Gerdab.IR | گرداب

روش‌هاي فريب‌رسانه‌اي

تاریخ انتشار : ۱۸ اسفند ۱۳۸۷

تحريف و عدم صحّت خبرها، به دليل فشار براي تحويل آن‌ها در موعد مقرر، پيش‌داوري غلط، فضاي محدود براي چاپ خبر، زمان ناكافي، محدوديت بودجه و مشكلات مربوط به خلاصه كردن خبر مي‌باشد.

مجريان صنعت رسانه‌اي به ما مي‌گويند كه جهت‌گيري اخبار اجتناب ناپذير است. تحريف و عدم صحّت خبرها، به دليل فشار براي تحويل آن‌ها در موعد مقرر، پيش‌داوري غلط، فضاي محدود براي چاپ خبر، زمان ناكافي، محدوديت بودجه و مشكلات مربوط به خلاصه كردن خبر مي‌باشد. بعلاوه، هيچ سيستم اطلاع رساني نمي‌تواند تمام خبرها را منتقل كند. در نتيجه گزينش خبر ضروري است و بعضي از مخاطبان هرگز راضي نمي‌شوند.
البته مشكلاتي نيز وجود دارد. اما تحريف رسانه‌اي صرفاً نتيجه اشتباه و مشكلات روزمرّه نيست. درست است كه مطبوعات بايد اخبار را گزينش كنند، اما چه اصلي در اين گزينش دخيل است؟ جهت‌گيري رسانه‌اي به صورت اتفاقي نمي‌تواند باشد، بلكه همواره در يك جهت است و آن حمايت از مديران در برابر كارگران، شركت‌ها در برابر منتقدان آنها، ثروتمندان سفيد پوست در برابر فقرا، كاغذبازي در برابر معترضان به آن، انحصار دوحزبي در برابر احزاب چپگراي ثالث، خصوصي‌سازي و اصلاحات بازار آزاد در برابر توسعه بخش دولتي، تسلط آمريكا برجهان سوم در برابر تغييرات اجتماعي يا انقلابي، سياست امنيت ملي در برابر منتقدان اين سياست و روزنامه‌نگاران محافظه كار همچون راش لينباف و جرج ويل در برابر روزنامه‌نگاران ترقي خواه و مردمي همچون جيم‌هاي تاور و رالف نادر مي‌باشد.
گرايش ذاتي جريان رسانه‌اي، دقيقاً بازتابندة ايدئولوژي غالب است و به ندرت به سمت‌ حوزه هايي كه باعث نارضايتي سران قدرت سياسي و اقتصادي، از جمله كساني كه صاحب رسانه‌ها يا تبليغات مربوط به آن هستند، منحرف مي‌شود. حاصل چنين روندي كليات ناقصي از شيوه‌هايي است كه اين گرايشات دسته‌بندي و عرضه مي كند.

حذف و پنهان كاري
فريبكاري اغلب در بخش‌هاي ذكر نشده خبر پنهان است. رايج‌ترين شكل تحريف رسانه‌اي حذف كردن است. گاهي حذف نه تنها شامل جزييات مهم خبر، بلكه شامل كل آن و حتا خبرهايي كه داراي اهميت فراوان هستند، مي‌شود. همان‌گونه كه ذكر شد، گزارش‌هايي كه ممكن است انعكاس دهنده نكات منفي موجود در قدرت‌ها باشند، هرگز منتشر نمي‌شوند. از اين روست كه مسموم شدن چند نفر توسط يك شخص طغيان‌گر به عنوان خبري مهم تلقي مي‌شود، اما داستان غم‌انگيزتر مسموميت هزاران كارگر يك كارخانه به خاطر حفظ منافع كارخانه داران بزرگ (كه خود صاحب رسانه‌اي مهم هستند يا به آن آگهي مي‌دهند) به رغم تلاش فراوان گروه‌هاي محافظ ايمني كارگران براي علني كردن موضوع، چندين دهه مخفي مي‌ماند.
ما دربارة سركوبگري سياسي كه از سوي دولت‌هاي چپ‌گرايي چون كوبا ( با وجود اين كه گزارش اخير وزارت خارجه تنها به وجود شش زنداني سياسي در كوبا اشاره كرده است) اعمال مي‌شود بسيار شنيده‌ايم، اما تقريباً هيچ چيزي در بارة اعمال وحشيانه و كشتار جمعي كه از سوي كشورهاي راست‌گراي مورد حمايت آمريكا از جمله تركيه، اندونزي، عربستان سعودي، مراكش، السالوادور، گواتمالا و كشورهاي بيشمار ديگري انجام مي‌شود، چيزي نمي‌شنويم.
رسانه‌ها اغلب رويدادهايي را كه حقيقتاً حساس هستند، كم اهميت جلوه مي‌دهند. به همين دليل است كه در سال 1965 ارتش اندونزي – با راهنمايي، تجهيز، آموزش و تأمين مالي ارتش آمريكا و سازمان سيا – احمد سوكارنو را از رياست جمهوري خلع و حزب كمونيست اندونزي و متحدان آن را ريشه كن و نيم ميليون نفر (بعضي اين رقم را بيش از يك ميليون تخمين زده‌اند) را قتل عام كرد كه از زمان قتل عام حزب نازي، بزرگ‌ترين كشتار گروهي به شمار مي‌رود. ژنرال‌ها همچنين صدها كلينيك، كتابخانه، مدرسه و مراكز اجتماعي را كه كمونيست‌ها احداث كرده بودند، نابود كردند. حتا اگر يك گزارش دربارة آن حادثه منتشر مي‌شد مي‌توانست به جنجالي بزرگ تبديل شود، اما سه ماه طول كشيد تا مجلة تايم به موضوع اشاره كرد و نيز يك ماه ديگر طول كشيد تا روزنامة نيويورك تايمز (4/5/1966) با انتشار سرمقاله‌اي ارتش اندونزي را براي اين‌كه «نقش خود را با نهايت دقت بازي كرده است» ستود.

