Gerdab.IR | گرداب

عرفان کیهانی، مکتب عرفانی یا مسلک التقاطی؟

تاریخ انتشار : ۰۲ شهريور ۱۳۸۹

در این مقاله اثبات می‌شود عرفان حلقه نه تنها برگرفته از عرفان ایرانی و اسلامی نیست بلکه خوشه چینی از سایر ادیان و فرق است.

گرداب- فطرت خدای جو و کمال یاب انسان همیشه او را به سوی آن چیز که احساس می کند می تواند به خدای خود نزدیک‌تر کند رهنمون می سازد و کمک او در مسیر یافتن حق و حقیقت می شود. امّا برای رهنمون شدن در مسیر حق باید داده های حقیقی و صحیحی به یاری فطرت بیایند و اتحاد این دو؛ عامل سعادت انسان می شود، ولی اگر داده ها غلط یا ناصحیح باشد انسان را به سوی پرتگاه انحراف می کشاند و فطرت خدای جوی او را سرکوب می کند. در این بین مدعیان عرفان کیهانی، این جریان را به عنوان یک جریان و داده حقیقی سیر الی الله متأثر از اندیشه های عرفان ایرانی؟! معرفی می کنند. [1]

ما در این مقاله اثبات خواهیم که عرفان حلقه نه تنها برگرفته از عرفان ایرانی؟! و حتی اسلامی نیست بلکه خوشه چینی از سایر ادیان و فرق است که با التقاط چندین دین و آیین به صورت اندیشه های عرفان کیهانی نمود پیدا کرده است، خصوصاً افکار و آرای پولس شکنجه گر مهمترین منبع اعتقادی و افکاری عرفان کیهانی است که به آنها تمسک کرده اند و هدفمان در این مقاله نقد و ردّ عقاید دین مسیحیت نیست.

حمایت همه جانبه از پولس شکنجه گر
نگارنده کتاب "انسان از منظری دیگر" پولس شکنجه گر [2][3] را رسول بزرگ حضرت عیسی (ع) معرفی می کند و او را مصداق فردی معرفی می کند که در موج رحمانیت الهی هدایت یافته است و به مقام رسولی خدا رسیده است. همان پولسی که حتی به اعتقاد خود مسیحیان عامل تحریف کتاب مقدس و انحراف عقیدتی مسیحیان هست، پولسی که جانشین حضرت مسیح (ع) پطرس را به نفاق و دورویی متهم می کرد و برخلاف دستورات حضرت عیسی (ع) به تبلیغ می‌پرداخت و با احکام شریعت به مبارزه می‌کرد.

جان بی ناس می نويسد: «پولس حواری را غالبا دومين مؤسس مسيحيت لقب داده اند و مسلما او در اين راه تلاش بسيار کرد و فرقه طرفداران اصول و شرايع را مغلوب ساخت ولی اهميت او بيشتر از اين جهت است که وی اصول الهيات و مبادی الوهی خاصی به وجود آورد که سبب شد نصرانيت عالم گير شود. از اين جهت بزرگ ترين خدمت را در تحول غربی، پولس انجام داده است.»[4]

و از جمله کسانی که عقيده دارند مؤسس حقيقی مسيحيت کنونی نه حضرت مسیح بلکه پولس است، دانشمندانی چون بيری و ويلز است. ويلز در کتاب Out lin of history می گويد: «بسياری از دانشمندان معاصر پولس را مؤسس حقيقی مسيحيت می دانند.»[5]

با این تعاریف از عملکرد و اندیشه های خداستیزانه پولس جناب آقای محمد علی.ط چگونه می تواند از او به عنوان رسول بزرگ حضرت عیسی (ع) نام ببرد، جای سوال دارد! [6] البته با توجه به این مطلب که اکثر اندیشه های عرفان کیهانی بر گرفته از اندیشه و تعالیم پولس شکنجه گر است این مطلب جای تعجب ندارد. حال برای آگاهی از مشترکات تعالیم پولسی و عرفان حلقه، بررسی تطبیقی خواهیم داشت بر اصولات عرفان کیهانی و تعالیم پولس.

