پایگاه تحلیلی "ریس فور ایران":

آمریکا باید توهم تسلط بر ایران را فراموش کند

تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱۳۹۰

آمریکا نه تنها باید توهم باطل کنترل بر ایران یا براندازی نظام اسلامی را کنار بگذارد، بلکه به نفع واشنگتن است که اهمیت جمهوری اسلامی در حفظ تعادل منطقه را بپذیرد و با آن سازش کند.

یک پایگاه تحلیلی آمریکایی در مقاله ای با اشاره به وضعیت جاری سوریه و تلاش آمریکا برای متزلزل کردن این کشور به منظور تحت فشار قرار دادن ایران نوشت: آمریکا باید توهم باطل کنترل بر ایران را فراموش کند.
 
به گزارش گرداب، پایگاه تحلیلی "ریس فور ایران" در مقاله‌ای به قلم "فلینت لورنت" و "هیلاری مان لورنت" می‌نویسد: 30 سال است که "کارشناسان" مسائل ایران و تحلیلگران مسائل خاورمیانه آمریکایی تقریبا هر تحول عمده داخلی و منطقه‌ای ایران را ضربه‌ای در جهت براندازی قطعی نظام اسلامی تلقی می‌کنند. پیش‌بینی‌های آنها همیشه اشتباه بوده است.
 
تفسیر نادرست رسانه‌های غربی از سخنان رهبر جمهوری اسلامی
طی همین چند روز "ولی نصر"، "کریم سجادپور" و "بلال صعب"، این موضوع را پیش کشیدند که سقوط حکومت بشار اسد، ضربه محکمی بر موقعیت منطقه‌ای جمهوری اسلامی و حتی ثبات داخلی آن وارد خواهد کرد. برای تسریع نیل به چنین نتیجه‌ای، چهره‌هایی همچون "مایکل اوهانلون" (که با تمجید از اشغال عراق به دست دولت بوش آن را مدلی برای تدریس در دانشکده‌های نظامی در سال‌های آینده می‌دانست) و "الیوت آبرامز" تا آنجا پیش رفتند که برای آمریکا و متحدانش در سوریه گزینه‌های نظامی را مطرح کردند. این موضع موجب شد که رسانه‌های غربی کاملا سخنرانی آیت‌الله سید علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی در عید فطر را بد تعبیر کنند. آنها به اشتباه، سخنان وی را نشانه‌ای از ناراحتی وی از ناآرامی‌های منطقه توصیف کردند. 
 
لزوم بررسی دقیق سخنان و پیشنهادات این تحلیل‌گران

با توجه به سابقه این افراد در ارائه پیش‌بینی‌های غلط و تمامی آنچه که نامعلوم است، آمریکا و مردم منطقه باید پیشنهادات سیاسی این افراد را دقیقا و شدیدا مورد بررسی قرار دهند. در این راستا، ذکر 2 مطلب حائز اهمیت است.
 
به هیچ وجه نمی‌توان گفت مخالفان در سوریه نماینده اکثریت هستند
اول آنکه چندان مشخص نیست که حکومت بشار اسد واقعا در حال سقوط باشد. مشخص است که بخشی از مردم سوریه، ناراضی و عصبانی هستند، اما اصلا روشن نیست که آیا این بخش از مردم سوریه نماینده اکثریت باشند. بشار اسد کماکان از پشتیبانی بخش‌های کلیدی جامعه سوریه برخوردار است. علاوه بر این، هیچ کس تا به حال سناریوی قابل قبولی در خصوص کسب قدرت از سوی مخالفان، به هر شکل ممکن، ارائه نکرده است.
 