دروغ گويي، صريح و تكراري
زماني كه حذف كردن براي پنهان كاري كافي نباشد، رسانه به دروغ‌گويي مستقيم روي مي‌آورد. سازمان سيا طي چهل سال در ايتاليا، فرانسه، جزيرة كرس، هندوچين، افغانستان و آمريكاي مركزي و جنوبي خود را درگير قاچاقچيان مواد مخدر كرده بود. بيشتر اين فعاليت‌ها مورد بررسي‌هاي گسترده كنگره قرار گرفتند و سندي عمومي به شمار مي‌روند. اما به نظر نمي‌رسد رسانه‌ها چيزي از آن شنيده باشند.
در ماه اوت سال 1996، زماني كه نشرية خبري سن خوزه مركوري دربارة محموله‌هاي قاچاق مشترك بين سازمان سيا و گروه كنترا كه در شرق لس‌آنجلس در دريا غرق شد گزارش‌هايي منتشر كرد، رسانه‌هاي مهم آمريكا حقيقت را كتمان و موضوع را پنهان كردند. اما پس از آن كه اين گزارش‌ها از طريق سايت‌هاي اينترنتي در سراسر جهان منتشر شدند، كتمان كردن موضوع بسيار دشوار شد و رسانه‌ها حملة خود را آغاز كردند. روزنامه‌هاي واشينگتن پست و نيويورك تايمز و شبكه‌هاي تلويزيوني و شبكه‌هاي اطلاع رساني اعلام كردند كه «مدركي» دال بر دخالت سازمان سيا وجود نداشته است و گزارش مركوري «اشتباه روزنامه‌نگاري» بوده و مشكل واقعي علاقة مردم به اين مسأله بوده يعني ساده‌لوحي، جنون و توطئه. در حقيقت، گزارش مركوري كه حاصل يك سال تحقيق بود، عوامل و دلالان ويژه‌اي را معرفي كرده بود و زماني كه اين گزارش از طريق شبكه اينترنت منتشر شد، اسناد و شهادت‌نامه‌هاي مفصّلي ضميمة آن شد كه اتهامات وارده را ثابت مي‌كردند. رسانه‌ها آن اسناد را رد كرده و مكرراً به دروغ مي‌گفتند كه چنين چيزي وجود نداشته است.

اَنگ زدن
صاحبان رسانه‌ها مانند همة تبليغ كنندگان با اَنگ زدن مثبت و منفي، در پي‌شكل دادن به درك ما از موضوعات هستند. بعضي ا‌َنگ‌هاي مثبت عبارتند از : «ثبات»، «رهبري قاطع رييس جمهور» ، «دفاع نيرومند» و «اقتصاد سالم». در حقيقت، چه كساني خواستار بي‌ثباتي، رياست جمهوري ضعيف، دفاع شكننده واقتصاد بيمار هستند؟ اين برچسب‌ها توضيحي براي موضوع هستند و بدون مواجهه با ويژگي‌هاي واقعي كه ممكن است ما را به نتيجه‌اي متفاوت رهنمون شوند، عمل مي‌كنند.
بعضي برچسب‌هاي منفي عبارتند از : «شورشيان چيگرا»، «تروريست‌هاي اسلام‌گرا» ، «نظريه‌هاي توطئه‌»، «تبهكاران مناطق فقيرنشين» و«مزاحمان». اين برچسب‌ها به ندرت درون محيط بزرگ‌تر روابط و مسايل اجتماعي از بين مي‌‌روند. خود مطبوعات نيز توسط صدها روزنامه‌نگار، مفسّر و مجري تلويزيوني محافظه كار كه فضاي ارتباطات را پر كرده‌اند اما ادعا مي‌كنند كه از اين صحنه حذف شده‌اند، انگ «رسانه‌هاي آزاد» مي‌خورند.

