کودکان و نوجوانان به علت فراغت بیشتر و کنجکاوی زیادی که برای شناخت جهان اطرافشان دارند، سرعت یادگیری بالایی دارند و سریعتر از والدین به وسایل دیجیتال مسلط میشوند. این نکته فقط در ایران شایع نیست بلکه در تمام جهان با آن درگیرند تا جایی که از آن به شکاف دیجیتالی یاد میکنند. اغلب علت این فاصله یا شکاف را عواملی میدانند مانند...
گروه سبک زندگی گرداب- هنوز چندان دور نشده ایم از سال هایی که در جمع های خانوادگی، از شدت سر و صدا و شلوغی صدا به صدا نمی رسید! سر ها چندان خم در گوشی ها نبود و حتی استفاده از موبایل گاهی از سوی بزرگترها مورد مذمت قرار میگرفت. اما حالا دقیقا در این روزهای معروف به عصر تکنولوژی، تمام افراد خانوادهها گوشی هوشمند و یا تبلت دارند. بزرگ و کوچک و پیر و جوان هم ندارد.
نه فقط برای چند دقیقه یا چند ساعت، بلکه روزهای متمادی افراد میتوانند درگیر یک بازی یا فعالیت در شبکه های اجتماعی باشند. طوری که حضور این برنامهها با لحظه لحظه زندگی افراد گره بخورد. اما در میان این طیف وسیع سنی، کودکان و نوجوانان بیشتر از گروهای سنی دیگر، حضورشان و استفادهشان از موبایل و تبلت و اینترنت احتیاج به مطالعه و بررسی دارد. چرا که این قشر بر خلاف گروه های سنی دیگر تجربیات، آگاهی، قدرت انتخاب و سواد کمتری دارند که همینها آسیب پذیری شان را بالا میبرد.
از این آب و خاک نیست
ابزارهایی که این روزها از آن سوی آب وارد خاک ما میشود و در دستان ما و کودکان ما قرار میگیرد؛ مبنای اولیه شان متناسب با فرهنگ و دین ما نیست. این جا نقطه اول نگرانی است. اگر نمیتوانیم خیلی از این برنامهها را بومی سازی کنیم، حداقل باید فرهنگ استفاده از آنها را کسب کنیم و به خانواده مان آموزش دهیم. این حیطه از زندگی ما درست شبیه چاقو است که هم میتواند مفید باشد و کار راه انداز و هم میتواند جان کسی را بگیرد و بشود آفت جان! حالا اینترنت و ابزار هوشمند در دست ما اگر درست مدیریت نشوند بعد منفی آن بر بعد مثبتش غلبه میکند و تهدیدی محسوب میشود برای ما و جامعه ما. اما راهکارها چیست؟ پدر و مادر به عنوان مدیران خانواده چه کارهایی را باید انجام دهند؟
اول: در شکاف دیجیتالی نیفتیم!
کودکان و نوجوانان به علت فراغت بیشتر و کنجکاوی زیادی که برای شناخت جهان اطرافشان دارند، سرعت یادگیری بالایی دارند و سریعتر از والدین به وسایل دیجیتال مسلط میشوند. این نکته شایع فقط در ایران نیست بلکه در تمام جهان با آن درگیرند تا جایی که از آن به شکاف دیجیتالی یاد میکنند. اغلب علت این فاصله یا شکاف را عواملی میدانند که با کمی توجه شاید ما هم با آنها به عنوان منشا این پدیده موافق باشیم؛ مانند:
1- فراهم نبودن شرایط مناسب برای یادگیری و آشنایی والدین با این فضاها
2- اعتماد بیش از اندازه به فرزندان
3- بی تفاوتی والدین به اهمیت آگاهی بخشی به فرزندان
4- روحیهی کنجکاوی و شناخت نوجوانان و کودکان
5- عدم اطلاع والدین از اهمیت و تأثیرات فضاهای مجازی
چند مورد از موارد یاد شده را در زندگی خود حس میکنید؟! این عوامل زمینه ساز ناهنجاریهایی هستند که ممکن است نتایج آن را دیر یا زود در آینده و سرنوشت فرزندانمان مشاهده کنیم.
دوم: همان همیشگی!
باز هم
اینجا اهمیت فرهنگ و سبک زندگی پررنگتر میشود و اصرار بر وجودش بیشتر! فرهنگ!
چیزی که در اغلب مشکلات نقش اساسی را بازی میکند. فرهنگ سازی و آموزش فرهنگ در هر
زمینه به معنای اهمیت قائل شدن
برای آن بخش از زندگی فردی یا اجتماعی است. خواسته یا ناخواسته ما امروزه میزبان
میهمانان ناخوانده ای به نام فضای مجازی و وسایل هوشمند هستیم. پس بهتر است که آن
را جدی بگیریم و برای آشنایی با آن زمان هزینه کنیم و فرهنگ صحیح استفاده از آن را
در خانواده نهادینه کنیم.
سوم: مقتدر اما مهربان
ایجاد حس دوستی در عین حس مدیریت و اقتدار والدین در میان آنها و فرزندان باعث میشود تا در فضاهایی که والدین نسبت به آن آگاهی ندارند؛ فرزندان سوء استفاده نکنند و در صورت مشاهده مشکل در فضای مجازی، آن را با پدر و مادر مطرح کنند. شکل گیری رابطه دوستانهی دوطرفه همراه با اعتماد متقابل نه فقط برای فضای مجازی بلکه در زندگی روزمره و حقیقی هم گره بسیاری از مشکلات را باز میکند و نمیگذارد بسیاری از آنها کور شوند.