1- ستیز با شریعت
یکی از اقدامات مهم پولس اندیشه حذف شریعت از دین بود که متاسفانه بعدها به صورت رسمی در دین مسیحیت اجرا شد و اندیشه دین منهای شریعت به عنوان اعتقاد رسمی مسیحیان برشمرده شد. به اعتقاد پولس انسانی که غرق محبت خداست نیازی به عبادت و نماز و... ندارد و وجود محبت خدا برای او کافی است. برای همین این سخن پولس: «ملعون است کسی که به شریعت عمل کند» مشهور می باشد. [7]

مؤلف کتاب انسان از منظری دیگر بعد از آوردن مقدمه چند صفحه ای عنوان می‌کند که اتصال به شعور الهی و کمک گرفتن از رحمانیت الهی وسیله مناسبی برای انجام عبادات عملی است. البته قبل از ذکر این مطلب آورده است که عبادت عملی و نظری مانند رفاقت عملی و نظری بوده و اعتقاد به حلقه رحمانیت خدا و اتصال به آن مناسب ترین رفاقت عملی(عبادت عملی) است. در واقع از نحوه گفتار نگارنده کتاب می توان این گونه دریافت که انسانی که در حلقه رحمانیت الهی است مناسب ترین عبادت عملی را انجام می دهد! [8]
آیا اندیشه کم رنگ کردن شریعت یا حذف آن به دلیل حضور در حلقه رحمانیت الهی صحیح است؟!

2- هدف وسیله را توجیه می کند
به نظر پولس مهم رسیدن به سعادت است از هر راهی که ممکن است درست یا غلط فرقی نمی کند، و برای تحقق همین امر شریعت را از دین مسیحیت برداشت، اوامر حضرت عیسی(ع) را نسخ کرد و تعالیم خود را جایگزین آن کرد.
بنیانگذار جریان نوظهور عرفان حلقه نیز بعد از ذکر دو مثال برای تحقق نظر پولس مطلب زیر را مطرح می کند: «... پس نتیجه اعمال انسان و پایان نامه ای که او برای خود از بازی دنیا می نویسد، دارای اهمیت است و نه خود اعمال... در نتیجه ماحصل همه زندگی انسان در میزان درک او از دانش کمال و نتیجه گیری اعمال او خلاصه می شود.»؟![9]

از نظر اسلام خود اعمال نیز مهم هستند، زیرا اعمال محل و منشأ صدور خیر و شر، نیکی و بدی هستند، آیات زیر نیز موید این مطلب هست.
«فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ؛ پس هر كس هم‌وزن ذرّه‏اى، كار خير انجام دهد آن را مى‏بيند! و هر كس هم‌وزن ذرّه‏اى كار بد كرده آن را مى‏بيند!»[10]

« فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحا؛ هر كه به لقاى پروردگارش اميد دارد، بايد كارى شايسته انجام دهد.»[11]
« يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوء؛ روزى كه هر كس، آنچه را از كار نيك انجام داده، حاضر مى‏بيند؛ و آرزو مى‏كند ميان او، و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زمانىِ زيادى باشد.»[12]

3- خدا عاشقی یا خدا معشوقی
مسیحیان معمولاً به جای «محبت بشر به خدا» از محبت خدا به بشر سخن می گویند و در شعر و ادب عرفای مسیحیت خدا عاشق است و انسان معشوق، از این اعتقاد که برگرفته از تعالیم پولس است خدا عاشق انسان، مخلوق خود است و نمی تواند او را عذاب کند یا عیوب او را ببیند. [13] [14]

آگستینوس با تأثیر پذیرفتن از اندیشه های پولس فیض الهی را چنین تعریف می کند: «... برای نجات محتاج فیض خداییم و فیض او عبارت است از توجه بی حدّ و حصر خدا بی آنکه استحقاقش را داشته باشیم و فیض و کمک و استعانت الهی است که درون ما را دگرگون می کند...»[15]

