرستادن پيامهاي کوتاه ناشناس که مکزيکيها ميتوانند از طريق آن خبرهاي مربوط به محمولههاي قاچاق را بدهند.
به گفته موروزف هيچ يک از اين برنامهها نتوانستند پوشيده ماندن هويت افراد را تضمين کنند، و حتي کاربران را بيش از پيش در معرض شناسايي قرار ميدادند.
بزرگترين اشتباه دولت، استفاده از "سيليکون ولي" براي تبليغاتاما به عقيده موروزف، بزرگترين اشتباه دولت اين است که "سيليکون ولي"
1 را همچون ابزار پروپاگاندا (تبليغات) واشنگتن نشان ميدهد.
وي مينويسد، "کلينتون" از همان ابتدا با صحبت در مورد پيشبرد آزادي اينترنت، نخستين قاعده در اين زمينه يعني عدم صحبت از پيشبرد آزادي اينترنت را نقض کرد. تلاشهاي اينترنتي وزارت خارجه براي دموکراتيزهکردن نيز طعمه همان مشکلاتي شده است که گريبانگير برنامه آزادي بوش شده بود.
ديپلماتهاي ديجيتال "کلينتون" با همتراز کردن خود با شرکتها و سازمانهاي اينترنتي در حقيقت دشمنان خود را بر آن داشتهاند تا "آزادي اينترنت" را "اسب ترواي" ديگر براي امپرياليسم آمريکايي تلقي کنند. در واقع در كشورهايي مانند ايران و چين كه از جريان آزادانه اطلاعات جلوگيري ميكنند، در مورد اهداف شركتهايي مانند گوگل، فيسبوك و تویيتر ـ كه هدف نهايي آنها كسب سود است، نه ترويج دموكراسي ـ اتفاق نظر وجود ندارد.
عدم موفقيت وزارت خارجه در استفاده از توييتربه علاوه، تنها به اين دليل که در دنياي امروز، ارتباطات متقابل، گستردهتر شده است ضرورتا نميتوان گفت که دنياي امروز پيچيدگيهاي كمتري دارد.
"کلي شيرکي"، متخصص مشهور رسانههاي اجتماعي، در مصاحبهاي با راديو اروپاي آزاد/راديو آزادي به انتقاد از ايده استفاده موثر وزارت خارجه از تویيتر تنها با 140 حرف، ميپردازد.
وي اين انتقاد را به دليل تضادي مطرح ميکند که ميان ارتباطات آشکاري که ميتوان از طريق اين رسانه داشت و ماهيت ذاتا ظريف ديپلماسي عمومي وجود دارد.
دشواري مديريت سياست خارجي در يک دولت دموکراتبه عقيده شيرکي، متخصص مشهور رسانههاي اجتماعي، استفاده از رسانه در زمينه سياست خارجي امري بسيار مشکل است. وي ميگويد: «آنچه به عقيده من، در مورد استفاده وزارت خارجه از توييتر بسيار شگفتآور است این است که متاسفانه در این شيوه آنها واقعا نميتوانند يک مطلب را به همه بگويند. حتي اگر وزارت خارجه بتواند به نحوي بسيار پيچيدهتر از توييتر استفاده کند باز هم مديريت سياست خارجي در يک دولت دموکرات بسيار دشوار و سخت است.»
متخصصين، فناوري را منکر نتايج سياسي ميدانندهنوز هم وزارت خارجه از 160 نام كاربري مختلف استفاده ميکند تا بتواند "مکالمات خود در دنيا" را مديريت کند. متخصصين مشهور بينالمللي تکنولوژي، اغلب هشدار ميدهند که فناوريهاي ارتباطي "منکر" نتايج سياسي هستند و ممکن است همانگونه که براي رهبران دموکرات سود داشته باشند براي ديکتاتورها هم مفيد واقع شوند، اما همچنان اين تفکر باقي ميماند که عدم مشارکت و فعاليت خطرات جدي در پي خواهد داشت.