چهارم: باید یاد بگیریم
موارد بالا در جای خود درست است اما جایگزین یادگیری خود والدین نمیشود چرا که نهایتاً این ما هستیم که باید بر وسایل هوشمند فرزندان ما نظارت داشته باشیم. خوشبختانه با پیشرفت این ابزار راه های یادگیری آنها نیز هموار شده است. اگر شما هم جزو آن دسته افراد شاغلی هستید که فرصت زیادی برای کلاس و آموزش ندارید نگران نباشید. کافی است یکی از مرورگرهای اینترنت کامپیوترتان را باز کنید و در موتورهای جستجویی مانند گوگل به جست و جوی آموزش هر آنچه از فضای مجازی و ابزار آن نمی دانید باشید. سایتها، وبلاگها و مجلات اینترنتی زیادی تمرکز خودشان را در این بخش قرار دادهاند. اما در نگاهی عمیقتر و بالاتر باید مهارت مطالعه و تفکر انتقادی را بیاموزیم و به فرزندامان هم منتقل کنیم.
پنجم: دست پیش
باید ما والدین در زمینه استفاده از اینترنت دست پیش بگیریم و به فرزندان مان پیشنهاد دهیم که از میان همه سرگرمیها و جذابیتهای فضای مجازی چه چیزی را انتخاب کنند. برنامههایی را پیشنهاد بدهیم که در عین سرگرمی، آموزشی برای آنها به دنبال داشته باشد یا حداقل نسبت به برنامه ها یا بازی های دیگر آسیب های ش کمتر باشد. این حضور در کنار فرزندان باید فعالانه باشد نه منفعلانه و برنامه پیشنهادی باید با مطالعه انتخاب شده باشد تا تحت شعاع جذابیتهای سایر بازی و سرگرمیهای انتخابی آنها قرار نگیرد.
ششم: پیمانه نظارت
عقل حکم میکند از خطر احتمالی جلوگیری کرد و شرع مقدس هم بر آن تاکید میکند. پس لازم است که در این کارزارِ بی سر و صدا به دنبال راه میانه ای باشیم که نه افراط در نظارت بر فرزندان باشد و نه تفریط در آن. تجسس کردن تنها بچهها را به ما حساس کرده و باعث خواهد شد آنها نسبت به این جنس کارهای ما گارد بگیرند. باید در همان راه هموار دوستی متقابل با هم به نتیجه رسید و در مواقع خطر، هشدارهای لازم را به آنها بدهیم و آگاهشان کنیم. شیوه های نظارت بر خانواده های مختلف بسته به سبک زندگیهای مختلف، متفاوت است.
هفتم: آگاهشان کنیم
باید به فرزندانمان یادآور شویم که همه محیطها و همه افراد از سر صدق و دوستی شکل نگرفتهاند. کودکان باید بدانند همیشه خطر وجود دارد و آگاهی بخشی فقط یادآوری خطرات نیست. بلکه می تواند یادآوری نکات مثبت و استفاده های مفیدی باشد که از این فضا میتوان داشت.
هشتم: به خانه برگردیم
به هر میزان فعالیتهای قانومند و برنامه ریزی شده فرزندان
از اینترنت و موبایل و تبلت شان در محدوده خانه انجام شود، نظارتی که از آن یاد
کردیم راحتتر انجام میشود و آرامش پدر و مادرها هم بیشتر تأمین میشود. از میان
نقاط مختلف خانه بهترین نقطه برای قرار گرفتن کامپیوتر قسمتی از هال یا پذیرایی
است به طوری که مانیتور به راحتی قابل مشاهده باشد.
نهم: از مدرسه تا خانه
با سرعت رشد تکنولوژی ممنوعیت استفاده از موبایل و تبلت در کلاسهای درس بهترین راه حل نیست. بلکه باید محدوده و چهارچوب هایی توسط کادر آموزشی برای کودکان تبیین شود و در غیر از موارد معین استفاده از تبلت ها در کلاس ممنوع شود. تحقیقات مختلف نشان داده است که استفاده از وسایلی مانند موبایل و تبلت در زمینه های غیر از آموزش در کلاسهای درس باعث افت تحصیلی دانش آموزان شده است و یادگیری آنها را پایین آورده است. اینجا باز هم نظام آموزشی باید هرچه سریعتر راهی میانه پیدا کند تا نه دانش آموزان از درس زده شوند و نه جذب دنیای اینترنت و ابزارهای هوشمند شوند! فراموشی کتاب و جایگزین کردن مطالعه سایتها از عوارض همگام نبودن رنظام آموزشی با پیشرفتهای این چنینی است.
دهم: اینجا هم خدا هست
باید این مهم را برای کودکانمان طوری توضیح دهیم و درونی کنیم تا در بزرگسالی به آن یقین داشته باشند و خودشان نظارت کننده جستجوها و مطالب و تصاویری باشند که میخوانند و میبینند. در این صورت خیلی از مشکلات حل خواهد شد.