آقای محمدعلی.ط نیز با ذکر داستان لیلی و مجنون آورده است: «عاشق در جمال معشوق نمی تواند عیبی را ببیند.» درصدد القای این نکته است که خداوند نمی تواند عیوب انسانها و مخلوقات خود را ببیند، برای همین انسانها همیشه در محبت و رحمت الهی غوطه ور هستند و بالاترین سعادت و کمال انسان درک عاشقی خدا است و حلقه رحمانیت الهی همان فیض بی حدّ و حصر الهی است. [16]

4- مثلث فیض و رحمت الهی
یکی دیگر از اقدامات مهم پولس، وارد کردن فیض روح القدس در معادلات معنوی و اعتقادی مسیحیت بود. به اعتقاد پولس روح القدس یک ضلع از سه ضلع محبت و فیض خدایی را تشکیل می دهد و برای او اهمیت بسیاری قائل بود و تصور فیض خدا بودن وجود روح القدس را منتفی می دانست. در عرفان حلقه نیز روح القدس واسطه فیض الهی است و نقش بسیار حیاتی در انتقال فیض و انرژی به انسانها دارد. مثلث رحمانیت الهی بدون روح القدس یا روح الامین ناقص است. مؤلف کتاب انسان از منظری دیگر مطلب فوق را چنین اثبات می نماید: «فرادرمانی که یکی از شاخه های عرفان کیهانی (حلقه) محسوب می‌شود، از حلقه هایی است که در محدوده رحمانیت عام الهی، تسهیلاتی را در اختیار ما قرار می دهد و تنها شرط تحقق آن، آمادگی برای ایجاد وحدت است، وحدت حداقل با یک نفر دیگر، تا پس از آن عضو سوم که روح القدس یا روح الامین بوده، حلقه را تکمیل کرده و با تکمیل حلقه، عضو چهارم آن که خداوند است نیز فیض خود را به واسطه روح القدس جاری نماید.»[17]

نکته مهم در مورد روح القدس یا جبرئیل این است که در اسلام او فقط فرشته وحی و پیام رسان خدا به پیامبران بوده و نقشی در افاضه فیض الهی نداشته است.

5- مصلحت اندیشی
پولس یک مصلحت اندیش تمام عیار بود. زمانی که با بت پرستان مواجه شد برای آنکه آنها به مسیحیت روی آورند "ختنه" مهمترین دستور شرعی یهود و حضرت عیسی (ع) را از آنها برداشت و زمانی که با اقوام مشروب خوار مواجه شد، خوردن مشروب را بر آنها جایز شمرد. همه مصلحت اندیش‌های پولس برای جلب توجه افراد زیاد و گرویدن آنها به مسیحیت بود. حال آنکه نمی دانست هزینه گزافی را می پردازد و با این تحریفات و مصلحت اندیشی های بی جا و نامعقولانه ستونهای دین مسیحیت را نابوده خواهد ساخت.

آقای محمد علی.ط نیز همان مصلحت اندیشی پولس را حفظ کرده و جهت جلب مریدان بیشتر در جریان نوظهور خویش هیچ محدودیتی را برای اتصال به حلقه رحمانیت الهی ذکر نمی کند. از نظر ایشان حتی افرادی که به خدا ایمان ندارند مانند کفار و مشرکان و یا معتقدین به سایر فرق با هرگونه بینش و اعتقادی می‌توانند از حلقه رحمانیت الهی مورد بهره‌مندی قرار گیرند. [18] ایشان برای جلب نظر افراد بیشتر با استفاده از روش پولسی و ذکر بیانات خوشایند برای قشر خاصی همان هدف پولس را دنبال می کنند.