توييتر، يک مامور متکامل تغيير است"الک راس"، مشاور ارشد کلينتون در زمينه نوآوري، در مصاحبه با ديپلمات، دلايل بيشماري در پاسخ به آنهايي ميآورد که کارآمدي توييتر به عنوان يک ابزار ديپلماتيک را منکر ميشوند.
او توييتر را يک "مامور متکامل تغيير" مينامد، چرا که همچون ديگر شبکهها، ميتواند با مطرح کردن ايدهها و عقايد از هر گونه که باشند، قدرت را از نهادها و کشورهاي بزرگ به سمت نهادها و افراد کوچکتر اشاعه دهد.
رسانه ديجيتال عامل حضور بيشتر مردم در ديپلماسيراس ميپذيرد که توييتر چالشهاي جانبي را براي نهادهاي بزرگ به بار ميآورد چرا که توييتر رسانهاي است که در آن، فوريت، تعامل و ابتکار پيشدستانه، اهميت دارد.
او اما بر اهميت اين ابزار، و به طور گستردهتر ديپلماسي ديجيتالي، در قادر ساختن آمريکا براي تعامل با مخاطبين غيرسنتي تاکيد ميکند. وي ميگويد: «به طور خلاصه، رسانه ديجيتال، مردم بيشتري را قادر ميسازد تا در ديپلماسي شرکت جويند.»
نقش بسيار زياد تلفن همراه، تغييردهنده ورق بازياما بهرغم انتقادها و سخنان بسيار پيرامون توييتر در آمريکا، "راس" به انفجار حتي بارزتر تلفن همراه و استفاده آن در کشورهاي در حال توسعه اشاره کرد و آن را "تغييردهنده ورق بازي" براي مقامات فعال در زمينه خدمات خارجي خواند.
در حقيقت، بنا به آمار سازمان ملل، تعداد مشترکين تلفن همراه، 5 ميليارد نفر از جمعيت 9.6 ميليارد نفري جهان است که بنا به تخمين اين سازمان در سال 2010 تقريبا نيمي از مردم ساکن در مناطق دورافتاده نيز به تلفن همراه دسترسي خواهند داشت.
تلفن و رسانه اجتماعي، يکي از جلوههاي تغيير در نسل امروز گرچه ممکن است تاريخ نويسان در آينده، نقش تلفن همراه و رسانههاي اجتماعي در جوامع را به چالش بکشند، با اين حال آنچه مسلم است اين است که اين ابزار، تنها يکي از جلوههاي تغيير گسترده در نسلها هستند، نسلي که مجهز به ارتباط ديجيتال شده است. پیشرفتی که رابطه ميان مردم و دولتها در دنيا را وارونه ميکند.
تغيير اساسي در شيوه عملي ديپلماسي در نتيجه استفاده از فناوري ارتباطاتاين فناوريها در عين حال که شيوههاي تعامل مردم با يکديگر را دگرگون ميکنند، به نحوي اساسي رويه و شکل عملي ديپلماسي را نيز تغيير خواهند داد و همانگونه که اين ارتش عظيم ارتباطات اينترنتي به پيش ميرود، ديپلماتها نيز بايد همگام با آن به پيش روند تا بتوانند با مردم ارتباط برقرار کنند، مردمي که هر روز به شيوههاي ارتباطي جديد مجهز ميشوند، شيوههايي که در گذشته غيرممکن مينمود.
پینوشت:
1. silicon valley یا "دره سیلیکون" محلی در سانتاکلارای کالیفرنیا است که بسیاری از شرکتهای مطرح انفورماتیک جهان را در خود جا داده است. دره سیلیكون مركز اقتصاد اینترنت و یك منطقه فناوری برتر است كه توسعه فناوری اطلاعات و ارتبـاطات از آنجا شروع و عرضه می شود. "پارکهای فن آوری" که در ایران نیز وجود دارند، نمونه های مشابه "سیلیکون ولی" محسوب میشوند.
منبع:
فارس