اشتباه این تحلیلگران در هنگام ترور رفیق حریری
ما چنین موقعیتی را پیش‌تر نیز شاهد بوده‌ایم. در سال 2005، در بحبوحه ترور رفیق حریری، نخست وزیر سابق لبنان، اکثر تحلیلگران غربی با اطمینان نظر می‌دادند که کار بشار اسد به پایان رسیده است. در حالی که اسد نه تنها جایگاه خود را حفظ کرد، بلکه در ادامه ماجرا، نفوذ داخلی خود را افزایش داد و نقش کلیدی اجتناب ناپذیر سوریه در سیاست‌ها و دیپلماسی خاورمیانه را بار دیگر نشان داد. با توجه به این پیشینه باید گفت فرضیاتی که معتقدند حکومت بشار اسد دوام نخواهد آورد، حداقل نابهنگام و زودرس هستند. در واقع این موضوع، نحوه تعامل تحلیلگران غربی با مسائل خاورمیانه و به ویژه مسائل جمهوری اسلامی و منافع آن را نشان می‌دهد که تحلیل بر اساس افکار پوچ و واهی ویژگی بارز آن است.
 
شکست اسد به هیچ وجه به معنای شکست تهران نیست
ثانیا، در حالی که قطعا سیاستمداران و نخبگان سیاست خارجی ایران ترجیح می‌دهند که اسد در قدرت باقی بماند، اما اگر تصور کنیم که با تغییر حکومت فعلی سوریه، تهران گزینه‌ای ندارد و یا حتی بازنده اصلی ماجرا است، اشتباه کرده‌ایم. حکومت سوریه پس از بشار اسد، حتی اگر نماینده حداقلی مردم سوریه هم که باشد، یک سیاست خارجی مستقل را دنبال خواهد کرد. حکومت جدید، شیفته آینده همکاری راهبردی با آمریکا نخواهد بود و ممکن است حتی کمتر از رژیم اسد (به رهبری بشار و پدرش حافظ اسد) به حفظ با ثبات مرز جنوبی خود با اسرائیل علاقه داشته باشد. اینجاست که تهران می‌تواند وارد عمل شود.
 
اخوان‌المسلمین سوریه، همچون مصر، با ایران رابط نزدیکی خواهد داشت
علاوه بر این، حکومت حداقلی سوریه، پس از اسد، احتمالا نقشی کلیدی برای اخوان ‌المسلمین سوریه در نظر خواهد گرفت؛ گروهی که در ترکیه و دیگر نقاط جهان اسلام با حامیان اسلام‌گرای کشورهای دخیل در سیاست سوریه تعاملات گسترده دارد. اخوان المسلمین سوریه با سیاست‌های داخلی حکومت اسد مشکل دارند، اما با سیاست‌های خارجی وی، به ویژه در قبال اسرائیل و آمریکا مشکلی ندارند. درست همانطور که اخوان المسلیمن مصر، در دوره پس از مبارک، منفعت خود را در روابط نزدیکتر ایران و مصر می‌دانند، احتمال دارد که اخوان‌المسلمین سوریه نیز در فضای سیاسی سوریه پس از اسد چنین رویکردی را برگزینند.
 
سناریوهای نامطلوب برای ایران پس از اسد
در سوریه پس از اسد، 2 سناریوی نامطلوب برای ایران قابل پیش‌بینی است. سناریوی اول، به قدرت رسیدن یک رژیم شدیدا سلفی همچون طالبان با حمایت گسترده عربستان سعودی است. اما چنین حکومتی اصلا منعکس‌کننده جامعه سوریه یا حتی اکثریت اجتماع سنی‌های آن کشور نخواهد بود. به همین دلیل این سناریو غیر محتمل به نظر می‌رسد. حمایت فراوان خارجی از آن دسته از مخالفین سوریه (علیرغم انکار تمسخرآمیز ادعاهای رسمی سوریه توسط غرب) که از افراطی‌های سلفی خشونت طلب تشکیل شده است، وجود ندارد.
 
