مردمی که در معرض تولیدات رسانهای مختلف قرار میگیرند؛ دریافتهای شخصی خود از این تولیدات را در تصمیمگیریها، رفتارها و اعمال خود دخالت میدهند بدون اینکه به این نکته دقت کنند که آیا برداشت آنها از آن مطلب تولیدی درست بوده است و یا مطالب ارائه شده در آن تولیدات واقعیت داشته است یا خیر!
هرکدام از زمینههای به تبع جمعیتی که با خود درگیر میکند بستر بروز در انواع مکتوب تا مجازی رسانه را برای خود فراهم میبیند. این تنوع بسترها به طور بالقوه، خود عاملی مهم در افزایش احتمال تاثیرگذاری سوءفرهنگها بر تفکر انسان خصوصا نوجوانان است.
در تحقیقی که توسط دو نفر از استادان ارتباطات "دانشگاه میزوری کلمبیا" و "دانشگاه آریزونا" برروی اثرات قرار گرفتن در برابر هجمه رسانهای و دریافت مردم از جهان واقعی صورت گرفته است؛ این دو استاد به این نکته اشاره کردهاند که، مردمی که در معرض تولیدات رسانهای مختلف قرار میگیرند؛ دریافتهای شخصی خود از این تولیدات را در تصمیمگیریها، رفتارها و اعمال خود دخالت میدهند بدون اینکه به این نکته دقت کنند که آیا برداشت آنها از آن مطلب تولیدی درست بوده است و یا مطالب ارائه شده در آن تولیدات واقعیت داشته است یا خیر!
تحقیقات پیشین در این زمینه همچنین نشان داده است که تماشای برنامههای تلویزیونی که در آنها تصویرگرایی جنسیتی به طور ضمنی در طول برنامه ارائه شده است تاثیری مستقیمی بر عقاید، افکار و رفتارهای جنسیتی افراد در دنیای واقعی دارد. براساس نتایج این تحقیق و اصول تئوری شناخت اجتماعی؛ فیلمها و محصولات تصویری تولید شده برای نسل نوجوان تاثیراتی مشابه در دنیای واقعی مخاطب دارد.
در این تحقیق تصویرگری تولیدات رسانهای مورد بررسی قرار گرفته و افزایش ناگهانی اقبال قشر مخاطب در 2 بستر مورد توجه بوده است: در بستر اول شیوه به تصویر کشیده شدن این نسل به طور سیستماتیک مستند شده است و در بستر دوم، تاثیر قرار گرفتن در معرض این تولیدات و نگاهی که آنها در مورد جنسیت و روابط بین دو جنس مخالف ارائه میدهند؛ بر اعتقادات قشر جوان و نوجوان به طور تجربی مورد بررسی قرار گرفته است.
برطبق تئوری شناخت اجتماعی "باندورا"، پیامهای رسانهای به تنهایی برای بینندگان به عنوان یک منبع عظیم و تاثیرگذار برای دستیابی به دانش جنسی و شایستگی فردی به شمار میروند. نوع پیامی که این رسانهها ارائه میدهند بر توسعه انتظارات از جنس مخالف، نقشها و رفتارهای او، استانداردهای ارزیابی فردی و باورهای تاثیر گذاری فردی کاملا موثرند.
در این تئوری چنین استدلال شده است که افراد جزء جزء ویژگیهای جنسی خود را با تحت نظر گرفتن پاداشها و اثرات رفتاری بین دو جنس در جامعه، کسب میکنند. به طور مثال، ارائه ویژگیهای شخصیتی متضاد زنان در رسانه، که در بسیاری از موارد برای یک بیننده بیطرف، کاملا گیجکننده مینماید؛ نقشی موثر در بوجود آمدن تضاد عقیدهای – رفتاری برای نسل مونث مخاطب دارد. مسئلهای که باعث میشود مخاطب مونث، در پیدا کردن نقش درست یک زن در برهههای زمانی مختلف زندگی اجتماعیش، دچار سردرگمی شود.
به طور اخص، دوران بلوغ یک از دورانهای بسیار مهم زندگی انسان است که در آن توسعه شخصیتی افراد وارد مرحلهای جدید میشود. در طی این دوران افراد آنچنان تحت تاثیر رفتارهای جامعه پیرامونی خود هستند که، گاهی پیامهای تولیدات رسانهای برای آنها به عنوان یک منبع مهم برای انتخابهای زندگی به شمار میآید.
این مطلب ادامه دارد ...