حکایت بر مزاج مستمع گوی
اگر خواهی که دارد با تو میلی
(سعدی)

6- محبت به همه حتی دشمنان
طبق تعالیمات پولس انسان باید به همه محبت کند حتی دشمنان و آن جمله معروف که به حضرت عیسی (ع) منسوب است: «اگر کسی بر رویت سیلی زد آن طرف صورت را بگیر تا سیلی دیگری بزند.» یا توسط پولس بیان شده است یا افراد متاثر از پولس، چون از قول خود حضرت عیسی (ع) در کتاب مقدس آوردند: «من نیامده ام برای صلح...»، کسی که برای صلح نیامده چگونه می تواند بر دشمن خویش نیز محبت داشته باشد!؟[19]

آقای محمد علی.ط در کتابش آورده است که اعلام انزجار و نفرت نسبت به دشمنان باعث ایجاد فاز منفی می‌شود و در این صورت دریچه فاز مثبت مسدود می شود! و فاز منفی مانع رسیدن به کمال می‌شود! و برای اثبات گفته های خویش مطالب زیر را گواه می آورد: «بر این اساس عیسی مسیح توصیه نمودند که حتی دشمنان خود را نیز دوست بداریم، زیرا لطمه ای که انسان در فاز منفی می بیند، بسیار بیشتر از آن است که تصور می کند.»!؟[20)

از نظر اسلام نفس محبت پسندیده و زیباست ولی نه برای همه، زیرا برخی از افراد لیاقت محبت را ندارند، خداوند در قرآن کریم آیات بسیاری را مانند آیات زیر آورده است: «اشدا علی الکفار، قتل الانسان ما اکفره و...» پس هر محبتی را نمی توان پذیرفت و گفته مؤلف کتاب انسان از منظر دیگر و پولس که منسوب به حضرت مسیح (ع) است دقیقاً مخالف نص صریح آیات قرآن کریم و حتی خود کتاب مقدس (اناجیل اربعه) است.

در سیره معصومین نیز موجود است که ایشان در مقابل دشمنان و کفار هیچ گونه محبتی نداشتند و قیام ابی عبدالله الحسین(ع) نیز نمونه ای از این سیره اهل بیت (علیهم السلام) است.

7- عدم قضاوت و حکمرانی نسبت به دیگران
از نظر پولس انسانها نباید در مورد یکدیگر قضاوت کنند و حکم برانند زیرا بعد از گناه نخستین (ماجرای حضرت آدم و میوه بهشتی) گناهان بر سرشت انسانها وارد شد و همه گناهکار شدند و انسان بی گناهی نیست، از نظر پولس حتی یک نوزاد چند روزه نیز گناهکار است. برای همین در انجیل متی آمده است: «حکم نکنید تا در مورد شما حکم نکنند.» [21]
مؤسس جریان عرفان کیهانی نیز با تبعیت از آرای پولس می آورد: «... قضاوت در مورد انسانها به طور مطلق، مختص خداوند است.»[22]

حال اگر به اعتقاد پولس و مؤسس عرفان حلقه، قضاوت در مورد دیگران امکان پذیر نباشد آیا در مورد یزید که عامل شهادت امام حسین (ع) و شمر بن ذی الجوشن که رأس مبارک حضرت را... و هزاران نفر مثل این افراد که دائم المعصیت بودند نیز نمی توان قضاوت کرد؟! آیا این افراد از جهت سیر الی الله یا قربه الی الله اقدام به انجام چنین اعمالی کردند!؟ یا در مورد محسنین مانند اهل بیت عصمت و طهارت (ع) یا سایر مومنین و خواص نمی توان قضاوت کرد؟!
اگر قدرت قضاوت و حکم رانی انسان با استفاده از یقینیات و مستندات متکی بر دستورات شارع مقدس نباشد انسان چگونه می تواند حق را از باطل جدا کند؟