به قدرت رسیدن تبعیدی‌های متکی به آمریکا، سناریوی نامطلوب دیگر
سناریوی منفی دیگر برای ایران، به قدرت رسیدن تبعیدی‌های متکی به آمریکا به عنوان حکومت جدید سوریه است. این سناریو نیز نماینده مردم سوریه نخواهد بود. برای تحقق این سناریو نیز نیازمند حمله نظامی به سوریه به رهبری آمریکا هستیم؛ موضوعی که مخالفان در سوریه، متفق‌القول با آن مخالفت کرده‌اند. علاوه بر این، تجربه آمریکا در عراق تردیدهایی را در خصوص موفقیت نهایی حمله نظامی و به دنبال آن اشغال طولانی و چندساله در نصب حکومت‌های دست نشانده در خاورمیانه امروز موجب می‌شود. هیچ یک از تبعیدی‌های عراقی همچون "احمد چلبی" و "ایاد علاوی" که آمریکا به وضوح از آنها حمایت می‌کرد، نتوانستند پس از انتقال قدرت به آنها از سوی "پل برمر" و ارتش آمریکا با پیروزی در انتخابات قدرت را حفظ کنند. دلیلی ندارد که تصور کنیم نیل به چنین هدفی در سوریه برای آمریکا، اروپا و متحدان منطقه‌ای آن آسان‌تر باشد.
 
تصور اشتباه تحلیل‌گران آمریکایی مبنی بر تاثیر منفی شکست اسد
همچنین باید این فرضیه سهل‌الوصول بسیاری از کارشناسان آمریکایی مسائل ایران را مورد تردید قرار داد که تصور می‌کنند با تغییر رژیم اسد، تاثیر منطقه‌ای تهران به شدت تخریب خواهد شد. بخشی از این فرضیه، ارزیابی خیالی آنها مبنی بر اینکه ایران برای تامین نیازهای حزب الله در لبنان شدیدا وابسته سوریه است را منعکس می‌کند. آیا کسانی که این فرضیات را مطرح می‌کنند، ندیدند که یکی از اولین و مهم‌ترین سیاست گذاری‌های حکومت مصر پس از مبارک، گشودن کانال سوئز به روی کشتی‌های نظامی ایران بود؟ آیا آنها ندیدند که امروز حزب‌الله، کنترل موثر تمامی نقاط ترانزیتی مهم لبنان را در اختیار دارد؟
 
ایران ادامه بیداری اعراب را نکته‌ای مثبت برای جایگاهش در منطقه می‌داند
در غرب تصور بر این است که جمهوری اسلامی تا پیش از آنکه موج بیداری اعراب به سوریه برسد، موافق آن بوده است. گرچه آیت الله خامنه‌ای و دیگر مسئولان ایران تقریبا به صراحت دلیل خود را در خصوص تفاوت سوریه با مصر، تونس، بحرین و یمن تشریح کرده‌اند، اما این بدان معنا نیست که آنها ادامه بیداری اعراب را، در کل، نکته‌ای بسیار مثبت برای موقعیت ایران در منطقه ندانند. عده زیادی کماکان بر موقعیت راهبردی جمهوری اسلامی اعتقاد دارند. همین چند وقت پیش، آیت الله خامنه‌ای رویدادهای مصر، تونس، یمن، لیبی، بحرین و برخی دیگر کشورها را برای امت اسلامی تعیین کننده و سرنوشت‌ساز عنوان کرد.
 
به نظر می‌رسد که روند حرکت منطقه به نفع ایران است
آیت‌الله خامنه‌ای هشدار داد که نباید اجازه داد قدرت‌های سلطه‌جو و امپریالیستی و صهیونیسم از جمله رژیم ظالم و مستبد آمریکا، از شرایط به نفع خود بهره جویند. با توسعه روابط نزدیکتر میان مصر مستقل و ایران، با پایبندی هرچه بیشتر عراقِ پس از صدام به همکاری راهبردی با تهران و با ادامه‌ سیاست آشکار ضد انقلابی عربستان، به نظر می‌رسد اوضاع منطقه به نفع ایران است. احتمال اینکه بشار اسد در قدرت بماند بسیار زیاد است. با این حال حتی اگر اسد از قدرت کناره‌گیری کند، ایران قادر است با دولتی که در سوریه سر کار می‌آید تعامل کند.
 
آمریکا باید توهم باطل کنترل بر ایران را فراموش کند
آمریکا نه تنها باید توهم باطل کنترل بر ایران یا براندازی نظام اسلامی را کنار بگذارد، بلکه به نفع واشنگتن است که اهمیت جمهوری اسلامی در حفظ تعادل منطقه را بپذیرد و با آن سازش کند.