انتقال اخبار دروغين
يك روش دروغ‌گويي، پذيرش ظاهري دروغ‌هاي رسمي و انتقال آن‌ها به مردم بدون تأييد كافي آنهاست. در دهة 50 ميلادي، مطبوعات طي چهار سال براي سناتور جوزف مك كارتي همين نقش را ايفاكردند، يعني زماني كه وي با اتهاماتي چون خيانت و شوراندن حزب كمونيست عليه مردم مواجه شد و امكان نداشت بدون همراهي كردن رسانه‌هاي ملي افراد را قرباني كند، اما اقدامات وي بدون هيچ دردسري ادامه يافت.
عملكرد مطبوعات تقريباً در همة زمينه‌هاي سياست داخلي و خارجي ويژگي انتقال اخبار دروغين را داراست به نحوي كه روزنامه‌نگاران را «تندنويسان قدرت» مي‌نامند ( بعضي اَنگ‌ها واقعاً مناسبند). زماني كه اين موضوع در بين روزنامه نگاران به بحث گذاشته شد، آنها پاسخ دادند كه نمي‌توانند ايدئولوژي شخصي خود را وارد گزارش‌هايشان كنند و در حقيقت، هيچ كس نيز چنين توقعي از آن‌ها نداشت. اما انتقاد من اين است كه آنان در واقع اين‌ كار را مي‌كنند. معمولاً ادراكات متعارف ايدئولوژيك آن‌ها با ادراكات ايدئولوژ يك رؤسايشان و مقامات به‌طور عاّم هم راستا مي‌شود و آن‌ها را به عرضه كنندگان وفادار عرف متداول تبديل مي‌كند.

توازن غلط
مطبوعات هماهنگ با معيارهاي روزنامه‌نگاري منصفانه براي پي‌بردن به هر دو روي سكّه حقايق با منابع خبري به رقابت برمي‌خيزند. در حقيقت، دو طرف به ندرت برسر تسلط برابر به توافق مي‌رسند. تحقيقي مشخص كرد كه در راديو ملي آمريكا (رسانه‌اي كه به نظر ليبرال‌تراز بقيه مي‌رسد) سخنگويان جناح راست اغلب به تنهايي در مصاحبه‌ها شركت مي‌كنند، در حالي كه حضور دموكرات‌ها – در اوقات محدودي كه حاضر به مصاحبه مي‌شوند – همواره با حضورمحافظه‌كاران تعديل مي‌شود. بعلاوه، دو سوي سكّه يك ماجراي خبري، لزوماً بيان كننده تمام جنبه‌هاي آن نيست و ديدگاه‌هاي جناح چپ پيشرو و افراطيّون تقريباً كاملاً متفاوت از يكديگر است.
طي دهة 80 ميلادي، در ميزگردهاي تلويزيوني كه با موضوع سياست دفاعي تشكيل مي‌شدند، «كارشناساني» كه مي‌خواستند سطح بالاي هزينه‌هاي نظامي را حفظ كنند در برابر «كارشناساني‌» قرار مي‌گرفتند كه مي‌خواستند بودجه نظامي را هر چه بيشتر افزايش دهند و به ندرت كساني كه طرفدار كاهش جدي بودجة دفاعي بودند در اين ميزگردها حضور مي‌يافتند.

