Gerdab.IR | گرداب

وبلاگ "شب همچنان سیاه است"

فتنه‌ای که ما را واکسینه کرد

تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱۳۸۹

وقتی از ویروسی به نام "فتنه" صحبت می‌کنیم که ایران اسلامی عزیز در برابر آن واکسینه شده است، باید امکان ورود ویروس‌های بعدی با شکل و ریخت‌های مختلف را به بدن تلویحا بیپذیریم؛ یعنی آنکه ما در مقابل فتنه‌های انتخاباتی از نوع رنگ‌ها و لوَّنها واکسینه شده‌ایم اما ملت ما باید حواس خویش را متوجه این نکته بگرداند که ویروس‌های بعدی از جنس دیگر و شکل دیگری نیز خواهند بود.

در این تحلیل با توجه به دو رویکرد مشهور در نظریه‌های علوم سیاسی به نام نظریه‌های ارگانیستی و نظریه‌های سیستمی، به تحلیل سخنان معظم له در خصوص واکسینه شدن نظام می‌پردازیم.

اول: اندیشمندان و نظریه پردازانی که جامعه و به خصوص نهادهای سیاسی را با دیدی ارگانیک و به مثابه یک موجود زنده می‌پندارند، معتقدند که شباهت‌های عجیبی میان محیط زیست یک موجود زنده و جامعه وجود دارد. آنان می پندارند که جامعه مانند یک موجود زنده، نیاز به مغز، قلب و اعضای هماهنگی دارد که مجموعه این اعضا و هماهنگی میان آنان، سلامت و حیات موجودات زنده را تضمین می‌نماید.
 
به همان اندازه که محیط یک موجود زنده در سلامتی کامل رشد و نمو دارد، در پیدایش بیماری‌های گوناگون نیز بدن یک موجود با ساختن آنتی ویروس‌ها و آنتی باکتری‌های گوناگون، خود را مقاوم و در اصطلاح واکسینه می‌کند. خاصیت واکسن‌ها اساسا آن است که میکروب‌ها و ویروس‌های ضعیف را وارد بدن می‌کند و سیستم دفاعی بدن با ساختن آنتی ویروس‌های لازم آنان را دفع و از بین می‌برد.
 
با نگاهی ارگانیستی به فتنه‌های گذشته، می‌توان واکسینه شدن جامعه در مقابل فتنه‌های قدیمی را مشاهده نمود.

دوم‌: در دهه‌های گذشته و پس از پیدایش تجربه‌گرایی افراطی در غرب، دانشمندان علوم سیاسی "نظریه سیستمی" را مطرح کردند. در نظریه سیستمی اینگونه بیان می‌شود که یک نظام سیاسی برای بقا خویش و حفظ و استمرار نهادهای سیاسی خود، با تعامل سه عنصر در جامعه مواجه است. نهاده، داده و فرآیند تبدیل.
 
نهاده‌ها را همان تقاضاها و حمایت‌های مردم می‌دانیم و داده‌ها را سیاست گذاری‌های نظام حکومتی قلمداد می‌کنیم؛ بر اساس این الگوی تحلیلی نظام سیاسی برای اجرای سیاست‌هاي خود (داده‌ها) نیازمند به حمایت مردم است. از طرفی شاخصه سیاست گذاری نهادهای سیاسی باید بر اساس تقاضاهای مردمی باشد.
 
این مقدمه کوتاه را به دو دلیل عرض کردم؛ دلیل اول آنکه، وقتی از ویروسی به نام "فتنه" صحبت می‌کنیم که ایران اسلامی عزیز در برابر آن واکسینه شده است، باید امکان ورود ویروس‌های بعدی با شکل و ریخت‌های مختلف را به بدن تلویحا بیپذیریم؛ یعنی آنکه ما در مقابل فتنه‌های انتخاباتی از نوع رنگ‌ها و لوَّنها واکسینه شده‌ایم اما ملت ما باید حواس خویش را متوجه این نکته بگرداند که ویروس‌های بعدی از جنس دیگر و شکل دیگری نیز خواهند بود.
 
به همان اندازه که یک واکسن توان دفاعی بدن را در مقابل یک ویروس شناخته شده بالا می‌برد، به همان اندازه ممکن است ما را از مبتلا شدن به ویروس‌ها با اشکال دیگر به سبب واکسینه شدن، غافل گرداند.
 
دوم اینکه بر اساس مورد اول و تحلیل سیستمی ارائه شده، مخاطبان محترم را به این نکته توجه می‌دهم که ویروس‌های دیگر که قطعا با اشکال تازه و مَکری جدید رخ نمایی می‌کنند از فتنه‌‌ای مطابق با همین الگوی سیستمی "دیوید ایستون"، سر بلند خواهند کرد.
 
بر اساس این الگو و تز نظریه پردازانی مانند "هانگتینگتون"، "پارسونز" و "ایستون"، هرگاه تقاضاها و خواسته‌های یک جامعه بیش از توان نهاده‌ها و سیاست گذاری نهادهای حکومتی شود جامعه در بحران، فتنه و شورش قرار می‌گیرد. به عنوان مثال خواست استقلال سیاسی مردم آذربایجان در اتحاد جماهیر شوروی و میل حکومت کمونیستی شوروی به سیاست‌گذاری و خرج ثروت ملی در راه تجهیز تسلیحات سنگین سبب شده بود تا تعادل نهاده و داده بر هم بخورد و سبب فروپاشی نظام سیاسی شوروی شود.
 
در حال حاضر دو ویروس خطرناک می‌تواند خود نمایی کند.
الف: ویروس تغییر فرهنگ اجتماعی و لایف استایل زندگی مردم ایران که بسیاری از آن تحت عنوان غرب زدگی نام می‌برند. غرب زدگی را به تعبیر فرهنگی و تهاجم فرهنگی نگاه کنید، نگاهی که سکس، خشونت، بی اعتمادی، سکولاریسم، رپ، یانکیسم و بی قیدی را مهاجمانه به ما عرضه کرده است.
 
این ویروس که بلند مدت است، سبب می‌شود که فرزندان ما و برادران ما در جامعه پذیری یا همان پذیرش قواعد نظام سیاسی، مانند اصل ولایت فقیه، هنجارهای زندگی در حکومت اسلامی و ... معترض شوند؛ در اثر این اعتراض خواست‌های جدید مطرح می‌شود‌، خواسته‌هایی مانند جمهوری ایرانی و یا نه غزه نه لبنان و ... خواسته‌هایی که با سیاست‌های نهادهای تصمیم‌گیر ما تطابق ندارد و سبب عدم تعادل در سیستم می‌شود.
 
ب: ویروس افزایش تقاضاها که ممکن است در اثر شوک‌های اقتصادی و اجتماعی در فضای جامعه، مورد سوء استفاده قرار گیرد. شوک‌هایی که در اثر هدفمندی یارانه‌ها و یا مسائل سیاسی در آینده ممکن است به جامعه وارد شود.
 
بر اساس الگوی تحلیل سیستمی ما در این موارد افزایش کارآیی نظام و افزایش حمایت‌ها سبب می‌شود که خواص جامعه که نقش آنتی ویروس‌ها را ایفا می‌کنند، به کمک آنان که از تاریخ عبرت گرفته‌اند و به اصطلاح واکسینه شده‌اند، کشور را از ورود به فتنه‌های آتی حفظ کنند.
در چنین تحلیل‌هایی است كه استقبال از مقام معظم رهبری در قم و یا دکتر احمدی نژاد در لبنان خار چشم تحلیل گران معاند می‌شود.