خاتمه
علاوه بر 7 نکته مشترک تعالیم پولس منحرف و منحرف کننده و مؤسس عرفان کیهانی، مباحثی مانند: «شفا بخشی به روش کشیش رضا صفا، برگزاری کلاسها به روش کلیسای خانگی، نوع تبلیغ، نحوه عضوگیری، نحوه ارتباط با حلقه رحمت الهی و..» نشانگر این است که منشأ اکثر تفکرات عرفان کیهانی نه عرفان ایرانی؟! است و نه حتی عرفان اسلامی بلکه نوعی گرایش به مسیحیت گرایی با التقاطی از عقاید سایر فرق است و مدخلیتی به اسلام ایرانی و اسلامی ندارد و لازم است دوستان عرفان حلقه با نگرشی بر مطالب فوق در مورد باقی مطالب مطروحه توسط آقای محمد علی.ط خود نتیجه گیری نمایند.
میرحمید موسوی


پی نوشت ها:
1- عرفان ایرانی صیغه جدیدی در ادبیات عرفانی است، چون اگر در تاریخ اسلام و ایران نگاه کنید چیزی به نام عرفان ایرانی وجود نداشته و ندارد!
2- پولس شکنجه گر معبد یهود بود و در شهادت استفان اولین شهید مسیحیت نقش بسزایی داشت، هنگامی که در تعقیب عده ای از مسیحیان بود در نزدیکی‌های دمشق ندای مسیح را می شنود و به او ایمان می آورد، سه سال به عربستان می رود و سپس به تبلیغ مسیحیت خود ساخته می پردازد. البته صحت این داستان را فقط خود پولس تأیید می کند. به اعتقاد اکثر مورخان حتی خود مسیحیت آیینی که امروزه مسیحیان از آن پیروی می کنند ساخته پولس است و ربطی به تعالیمات حضرت عیسی (ع) ندارد؛ به همین دلیل نگارش اناجیل و برخی از نقل قولهای که منسوب به حضرت مسیح است را به پولس نسبت می دهند.
3- تمام مطالب و نقل قولهایی که از پولس ذکر می شود از منابع زیر می باشد:
الف) کتاب مقدس، عهد جدید
ب) آشنایی با ادیان بزرگ، حسین توفیقی
ج) تاریخ جامع ادیان، جان بی ناس
د) مجله ندای مسیح و تعدادی دیگری از جزوات و مجلات.
4- تاریخ جامع ادیان، جان بی ناس، ترجمه: علی اصغر حکمت، ص613
5- همان، ج3، ص695
6- انسان از منظری دیگر، محمدعلی طاهری، ص23
7- کتاب مقدس، رومیان 21:3
8- انسان از منظری دیگر، محمدعلی طاهری، ص101
9- همان، ص209-210
10- الزلزلة-آیات 7و8
11- الكهف- آیه110
12- آل‏عمران- 30
13- کتاب مقدس، اول یوحنا 16:4
14- آشنایی با ادیان بزرگ، حسین توفیقی، ص220
15- درآمدی بر الاهیات مسیحی، آلستر مک کرات، ترجمه: عیسی دیباج، ص502-505
16- انسان از منظری دیگر، محمدعلی طاهری، ص203
17- همان،ص17
18- این مطلب در اکثر مباحث کتاب انسان از منظری دیگر قابل مشاهده است.
19- البته این محبت فقط در کلام است و الا خشونتی که در کتاب مقدس (اناجیل) ذکر شده است در هیچ جای دیگری نمی توان یافت مانند:
الف) در حمله به شهری فرمان کتاب مقدس: فقط دختران باکره زنده بمانند. (کتاب مقدس، اعداد 31:1)
ب) فرمان کتاب مقدس در کشتار و سوزندان زنان و کودکان (کتاب مقدس،یوشع 5: 20-25)
ج)کشتار و قتل عام ایرانیان در زمان خشایار شاه ( کتاب مقدس، استر 10:32)
د) هلوکاست باشان(کتاب مقدس،تثنیه3:3-7) و دهها مورد اینچنینی که در کتاب مقدس به وفور یافت می شود.
20- انسان از منظری دیگر، محمدعلی طاهری، ص171
21- کتاب مقدس، متی:7
22- انسان از منظری دیگر، محمدعلی طاهری، ص199
میرحمید موسوی

منبع: پایگاه جامع و تخصصی جنگ نرم