چارچوب بندي
مؤثرترين روش تبليغ روشي است كه به جاي دورغ‌گويي بر چارچوب بندي اتكّا كند. وسايل ارتباط جمعي با توجه به حقيقت به جاي كتمان آن و با تأكيد و استفاده از ابزارهاي كمكي ديگر مي‌توانند بدون جانبداري آشكار و دوري بيش از حد از حقيقت، تأثير دلخواه خود را برجاي گذارند . چارچوب بندي از طريق روش گردآوري اخبار، ميزان افشاگري، جايگاه (صفحه اول يا صفحات داخلي روزنامه، خبر ليد يا آخرين )، نحوه بيان (دلسوزانه يا تحقيرآميز)، تيتر و تصاوير مربوط به خبر، و در مورد رسانه‌هاي صوتي و تصويري، با افكت‌هاي ديداري و شنيداري حاصل مي‌شوند.
از گويندگان خبر به عنوان عامل كمكي استفاده مي‌شود. آن‌ها بايد با به كاربردن بياني خوشايند سعي كنند حس بي‌طرفي خود را نسبت به موضوع منتقل كنند. مفسّران تلويزيون و سرمقاله نويسان و نويسندگان مطالب روزنامه‌ها برسبك شناخته شده و شيوه بياني كه براي ترويج اعتبار و اطمينان بخشي خبر، ياآن چه كه تكذيب آمرانه ناميده مي‌شود، تأثيرگذار هستند و اين كار را با بيان عباراتي چون «اين وضعيّت چگونه خاتمه خواهد يافت؟ تنها زمان مشخص مي‌كند. »ويا« نمي‌توان مطمئن بود.» (كه ترجمة بهتر آن «من نمي‌دانم و اگر من ندانم، هيچ كس ديگري هم نخواهد دانست» مي‌باشد.) انجام مي‌دهند. چنين اعتبار بخشي گاهي با وانمود‌كردن بديهيات پيش پا افتاده به عنوان حقايق عميق حاصل مي‌شود. بنابر اين، گويندگان خبر مي‌آموزند كه از جمله‌هايي مانند «اگر حمله به سرعت پاسخ داده نمي‌شد، دو طرف درگير با جنگي طولاني مدت مواجه مي‌شدند»، « اگر مشكل غير منتظره‌اي پيش نيايد ، پرتاب موشك فضاپيما طبق برنامه انجام خواهد شد» و «به دليل اوج گرفتن احساسات رأي دهندگان، انتظار مي‌رود در روز رأي‌گيري با جمعيت انبوهي از مردم مواجه شويم» و «اگر كنگره سريع اقدام نكند، لايحه راه به جايي نخواهد برد» استفاده كنند.
ما مايل نيستيم كه سرنوشت مردم و دموكراسي مان به هر فرجامي ختم شود، از اين رو بايد نسبت به شيوه‌هاي تحريف رسانه‌اي كه ريشه در توليد روزانه اخبار و گزارش‌ها دارند،هشيار باشيم. معمولاً ، رسانه‌هاي خبري اطلاعات و تفسيرهايي را كه ممكن است به شهروندان كمك كنند تا در فضايي دموكراتيك درك خود را از شيوه هاي انتقاد تقويت كنند، در اختيار آنان قرار نمي‌دهند. كار رسانه‌ها، ايمن‌سازي قلمرو كلام براي تشكيل آمريكايي است كه پيش از آن كه فرصتي براي تفكر داشته باشيم، به ما بگويند به چه چيزي بيانديشيم. زماني كه متوجه شويم انتخاب خبر براي جلب نظر كساني است كه داراي قدرت، موقعيت و ثروت هستند، از شكايت از عملكرد سرسري مطبوعات صرفنظر كرده و به تحليل خدمات رسانه‌ها به صاحبان قدرت مي‌پردازيم.


مايكل پارنتي در سال 1962 دكتراي خود را در رشتة سياست از دانشگاه ييل دريافت كرد و در چندين دانشگاه و دانشكده به تدريس اشتغال داشته است. وي سيزده كتاب تأليف كرده است كه ازجمله آن‌ها: دموكراسي براي عده اي قليل؛ قدرتمند و ضعيف؛ حقيقت‌سازي : سياست‌هاي رسانه‌هاي خبري ؛ شمشير و دلار: امپرياليسم، انقلاب و مسابقه تسليحاتي؛ رسانه اعتمادساز: سياست‌ تفريحات ؛ سرزمين بت‌ها، اسطوره‌هاي سياسي در آمريكا؛ عليه امپراتوري: حقايق كثيف؛ و سياه جامگان و سرخ جامگان : فاشيسم منطقي و براندازي كمونيسم مي‌باشد. مقاله‌هاي دكتر پارنتي در نشريات دانشگاهي و فصلنامه‌هاي سياسي متعددي منتشر شده است. وي در بركلي كاليفرنيا زندگي مي‌كند و خود را وقف نوشتن و سخنراني در سراسر كشور كرده است .

 

منبع: anti war

نویسنده: مايكل پارنتي
برگرفته از كتاب 20 سال سانسور خبري نوشتة كارل جنسن